یکی از مطالبات شکلگرفته در دهه اخیر، مردمیسازی امور است؛ راهی متفاوت از نظم حاکم بر کشور که میتوان از رهگذر آن، تحولی جدی را رقم زد. این انتخابات با کنار زدن لیستهای حزبی و ورود بدون واسطه مردم در کمک به چهرههای نخبه و جوان به شکل واقعی و مردمی خود نزدیک شده است.
بالاخره انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به سرانجام خود رسید و با وجود برخی پیشزمینهها و تصمیمها برای تَرَک برداشتن صندوقهای رأی و سپس ایجاد چالش مشروعیت، این انتخابات از حد نصاب میانگین خود کاهش چشمگیری نداشت. میانگین شرکت در همه دورههای انتخابات مجلس شورای اسلامی برابر با رقمی نزدیک به ۵۴% است.
اما با گذار از فرامتنهای زیادی که در این انتخابات از سوی مردم تولید شد و باید تحلیل جامعی پیرامون آن صورت بگیرد، یک نکته قابلتأمل در این میان وجود دارد و آن، تغییر فضای انتخاباتی است که پیش از این تحت تأثیر فئودالهای عرصه سیاست بود. آنها در قالب لیستها و فهرستها، تاکنون هرجا که دموکراسی اجازه میداد، توانسته بودند زمامداری عرصههای مختلفی را به دست بگیرند و با وجود شکل دادن به انتظارات فراوان، توفیق چندانی در برآورده کردن مطالبات نداشتند.
اما اکنون مردم در قله ترسیم و شکلدهی به فضای انتخاباتی قرار گرفتهاند و توانستند با اعتماد به دانش سیاسی خود تصمیمی مستقل بگیرند. در واقع در این دور از انتخابات، احزاب و گروهها از گلوگاههای انتخاباتی کنار زده شدند و مردم توانستند با تکیه بر توان خود افراد را گزینش و راهی صحن مجلس شورای اسلامی کنند؛ در واقع روند انتخابات کاملاً مردمی شده و دیگر نیازی به حلقههای واسطه میان مردم و مجلس وجود ندارد.
هر چند مردمیسازی یک مطالبهای بود که تاکنون از دولت انتظار میرفت و ریاست محترم جمهوری هم برای تحقق آن معاونت مردمیسازی دولت را تشکیل داده بود؛ اما گویا با به درازا کشیدن حل این مسئله در معاونت تازه تأسیس، مردم راه دیگری را در پیش گرفتند و توانستند با راهی کردن افراد برخاسته از گفتمانهای مردمی، وجهه مردمی مجلس را تقویت کرده و در واقع یک قرارگاه مردمی را در صحن سبز مجلس شورای اسلامی تشکیل دهند.
این مسئله از آنجایی اهمیت دارد که برای هرچه بهتر شدن انتخاب مردم و منطبق بودن آن با نیازهای کشور، برخی از رجال سیاسی همچنان بر نگاه حزبمحور تمرکز داشته و معتقد بودند، حزب واقعی میتواند موجب کارایی بهتر انتخابات شود؛ اما راه یافتن چهرههای نخبگانی به مجلس، آنهم بدون دخالت احزاب در این دور از انتخابات، ثابت کرد که لزوماً نخبگان از طریق احزاب شناسایی نشده و در معرض انتخاب مردم قرار نمیگیرند.
به هر حال گردش نخبگانی از سوی مردم آغاز شده و باید منتظر بود که آیندهداری جوانان تحولخواه اتفاقات خوبی را رقم بزند. مردم که با این انتخابات دایره تصمیمگیری را مورد پالایش قرار دادند، قطعاً مقدمه حضور نخبگان مردمی را در مناصب متعدد آینده کشور فراهم خواهند ساخت.