23:54 - 1393/11/16
دختري 26 ساله فوق ليسانس و شاغل هستم 4 ماهه عقدکردم الان از ازدواجم پشيمونم از اول هم به اين ازدواج راضي نبودم نامزدم قيافه خوبي نداره قدش از من کوتاهتره ليسانسه سوادش از من پايين تره دوست ندارم کنارش راه برم دوست ندارم نگاش کنم الان از حرف زدنش هم بدم مياد خواستگاراي زيادي داشتم . نامزدم پسر خوبيه وضع ماليش هم خوبه خيلي دوسم داره بهم محبت مي کنه به خاطر همين ابراز علاقه و همچنين اصرار خانواده راضي به اين ازدواج شدم به اميد اينکه بعد ازدواج منم بهش علاقمند ميشم. ولي روز به روز داره بيشتر ازش بدم مياد نامزدم دوست داره منم بهش ابراز محبت کنم اما من نميتونم . احساس مي کنم با هر کسي غير از نامزدم ازواج مي کردم خوشحال تر بودم الان کارم فقط گريه است هيشگي هم از اين موضوع خبر نداره چيکار کنم؟؟؟؟
انجمنها:
http://btid.org/node/55396
از اول باید قبول نمی کردی .
سلام. بين اين همه راه حل زمينى پيشنهاد مى کنم دست به دعا برداريد تا با راهکار عقل کل عالم هستى مسئله حل شود.
زندگی همین یه بار پس با کمک مشاوره حضوری یک تصمیم قطعی بگیرید
موفق باشید
همین خصوصیاتو قبلشم دیدید شما چرا انتخابش کردید؟به قول خودتون خواستگار زیاد داشتید چه دلیلی داشته کسیو که این همه به نظرتون باهاتون اختلاف داره رو انتخاب کنید؟شما همون جلسه اول قدشو دیدید از تحصیلاتشم باخبر شدید میتونستید قبول نکنید بنده خدارو دل خوشش کردید شما بهش جواب نمیدادید میرفت با یکی دیگه ازدواج میکرد به دور از انصافه با وقت و احساسه بقیه بازی کردن
سلام
وای................
این چه حرفی خب ابجی گل من ؟
فکر میکردم بعد ازدواج مون بهش علاقه مند میشدم؟؟؟؟؟؟؟؟
این چیزی بود که الان بهش فک کنی؟
هم زندگی خودتون خراب کردید هم زندگی ایشونو...........
چطور میتونی خودتو ببخشی؟؟؟؟؟خب اخه این چه کاریه؟
من این همه مدت اینجام این همه کامنت گذاشتم واسه دوستان تا حالا کسی رو سرزنش نکردم چون بنده خداییم دیگه
اشتباه پیش میاد...شما اولین نفرید که سرزنش میکنم
دو حالت فقط هست :
1- یا خودتون راضی کنید باهش اوکی شدید( دوست داشتنش به همه چیز می ارزه ها بخدا راس میگم- دوس داشتن اقایون
از ته دل غوغا میکنه)
- یا ولش کنید بره دیگه( ولی قبلش به این فک کنید که اگه نفر بعدی حتی بهتون علاقه هم داشته باشه، ولی با اونم به
مشکل می خوردی------- چون باز با نفر بعدی میدونید بخودتون چی میگید؟
میگید که: ای بابا قبلی که منو بیشتر دوس داشت کاش ولش نمکیردمما با قیافه اش کنار می اومدم اینکه اصلا منو دوس
نداره بهم اهمیت نمیذاره هر چندم همسر بعدیتون بهتون علاقه داشته باشه ولی این افکار به سراغتون میاد.
شک نکنید پیش میاد ناخوداگاه........
موفق باشید یا حق
خودم میدونم اشتباه کردم روزی هزار بار خودمو لعنت می کنم نامزدم حس کرده کم کم که توجهی بهش ندارم، وقتی با همیم زیاد باهاش حرف نمیزنم بهم میگه چرا از خودمون از آینده مون باهام حرف نمیزنی.... خسته شدم از این سکوت از تنهایی حس واقعیمو بهش بگم؟؟ چیکار کنم؟ دلم براش میسوزه خیلی زود رنجه وقتی بهم میگه چته هیچی نمیگم لال میشم دیگه نمیتونم تظاهر کنم......
سلام
ای بابا از دست شما خانم ها
بنده خدا شوهرتون که از ته دل به شما محبت میکنه و دریغ از یه عکس العمل.
چرا تو این همه صفات خوب که گفتی فقط چهره به چشم شما میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاش فقط چهره بود. من از حرف زدنش حرکاتش برخوردش نگاهش بدم میاد. تازه محبتش فقط وقتی تنهاییم یا با اس مسه
توی جمع انگار غریبست با من . وقتی پیش خانواده نامزدم هستیم که دیگه بدتر اصلا رفتارش یه جور دیگست. حتی اسممو هم صدا نمیزنه چه برسه محبت
وای چه سخت...اصلا نمیدونم چی بگم
فکر کن با فردی شبیه حضرت یوسف ازدواج میکردی ؛ ولی بداخلاق زندگیو برات جهنم میکرد طوری که بگی مهرم حلال جونم ازاد
زیبا فکر کنید با افراد مومن صالح ازدواج کنید.
ببخشید اشتباه شد
زیبا فکر کن و از افراد مومن و صالح مشورت بگیرید.
ازدواج امری مقدسه نه به این خاطر اینکه بوسیله اون به تمام خواستهای دنیویی برسیم هدفی بالاتر از این هست و اون ارامش فکری،روحی
توصیه من خواهرم اینکه ویژگیهایی که گفتی اخلاق خوب،شغل ثابت که نعمت بزرگیه،علاقه ای که بهتون داره حتی با وجودی که شما این حس رو بهش ندارید و مطمین باش که نامزدتون متوجه شده و چیزی نمیگه
به نقاط مثبتش فکر کن ببین چه چیزی تو وجود هست که اونو از بقیه متفاوت تر میکنه
اونو با بقیه مقایسه نکن شاید شما هم نقاط ضعفی داری که اگه بخاد در مقام مقایسه قرار بده بهتون ایراد بگیره و نمره قبولی نگیری
با مشاور صحبت کن بهش از تمام اخلاقیات همسرتون چه خوب و چه بد توضیح بدید
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خاهان کسی باش که خاهان تو باشد.
این که دوست داره خیلی موضوع مهمیه.
قلوب دست خداست ازخدا بخاین که مهرشو توی دلتون زیاد کنه.
سعی کنید هیمشه به خوبی هایی که بهتون کرده فکر کنید و به حرفای خوبش. اینطوری ظاهر ش کمتر روتون اثر میکنه
سلام دوست من،کاملا می فهممت و حست رو درک می کنم، من هم چنین تجربه ای داشتم...دوست خوبم اما باید بدونی اون چیزی که بیشتر از ظواهر و وموقعیت طرف مقابل مهمه ، صداقت ، عشق و وفاداریه... خصوصا عشق و علاقه و رغبت مرد به همسرش توی زندگی مهمه و بخاطر همینه که در شرعیت ما حق طلاق رو به مرد دادن... چون مرده که می تونه زندگی رو حفظ کنه... اما نمی شه ظواهرم نادیده گرفت و باید همسر و شریک زندگیت تا حدی مورد پسندت باشه ... البته این چیزی بود که باید قبل ازدواج بهش توجه می کردی...به نظرم همه چیز بستگی به خودت داره که ببینی چقدر می تونی با این شرایط کنار بیای و تا کی می تونی ادامه بدی
به نظر من پسر خوبیه . حالا چه بسا شما بیای جدا شی ، نفر بعدی خوش تیپ تر و باکلاس تر باشه ، شما هم بهش ببالی تو طایفه که همچین شوهری کردی ولی یکشال نشده همه اینا رنگ میبازه یه باره طرف ایرادش رو میشه داغون میشی میگی کاشکی با هموم به قول خدت قد کوتاه بد حرف زن قبلی مونده بودم . من نمونش زیاد دیدم ، یکی از دوستای خانمم هی میومده به خانمم که عکس منو بهش نشون میداده میگفته شوهر من چه قد بلنده ، افتخار میکنم کنارش راه میرم و از این حرفا ، این بنده خدا زن ما هم از رو سادگی هی میگفت برو کفش پاشنه بلند تر بخر ، ما هم دلشو نمیرنجوندیم ، گذشت و گذشت تا امسال دوباره تو تبریز همدیگرو دیده بودن . دوست خانمم از شوهرش جدا شده بوده و هی پشیمونی میگفته. خانمم حالا هی قربون صدقم میره هی بوسم میکنه .خاستم بگم طرف آدمیت داشته باشه بگو قیافش معمولی باشه . مرد زندگی باشه از همه چی مهمتره . گفته های دیگران هم در این خصوص برات ارزشی نداشته باشه ممکنه از رو حسادت باشه . دیگه تصمیم با خودت روزت خوش
چه باحال شروع کردى :-) :به نظر من پسر خوبىه
انگار چند ساله همدىگه رو مى شناسىد
اگه شما دارین این اقارو با شوهر دخترخالتون مقایسه میکنید که قیافش بهتره یا بدتره کار اشتباهی میکنید.
مردها هر چی سنشون بره بالاتر قیافشون بیشتر جا افتاده میشه.
بعدم خوبه مرد یه ذره زشت باشه تا از این پسرهایی که میرن زیر ابرو بر میدارن و براشینگ میکنن یا مش و...
اختلاف تحصیلیتون هم زیاد نیست بعدم مردی که تونسته لیسانس بگیره توانایی مدارج بالاتر رو داره.
حالا اگه پسره سیکل بود و شما فوق لیسانس بودین فاجعه بود.
خدارو شکر کن که وضع مادیش خوبه سر برج لنگ نیستی.
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
ای کاش قبل از اینکه با نامزدتان ازدواج کنید این مسأله را حل میکردید، نه اینکه این مشکل (عدم علاقه به نامزدتان) را به بعد از عقد، منتقل کنید و تازه بدنبال راه حلی برای آن باشید. ولی باید این نکته را مدنظر داشته باشید که اگر قصد دارید که از نامزدتان جدا شوید، در آن صورت بعد از جداییتان حتی به صورت توافقی، جامعه و اطرافیان با شما به عنوان یک زن مطلقه رفتار خواهند کرد و چه بسا این مسأله در آینده باعث آزار شما شود.
به هرحال، قبل از گونه تصمیم گیری شتابزده، توصیه میکنیم که حتما نزد یک مشاور بروید و به صورت حضوری مشکلتان را مطرح کنید تا مشاور باتوجه به جوانب مختلف مسأله بهتر بتواند به شما راهکارهای درست ارائه دهد. امام جواد(علیهالسلام) سه چیز را مایه پشیمان نشدن در کارها بیان کرده است: «ثلاثٌ من کنّ فیه لم یندم: ترک العجلة و المشورة و التّوکّل علی اللّه عند العزیمه؛ سه صفت است که در هر که باشد در کارهای زندگی دچار پشیمانی نگردد: 1ـ شتاب نکردن 2ـ مشورت نمودن 3ـ توکل بر خدا به هنگام انجام کار.»[1]
همچنین با کمک مشاور بهتر است اول تصمیم بگیرید که برای ایجاد علاقه به همسرتان تلاش کنید؛ چون اگر موفق شوید چیزی را از دست نخواهید داد بلکه زندگی تازهای را بدست خواهید آورد و هم اینکه هیچگاه از تصمیم و تلاشتان برای حفظ زندگی، در آینده دچار پشیمانی و ... نخواهید شد.
به همین منظور برای ایجاد علاقه، به زیباییهای شخصیتی و اخلاقی و رفتاری همسرتان بیشتر توجه کنید تا به اوصاف ظاهری او.
بنابراین با مشورت از یک مشاور حاذق و بررسی تمام جوانب مسأله و تلاش برای گرفتن تصمیم درست، اقدام کنید. همچنین سعی کنید که صرفا از روی احساسات تصمیم نگیرید؛ زیرا چه بسا در آینده از تصمیم احساسی خود پشیمان شوید و راهی برای برگشت هم نخواهید داشت.
باوجود این، یاد خدا و توکل بر او را هرگز فراموش نکنید؛ زیرا به فرموده امام علی(علیهالسلام): «مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الأَسْبابِ؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارىها براى او آسان مىشود و اسباب برایش فراهم مىگردد.»[1]
با آرزوی موفقیت
منبع:
[1]. بحارالانوار، ج 75، ص 81
[2]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص197، ح3888