مطالب دوستان salam110

Portrait de mostafavi mostafavi 30 juil, 2022 اخلاق همسرم خیلی بد شده
با سلام به شما کاربر محترم قطعا حال بدی که در حال حاضر دارید، فکر و ذهن تون رو درگیر کرده و طبعا در چنین شرایطی، افکار منفی بیشتر به سراغ آدم می آید و حس و حالش را خرابتر می کند و چه بسا نگرانی فرد رو بیشتر هم می کند.  این افکار منفی که به ذهن انسان می رسد، نشان از این دارد که هیجانات منفی در حال غلبه کردن بر شما هستند و برای اینکه بتونید بر این افکار کنترل لازم رو داشته باشید، لازمه که در این زمینه با مشاوری که زیرنظرش هستید، ارتباط بگیرید و درباره وضعیت فعلی خودتون از مشاور خودتون کمک بگیرید. از آنجایی که یک دوره ای افسردگی تجربه کردید و زیر متخصص در این زمینه بودید، او اشراف بهتری نسبت به مسائل شما دارد و بهتر می تواند به شما در این زمینه کمک کند. از سویی  مداخله ما درباره وضعیت شما می تواند منجر به عدم اثرگذاری مشاوره حضوری شما شود. لذا توصیه می کنم که درباره وضعیت خودتون با مشاور حضوری خودتون درارتباط باشید. اما درباره وضعیت خودتون و همسرتون هم لطفا نکاتی رو که در پست قبلی اشاره شد رو برای حل کردن مسئله پیگیری بفرمایید و به ما بازخورد بدهید. امیدوارم با توکل بر خدا بتوانید مسئله بوجود آمده را حل کنید. با تشکر
Portrait de mostafavi mostafavi 28 juil, 2022 پسرم از لج کردن خوشش میاد..
با سلام به شما کاربر محترم در ابتدا بابت دغدغه مندی تون نسبت به تربیت فرزندتون تشکر می کنم و امیدوارم با این دغدغه ای که دارید، در زمینه تربیت موفق شوید. چند مسئله رو مطرح کردید که در ادامه به تک تک این مسائل می پردازیم: 1- لجبازی کردن اینکه پسر 4 ساله تون گاهی با شما لجبازی می کند و باعث نارضایتی شما می شود باید عرض کنم که اگر نرخ لجبازی فرزندتون بالا نیست و گاها این رفتار از ایشون سر می زند، جای نگرانی نیست و این رفتار تاحدودی طبیعی است. بهتر است در اینگونه موارد، روی خواسته خودتون پافشاری نکنید؛ چراکه لجبازی یک طناب دوطرفه است که هریک از طرفین اون طناب رو به سمت خودش می کشد. پس برای اینکه این حالت لجبازی ادامه پیدا نکند، شما روی خواسته ای که دارید پافشاری نکنید!  اما اگر حالت لجبازی ایشون در طول روز زیاد شد، اون وقت باید علت یا علل اون رو بررسی کنید. لجبازی بچه ها دلایلی دارد ازجمله: 1- نیاز به توجه و دیده شدن، 2- عدم توجه به نیازهای بچه مثلا کودک دوست دارد با شما بازی کند ولی شما به خواسته اش توجه نکردید و این باعث می شود که او به خواسته شما توجه نکند. 3- یاد گرفتن از دیگران؛ مثلا این رفتار رو از کسی مشاهده کرده است. و ... اگر می خواهید لجبازی کودکتون رو کاهش پیدا کند باتوجه به آسیب شناسی که می کنید باید عوامل بوجود آمدن لجبازی رو برطرف سازید. جهت مطالعه بیشتر می توانید لینک زیر رو مطالعه کنید. https://btid.org/fa/news/191696 2- کشیدن موهای شما از آنجایی که این رفتار رو از زمان شیردهی داشته، طبعا این رفتار در کودک شما تبدیل به عادت شده است. اینکه گاهی موهای شما رو می کشد بیشتر به نظر می رسد به خاطر عادت رفتاری است و چه بسا این رفتار احساس آرامش رو برای او تداعی می کند؛ چراکه در زمان شیردهی وقتی در آغوش شما بوده، احساس آرامش داشته و از آنجایی که کشیدن موهای شما هم در اون زمان اتفاق افتاده به خاطر تکرار این تلاقی، چه بسا این تداعی آرامش و حس خوب رو در کشیدن موهای شما برایش بوجود آمده است. در چنین مواردی بهترین کار این است که به مرور یک جایگزین برایش درنظر بگیرید تا همان حس خوشایند رو در او ایجاد کند. این تداعی می تواند لمس کردن دستانش باشد یا وسیله ای پشمی یا اسباب بازی نرم شبیه موهای خودتون که همون حس رو بهش بدهد در اختیارش قرار بدهید. راهکار دیگر این است که حواس کودک خودتون رو به چیز دیگری پرت کنید. لذا هرگاه خواست موهای شما رو بکشد، تغییر موضوع بدهید و بلند شوید یا حواسش رو به موضوع دیگری پرت کنید. 3- پرت کردن اسباب بازی اگر کودک شما برای تخلیه خشم و عصبانیت خودش، وسیله ای رو پرتاب می کند، از این عمل او به صورت کامل چشم پوشی کنید؛ زیرا اگر به این رفتار او توجه کنید، کودک برای جلب توجه شما، مجدد به این عمل اقدام می کند و به پرتاب اشیا اصرار می ورزد. در مقابل اگر متوجه شدید که پرتاب اشیا توسط کودک همراه با حالت عصبانیت و دلخوری همراه است، او را تشویق کنید که همیشه علت ناراحتی خود را در قالب کلمات بیان کند و با شما در مورد علت عصبانیتش در هر موردی که باشد، صحبت کند. در مقابل شما هم اگر کنترل درستی هنگام عصبانیت نداشته باشید ناخواسته کودکتا از شما الگوبرداری خواهد کرد و مانند شما هنگام عصبانیت رفتار خواهد کرد. موفق باشید.
Portrait de mostafavi mostafavi 27 juil, 2022 وابستگی زنانه
با سلام به شما کاربر محترم حالات شما و آسیبی که نسبت به این رابطه داشتید رو درک می کنم. از یک طرف بابت نبودنش در زندگی تون احساس خلأ می کنید و از طرفی نسبت به کارهایی که در حق شما انجام داد، احساس می کنید که به شما ضربه روحی زده شده است و این دو احساس تقریبا متناقض باعث بدی رو در شما ایجاد می کند.  معمولا گذر کردن از یک چالش و موقعیت یکسری مراحلی دارد و انسان با طی کردن این مراحل، کم کم نسبت به آن حالت عادی پیدا خواهد کرد. نکته اینجاست که فرد با فهمیدن اینکه در چه مرحله ای قرار دارد، راحت تر با چالش روبه روش کنار خواهد آمد. این مراحل با انکار شروع می شود بدین صورت که شما در اوایل و قبل از اینکه رابطه رو قطع کنید، علیرغم اینکه بارها نسبت به این رابطه در حال ضربه خوردن بودید، اون آسیب رو انکار می کردید، ولی کم کم اصل این آسیب رو پذیرفتید، ولی بابت این آسیب، هیجاناتی رو از قبیل خشم، ناراحتی و دلخوری و درنهایت افسردگی رو تجربه کردید. سپس دنبال راه حل بودید که درنهایت با مشورت به این نتیجه رسیدید که باید این رابطه رو به شدت کاهش بدهید. طبعا این کاهش و قطع رابطه باعث شد دوباره یکسری هیجاناتی از قبیل خشم، ناراحتی حتی افسردگی رو تجربه کنید؛ چرا که دل کندن از کسی که مدت طولانی با او رابطه داشتید کار آسانی نبود. در حال حاضر شما این مرحله رو گذروندید و در آستانه ورود به مرحله بعد هستید.  در مرحله بعد دیگر اون احساس دلتنگی یا هیجان منفی بابت قطع رابطه رو ندارید، ولی نسبت به روابط بعدی تان با دیگران دچار شک و تردید هستید که مبادا تجربه قبلی رو دوباره تکرار کنید. لذا دنبال ملاک و معیاری برای روابط بعدی خودتون هستید. در اینجا کافی است که یکبار دیگر گذشته رو ارزیابی کنید و اشتباهات خودتون رو بررسی کنید که در کجا زیاده روی کردید و بیخودی روابط عاطفی خودتون رو عمیق کردید. طبعا درگیری عاطفی زیاد با هرکسی، بی شک حس وابستگی تون رو بیشتر می کند. لذا در روابطتون با دیگران باید مراقب باشید تا مبادا حس وابستگی در شما ایجاد شود. از این رو با این اصل سعی کنید روابطتون رو با دیگران کنترل و مدیریت کنید. کم کم با طی کردن این مرحله، اون رابطه گذشته برای شما یک تجربه کاملا عادی تبدیل می شود و از اون رو یک صرفا یک تجربه قلمداد می کنید. اینکه گاهی احساس دلتنگی نسبت به ایشون می کنید، امر عادی است چراکه تازه دو ماه از این ماجرا گذشته است. ممکن است این فرایند تا 6 ماه طول بکشد. پس بیخودی خودتون رو بابت این دلتنگی ها سرزنش نکنید. بلکه به خودتون زمان و فرصت بدهید تا این مرحله رو طی کنید. این احساس تنهایی و خلأی که تجربه می کنید بخاطر این است که یک جایگزین برای خودتون ایجاد نکردید. حالا که رابطه شما با اون فرد قطع شده است، خوبه که روابطتون رو با اعضای خانواده به ویژه مادرتون رو بیشتر کنید و اون نیاز به تایید شدنتون رو از طریق تعامل با خانواده تأمین کنید. چه بسا در گذشته از سوی اون فرد بابت موفقیتهای تحصیلی و غیره تایید می گرفتید ولی باب نبود ایشون چه بسا اون تاییدها رو نمی گیرید. لذا بهتر است تعامل تون رو با اعضای خانواده بیشتر کنید تا این خلأ هم پر شود. فکر کردن درباره گذشته و اینکه منظور و مقصود طرف از رفتارهایش با شما چه بود، تنها باعث می شود که برای ذهنتون خوراک ذهنی منفی و بدی رو تهیه کنید و این نوعی خودخوری ذهنی است. بهتر است به این افکار توجهی نکنید، حتی اگر ناخواسته به ذهنتان آمد، بدون اینکه بخواهید ترتیب اثر بدهید یا به اونها توجه کنید، سعی کنید روال طبیعی زندگی خودتون رو داشته باشید. کم کم اهمیت این مسائل در زندگی تون کمرنگ خواهد شد. موفق باشید.
Portrait de mostafavi mostafavi 27 juil, 2022 ارتباط همسرم با خانم ها
با سلام به شما کاربر محترم نگرانی و احساسی که نسبت به همسرتون بعد از مشاهده محتوای پیامهای ایشون با یه خانم دارید رو درک می کنم، ولی همانطور که خودتون هم اشاره کردید محتوای پیامهای همسرتون با اون خانم، غالبا مربوط به کار بوده و توی اون، خبری از رابطه رمانتیک و عاطفی نیست. از طرفی اگر خدای نکرده رابطه معناداری بین همسرتون و اون خانم وجود داشت، هرگز به راحتی نمی تونستید به محتوای پیامهای همسرتون دسترسی پیدا کنید. لذا مراقب باشید بیخودی حس و حال خودتون رو با افکار منفی و نگران کننده خراب نکنید! با این حال برای اینکه از این حس و حال خارج شوید و بیخودی ذهنتون بیش از این درگیر این مسئله نشود، شما می توانید درباره این موضوع با همسرتون صحبت کنید و بگویید که ناخواسته محتوای پیامهایش رو مشاهده کردید و باعث نگرانی شما شده است. توضیح ایشون در این زمینه می تواند هم نگرانی شما رو برطرف کند و هم اینکه مواظب روابطش باشد و بیش از این خودش را درگیر این رابطه نکند. موفق باشید. 
Portrait de mostafavi mostafavi 26 juil, 2022 دخترم دوست نداره کنار ما به تفریح بیاد
با سلام به شما کاربر محترم سوال خیلی کلی است. در پاسخ به صورت کلی باید گفت که بلکه امکان بازگشت حیا به فرد وجود دارد. همچنانکه در آموزه های دینی بارها مطرح شده افرادی که بسیاری از گناهان و ناهنجاری ها رو مرتکب شدند ولی با تحولی که در درونشان اتفاق افتاد، پی به خطاها و اشتباهات خودشون بردند و به مسیر بازگشت و توبه برگشتند. اما چگونه می توان این حس شرم و حیا را دوباره بوجود آورد؟ در پاسخ باید عرض کنم که بخش زیادی از این مسئله به نگرش و نوع شناخت فرد از مسئله دارد. در واقع وقتی فرد پی به قبح و بدی رفتارش ببرد، خودبخود یک حالت انزجاری نسبت به رفتارهای که بوی حیایی می دهد پیدا می کند که درنهایت آنها را کنار می زند؛ درست مانند حالت انزجاری که ما نسبت به یکسری چیزها داریم؛ مثل آلوده شدن تن و بدنمان به چرک، کثافت، مدفوع و ... بخاطر این حالت انزجار که نسبت به این چیزهای آلوده داریم، هیچ حاضر نیستیم که تن و بدنمان را به این موارد آلوده کنیم. درخصوص تقویت حیا نیز باید به سمتی برویم که نسبت به بی حیایی این حالت انزجار در ما شکل بگیرد، اما چگونه؟ با راهکارها و تکنیکهای ذیل می توان کم کم حیامندی خود را افزایش داد. 1- در ابتدا باید زمینه و موقعیتهایی که باعث بی حیایی ما می شوند رو شناسایی کرد. شناخت این موقعیت ها و زمینه ها و دوری از این موقعیتها باعث می شود که به مرور زمان یک حالت شرطی در ما بوجود آید. در واقع همانطور که نسبت به موقعیت های بی حیایی یک حالت شرطی پیدا کردیم، باید با حذف این موقعیت و دوری از آنها، یک حالت شرطی نسبت به شکل گیری حیا در درون خودمان ایجاد کنیم. مثلا وقتی فرد از موقعیتهای گناه مثل موقعیتهای مختلط فیزیکی دوری می کند، بعد از مدتی اون احساس راحتی که قبلا نسبت به این گونه موقعیت ها داشت کمرنگ می شود.  بنابراین حذف محرک ها و موقعیتهایی که فرد رو به سمت بی حیایی و گناه سوق می دهد، باعث می شود میزان راحتی و بی حیایی اش نسبت به اون موقعیتها کاهش پیدا کند. 2- تقویت باورهای دینی، اخلاقی از طریق مطالعه کتاب، حضور در مجالس و مناسک دینی مانند جلسات روضه خوانی، سخنرانی های مذهبی، ارتباط گرفتن با افراد دیندار و با ایمان و تعامل با آنها باعث می شود که مسیر عصبی مغز که بر محوریت بی حیایی و گناه متمرکز شده بود، کمرنگ شده و مسیر جایگزین دیگری ازجمله مسیر عصبی پاکی و سلامت در مغز انسان تقویت شود و خودبخود فرد نسبت به محیط سالم احساس تمایل پیدا می کند و از محیط ناسالم دوری خواهد کرد. 3- تقویت عزت نفس این میل شدید به بی حیایی و پستی و گناه بخشی از آن بخاطر ضعیف بودن عزت نفس در انسان است. در واقع فرد بخاطر اینکه حس حقارت و بدی که نسبت به خودش دارد و خودش رو انسان شایسته و قابل احترامی در برابر دیگران نمی داند، هرگونه رفتار بد و هنجارشکنانه رو از خودش انتظار دارد، در حالی که اگر فرد سعی کنید عزت نفس خودش رو بالا ببرد و خودش رو انسان شایسته و قابل احترام در برابر دیگران بداند، کم کم حس شرم مانع از این می شود که بخواهد در برابر دیگران رفتارهای بدی از خودش نشان دهد. جهت تقویت عزت نفس خود می توانید به لینکهای زیر مراجعه کنید. http://btid.org/node/209174 https://btid.org/fa/news/68580 موفق باشید.
Portrait de mostafavi mostafavi 26 juil, 2022 دوستم نیاز به کمک و مشاوره داره
باسلام به شما کاربر محترم این خیرخواهی که نسبت به زندگی دوستتون دارد و بدنبال کمک به او هستید بسیار ارزشمنده، ولی بی شک شما هم قبول دارید که ورود ناشیانه و غیرکارشناسی شده به زندگی شخصی ایشون می تونه مشکل ساز بشه و وضع رو از اینی که هست بدتر کند و شما با علم به این قضیه درخواست راهنمایی کردید که این نشان از دقت نظر و مسئولیت پذیری شماست. اینکه همسر دوستتون بنابه دلایلی، دروغ یا پنهان کاری داشته که باعث ناراحتی و نارضایتی دوستتون شده قابل درکه، ولی نبخشیدن این موضوع و حل نشدن مسئله در ادامه تنها منجر به دلسری و درنهایت نارضایتی ایشون از زندگی و انتخابش خواهد شد. اگر قصد دارید که به ایشون کمک کنید بهتر است ایشون رو مجاب کنید که برای حل مشکل با همسرش به همراه ایشون حتما به یک مشاور مراجعه کند. مشاور می تواند به طرفین کمک کند تا اولا شناخت بیشتر و بهتری از همدیگر پیدا کنند. ثانیا یاد بگیرند که هرگاه دچار مسئله و مشکل شدند چگونه مسئله رو حل کنند نه اینکه با بی توجهی به اون انتظار داشته باشند تا مسئله خودش خودبخود حل شود که در اون صورت نه تنها مسئله حل نخواهد شد، بلکه زمینه دلسردی و نارضایتی طرفین یا یکی از آن دور رو فراهم می کند. لذا طرفین باید بدونند که هر مسئله یا مشکلی رو نباید بدون حل شدن رها کنند. ثالثا مشاور به دوستتون کمک خواهد کرد تا با مسئله بوجود آمده مواجه شود و تصمیم بگیرد که یا به همسرش یک فرصت دوباره بدهد یا اینکه تکلیفش رو با این مسئله روشن کند. اینکه به این رابطه ادامه بدهد بدون اینکه همسرش رو بابت دروغی که به او گفته بخشیده باشد به علاوه اعتمادش هم نسبت به او سلب شده، قطعا در زندگی مشترک دچار مشکلات جدی تری خواهند شد. بنابراین شما به عنوان یک دوست سعی کنید ایشون رو متقاعد کنید که حتما از یک مشاور کمک بگیرد. برای این کار، شما می توانید حداقل همین سایت رو که از کارشناسان حوزه خانواده و متخصص برخوردار است به ایشون معرفی کنید تا از خدمات مشاوره ای به صورت رایگان بهره مند شود. موفق باشید. 
Portrait de mostafavi mostafavi 26 juil, 2022 دوستم نیاز به کمک و مشاوره داره
در حال پاسخگویی
Portrait de mostafavi mostafavi 26 juil, 2022 خیلی از تاریکی می ترسم
با سلام به شما کاربر محترم بابت اعتمادی که به ما کردید و سوالتون رو با ما به اشتراک گذاشتید تشکر می کنم. درباره ترس از تاریکی و تنهایی تون، آیا برای این مشکلتون به مشاوره هم مراجعه کردید؟ آیا اخیر دچار چنین ترس هایی شدید یا اینکه مدت طولانی است که گرفتار چنین ترسهایی هستید؟ درباره عدم اعتمادتون به مردها، آیا نسبت به همسرتون هم چنین حسی رو دارید یا نه؟ این عدم اعتمادتون به مردها دقیقا از چه نوعی است؟ آیا در این زمینه تجربه ای یا خاطره ای دارید که باعث بی اعتمادی شما شده است؟ معمولا ترس از تاریکی، همراه توهم همراه است بدین صورت که فرد وقتی در موقعیت تنها و تاریک قرار می گیرد، توهماتی در ذهنش شکل می گیرد که اون توهمات باعث نگرانی و ترس او می شوند. لذا فرد از قرار گرفتن در موقعیت تنهایی و تاریکی به شدت پرهیز می کند. از این رو به اینگونه ترسها در روانشناسی "ترسهای موهوم" گفته می شود. یعنى، در واقع خطرى در اون موقعیت، انسان را تهدید نمى‌‏كند؛ ولى توهمات او به گونه‌‏اى است كه خودش رو در مواجهه با خطر مى‌‏بیند، در حالی که هیچ خطری وجود ندارد و تنها اون توهمات و تصاویر ذهنی فرد در تنهایی و تاریکی است که او را می ترساند.  گرچه اگر به سوالات بالا پاسخگویی بکنید، اطلاعات بیشتری بدست می آوریم و بهتر می توانیم راهکار مناسب رو به شما ارائه بدهیم، ولی در هرصورت مهمترین راه درمان، بی‌توجهی به آن و عدم پاسخ‌دهی عملی به چنین ترسی است. اگر مدتی از این روش عملی استفاده کنید که اولا خودتون رو در مواجهه با تنهایی و تاریکی قرار بدهید؛ مثلا سعی کنید در همان موقعیت تنها قدم بزنید یا گاهی فضایی که در اون هستید رو تاریک کنید و لحظاتی فكر كنید در این تاریكی چه اتفاقی می افتد و چه تغییراتی ممكنه صورت بگیرد. سعی كنید برای ترس‌های خودتون، پاسخهای آسون و كوتاه بدهید؛ مثلا در مورد ترس از تنهایی از خود بپرسید؛ «چرا من از این اتاق می‌ترسم؟» بعد به خودتون بگید: «این اتاق وبقیه جاهای خونه مثل هم هستند و ترسی ندارند.» یکى از روان شناسان، داستان کسى رو نقل مى ‏کند که: "در ایستگاه قطار کار مى ‏کرد و ساعت کار او از 7 شب تا 7 صبح بود. در اوّلین شبى که در ایستگاه پیاده شد، ترس او را فرا گرفت. وحشت زده چراغ را روشن کرد، همه درها را بست و پرده ‏ها را کشید و به هر زحمتى بود شب را به صبح رساند. او به بازرس گفت: دیگر تحمل ادامه کار را ندارد؛ چون از تنهایى و تاریکى مى ‏ترسد. بازرس به او گفت: ترس تو به خاطر عدم شناخت تاریکى است. تاریکى دشمن انسان نیست. یک شب دیگر امتحان کن و این مرتبه سعى کن آن را بشناسى. خودت را در اتاق حبس نکن. تاریکى ترس ندارد. شب بعد با این که باز مى‏ ترسید، درهاى اتاق را باز گذاشت. با تعجب دید چقدر بهتر است. یک مرتبه متوجه هواى صاف و مطبوع شب گردید. از اتاق بیرون آمد و آسمان قشنگ و پرستاره را دید. آن شب از بهترین شب‏هاى او بود. او یاد گرفته بود که به ترس خود فائق آید".[معجزه اراده، ص 104-103] به علاوه این نکته رو هم مدنظر باید داشت که انسان اگر هیچ كسی را هم نداشته باشد، باز هم تنها نیست؛ چراکه در همه حال، خدای متعال هست و می‌توان با یاد او آرامش گرفت. آنجا که خدای متعال فرمود: «الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ‏ُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئنِ‏ُّ الْقُلُوب؛ [رعد، 28] كسانی كه ایمان آوردند قلب‌هایشان با یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه باشند تنها با یاد خدا قلبها آرامش می‌یابد.» لذا موقعی که در تنهایی یا تاریکی به سر می برید، بکار بردن اذکار الهی از جمله "لاحَولَ وَلاقُوَّةَ إلّا الله"، ذکر صلوات و سایر اذکار به شما کمک خواهد کرد تا اولا ذهنتون به سمت اذکار الهی هدایت شود و ثانیا کم کم آرامش ذهنی و روانی رو تجربه کنید. اگر درمورد ترسی که از تنهایی و تاریکی دارید و همچنین عدم اعتمادتون به مردان، هنوز نیاز به راهنمایی بیشتری دارید، در خدمت شما هستیم. موفق باشید.
Portrait de mostafavi mostafavi 26 juil, 2022 اخلاق همسرم خیلی بد شده
با سلام به شما کاربر محترم نگرانی که نسبت به رفتار و تصمیم همسرتون مبنی بر طلاق رو می فهمم و طبیعی است که نسبت به این موضوع حساس باشید. اینکه همسرتون مدتی است که نسبت به شما دلسرد شده و شما متوجه این موضوع شدید و از اون طرف در راستای معاف کردن پسرش، می خواهد از شما طلاق بگیرد تا سرپرستی ایشون به عهده پسرش منتقل شود و از این طریق برای معافیت خدمت را برای آقاپسرش فراهم کند، گرچه دلیل و توجیه شون به نظر منطقی می آید، ولی می تواند صرفا یک بهانه ای برای جدایی ایشان از شما باشد.  در هرصورت گرچه ما درباره نحوه آشنایی و ازدواج و میزان سالهای مشترکتون اطلاعاتی نداریم، ولی باتوضیحاتی که درباره وضعیت زندگی تون دادید به نظر می رسد مشکلاتی که توی روابط شما و همسرتون وجود دارد که سایر مسائلی و حاشیه ای زندگی تون هم به این مسئله برمی گردد. البته ممکن است عوامل و دلایلی مبنی بر دلسردی همسرتون و ... وجود داشته باشد که از منظر شما یا همسرتون پنهان باشد و تا این عوامل و دلایل به درستی تشخیص داده نشود، حل مسئله به صورت ریشه ای اتفاق نمی افتد و تنها نارضایتی ها میان طرفین و بدنبالش احساس دلسردی را بیشتر خواهد کرد. اما در حال حاضر باید چکار کرد تا این مشکل حل شود؟ در اینجا توصیه بنده این است که به اتفاق همسرتون به یک مشاوره خانواده به صورت حضوری مراجعه کنید. مشاوره خانواده به شما و همسرتون کمک می کند تا اولا اگر مشکل یا مسائل بنیادی تری توی روابطتون وجود دارد که از منظر شما و همسرتون پنهان است، بفهمید که ریشه مشکلتون کجاست. ثانیا برای حل مشکل به شما و همسرتون کمک خواهد کرد تا احیانا اون احساس نارضایتی و دلسردی که نسبت به همدیگر دارید برطرف شود. ثالثا درباره مسئله سربازی فرزند همسرتون هم راه حل های دیگری وجود دارد که مشاور به همسرتون کمک می کند تا نوع نگاهش به مسئله و پافشاری اش نسبت به معافیت سربازی فرزندش اصلاح شود؛ اصلا چرا باید همسرتون دنبال معاف کردن فرزندش از سربازی باشد!؟ آیا بخاطر اینکه فکر می کند که فرزندش از پس سربازی برنمی آید؟ چراکه این تصمیم ناخواسته این پیام رو به فرزند منتقل می کند که به اندازه کافی قوی نیست و اینگونه حمایتها در دراز مدت منجر به ضعیف تر شدن شخصیت و آسیب پذیر بودن فرزند می شود. البته ممکن است پافشاری همسرتون به طلاق برای گرفتن معافیت فرزندش هم کلا یک بهانه ای بیش نباشد و ریشه مشکل همانطور که گفته شد در روابط شما و همسرتون برگردد. اما تشیخص این مسئله به عهده مشاور است و مشاور می تواند به شما کمک کند تا مسئله و مشکلتون رو حل کنید. موفق باشید.
Portrait de mostafavi mostafavi 26 juil, 2022 همسرم حد و حدود ارتباط با نامحرم رو رعایت نمی کنه
با سلام به شما کاربر محترم دغدغه و نگرانی که بابت رفتار همسرتون در مواجهه با نامحرمان دارد رو درک می کنم. اما باتوضیحاتی که دادید به نظر می رسد دست دادن همسرتون به نامحرمان تنها مربوط به فامیل نزدیک باشد وگرنه ایشون با هر نامحرمی دست نمی دهند. لذا باید توجه داشت که گرچه این رفتار ایشون از جهت شرعی و عرفی درست نیست، ولی متاسفانه گاهی یک رسم غلط در میان فامیل بوجود میاد و تبدیل به یک رفتار عادی در بین انها می شود. در هرصورت در این زمینه بهتر است با همسرتون صحبت کنید و هم از جهت شرعی مسئله رو برایشون متذکر بشید و هم نارضایتی خودتون رو اعلام کنید. اما سعی کنید در یک فضای آرام و به دور از تنش درباره این موضوع با ایشون صحبت کنید. درسته که همسرتون یک کارگر است و شما یک طلبه هستید و احتمالا یکسری اختلاف نظرهایی با هم دارید، ولی طبعا همسرتون با آگاهی به اینکه با یک طلبه ازدواج می کند، ملاحظات رفتاری بیشتری در روابطش دارد. لذا مطرح کردن این مسئله هم به شناخت بیشتر ایشون از شما منجر می شود و هم یک اصلاح رفتاری در ایشون اتفاق می افتد. بنابراین نیازی به رد کردن دعوت فامیل نیست، بلکه کافی است دغدغه تون رو با همسرتون در میان بگذارید تا مسئله حل شود. موفق باشید. 

Pages

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2909