افزودن دیدگاه

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

قبل از اینکه نظر خودم رو بدم عزیزم میخوام بدونی که نظری که میدم با توجه به برداشتم از شرح حالی هست که نوشتید و این اطمینان رو هم بهتون میدم که هیچ صلاحیتی در قضاوت کردن شما در خودم نمی یابم. امیدوارم پیام من صرفا تلنگر و موجب تنبه باشه، نه تحکم و موجب تألم.

ببین عزیزم وقتی پسر من کودک بود هرچه کتاب قصه برایش میخریدم یکروزه و با یکبار خواندن تاریخش منقضی میشد، میگفت یک قصه دیگه بگو. خلاصه تصمیم گرفتم خودم برایش قصه بنویسم و خواستم چاپشون کنم که اداره ارشاد بهم گفت خانم نمی صرفه. هزینه اش بالاست. خلاصه برای اینکه کمکی به مربی های مهدکودک و مادران مثل خودم کرده باشم یک کانال ایات موضوعی و تربیت قرانی کودک زدم که 10 کا شد. (ده هزار نفر). مربیهای مهدکودک بهم میگفتند در مورد فلان چیز قصه بگذار و من ایده میگرفتم و قصه میگفتم و میگذاشتم. اکثر اعضا خانم بودند. منتها تبادل(تبلیغ) کانال بسیار وقتگیر و کار عبثی بود. چون اصلا خلوص نیت درش نبود. احساس میکردم تبادل از هدفم دورم کرده. و از طرفی وقتی کانالی رشد میکند، اداره اش واقعا مشکل میشود و ... . خلاصه با شوهرم این درد و دلها رو کردم. ایشون گفتند اگه فکر میکنی مشغله ذهنی و کاری برات درست کرده، واگذارش کن.(بچه ام هم بزرگتر شده بود میتوانستم برایش کتاب بخرم که خودش بخواند) خلاصه دیدم همسرم هم ته دلش ، دل خوشی از مشغولیت من به کانالم ندارد. واگذارش کردم و واقعا میگم با تمام وجود نفس راحتی کشیدم.

بعد از ان بخاطر اینکه ذاتا دوست دارم کار تبلیغی کرده باشم چند تا کانال کوچک زدم. و مطالبی گذاشتم. گهگداری هم خیلی اتفاقی بهشون سری میزنم؛ خودشون عضوگیری میکنند، خودشون هم ریزش میکنند.بدون هیچ تبلیغی. و جالبه خانم بدانید که من هم در ان کانال اولی و هم در این کانالهایی که دارم، هیچیک از اعضای مخاطبینم را عضو نکردم. دوسال ان کانال را اداره کردم، احدی غیر از همسرم اطلاعی از این کانالها نداشتند و ندارند.
پس از ان خانم یکی از اقوام همسرم گروهی زده بودند و ایشان برای پاسخگویی به برخی شبهات مرا عضو کرده بود. در ان گروه تمام فامیل عضو بودند؛ هیچکس نمیدانست این منم که پاسخشان می گویم. به من میگفت تو را بخدا بگذار مادرشوهرت لااقل بداند عروسش است که پاسخ می دهد. گفتم هرگز نیازی به اینکار نیست. خیلی اصرار کرد، از گروه انصراف دادم. گفت چرا لفت دادی؟ گفتم وقتم را می گیرد. 

این داستان رو براتون گفتم که خیال نکنید حس کانال داریتون رو درک نمی کنم. من زمانیکه کانالم رو واگذار کردم با هر تبادلم چند هزار نفر ، عضوگیری داشتم. 

ولی خانم عزیز، شما حرفهایی میزنید که معلوم هست همسرتان احساس خطر کرده. طبیعی است که ایشان اجازه ندهد به کارتان ادامه دهید. (حداقل برداشت من از انچه نوشتید این بود) هیچ مردی خوشش نمی اید که مردم برای همسرش کف بزنند. و مورد توجه و بقولی در چشم ملت باشد. 

از طرفی شما یک مساله ساده رو کشانده اید به مسائل خاص زندگیتان؛ چنانچه در خاصترین حالت گریه میکنید و ... .

چرا یک کانال باید به حس تنفر از همسرتان بینجامد؟ مگر چه چیزی از شما در ان کانال دیده شده که در خانه توسط همسرتان دیده نشده؟! غیر از اینست که شم بالای سیاسی شما توسط اعضا ارزیابی شده؟ خانمی که در خانه سیاست حفظ زندگی ندارد، سیاست کشورداری اش چگونه میتواند باشد؟! (البته با عرض پوزش از صراحت لهجه... شرمنده ام )

مگر در همه زندگیها زن و شوهرها لیلی و مجنون هستند که شما ناراحتید که همسرتون عاشقتان نیست! البته و صدالبته ایشان کار خوبی نمی کند که ابراز احساسات نمی کند. ولی خانمی که بصورت مداوم غمگین است و گریه می کند چه احساسی را به همسرش منتقل می کند؟! حس که خریدنی نیست که ایشان بخرد به شما تقدیم کند!

شما برای کدام رهبر فعالیت می کنید؟ آن رهبری که من میشناسم هیچگاه ازشان نشنیده ام گفته باشد خانمها زندگیهای خود را تباه کنند و رو بیاورند به مجازی و برای من کانال بسازند!

کدام انقلاب خانم؟ انقلاب واقعی ؛ اتفاقی است که در کانون گرم خانواده شما بوقوع پیوسته و دلهایتان را سرد کرده؟!

از چه دفاع می کنید؟! نور خدا را چه کسی می تواند خاموش کند؟! خداست انکه شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد. 

خانم عزیز؛ فرزندان شما چه گناهی کرده اند؟!

عزیزم شعله این اعتیاد را خاموش کن!
امروز طلاق عاطفی است، فردا طلاق واقعی!
فکر می کنید پس از طلاق کانالتان کجای دل شما را پر میکند؟! و مرهمی بر کدام زخم التیام نیافته شماست؟!

خانم خواهشم میکنم جسارت مرا ببخشید. خیلی بی ادبی و تندروی کردم. عذر تقصیر خواهرم.

در پناه خدا و موید به نظر امام زمان عج باشید.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 8 =
*****