با سلام خدمت شما.
ببنید تقریبا تا زمان امام باقر و امام صادق(ع) اون هم مدت زمان کمی، اون زمانیکه امویان و عباسیان مشغول جنگ بودند، مجالی برای مطرح کردن غدیر وجود نداشت، چون خلفای اموی خودشون رو برحق میدونستن و اگر میدیدن که امامی در حال ترویج غدیر هست به شدت برخورد میکردند، لذا مجالی برای برگزاری جشن و اصلا مطرح کردن غدیر نبود.
در زمان امام رضا(ع) هم مدت کمی در زمان مامون فرصت پیش اومد و حضرت در چند استدلال غدیر رو مطرح میکنه و خود مامون هم در مناظره با اهل سنت بیان میکنه، و بعد از امام رضا(ع) هم که دیگه جو اونقدر سنگین بود و اختناق شدید که حتی مطرح هم نکردند، لذا حتی ائمه و شاگردان اونا از ترش حکومت نمیتونستن در جلوی مردم حدیث غدیر رو مطرح کنن، چه برسه به اینکه بخوان جشن هم بگیرن.
در زمان خود امیرالمومنین(ع) هم چنین بود، اولا: اجماعی رخ نداد و خلیفه اول با زور و غلبه خلیفه شد، ثانیا: وقتی خلیفه اول به خلافت میرسه، گروهی رو جمع میکنه که هر کی مخالف کنه با شمشیر از پا در بیارن و حتی به در خانه امیرالمومنین(ع) هجوم میارن و تنها یادگار پیامبر اکرم(ص) رو نیز به شهادت میرسونن، لذا جو بسیار بدی ایجاد کرده بودن که کسی جرأت مطرح کردن نداشت. در مطالب پایین میتونید مستندات و توضیحات لازم رو ببیند.
حتی از این بالاتر دستور دادن هر کسی حدیث از پیامبر نقل کنه، مجرم هست و باید زندانی بشه و برخی از صحابه رو هم به همین خاطر زندانی کردن، چون از بیان احادیثی مثل غدیر و منزلت و دیگر فضایل اهل بیت ترس داشتن و میخواستن به نسل بعدی نرسه.
حالا با این بیان فکر میکنید در این فضا گرفتن جشن و مجلس و ... امکان پذیر بوده؟ اصلا امکان نداشته و به سرعت برخورد میکردند و باعث کشته شدن بسیاری از شیعیان میشد. خلفا از بیان حدیث ممانعت میکردند و اصحاب پیامبر رو برای بیان حدیث از خود پیامبر، زندان میبردن، حالا اجازه بدن جشن گرفته بشه.
با این حال هر وقت فرصتی میشد اهل بیت، به حدیث غدیر استناد و اشاره میکردند که فراموش نشه، خود امیرالمومنین در چندین جا به حدیث غدیر استناد میکنه و خلافت رو حق خودش میدونه، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین هم در مواری به غدیر استناد کردن.
بله حرف درستی است که در اون زمان جشن نمیگرفتند، اما چرا؟ این چرایی خیلی مهمه!!!! چون اجازه نمیدادن، نقل شده همون روز اول سلمان بلند شد در مسجد و اعتراض کرد، چنان او رو زدن که بیمار شد، چند بار هم ابوذر رو مورد ضرب و شتم قرار دادن، به خانه امیرالمومنین که مهمترین شخصیت جهان اسلام و فاطمه زهرا سرور زنان عالم هجوم میبرن و خانه حضرت رو آتش میزنن که کسی غدیر رو مطرح نکنه و خلافت رو غصب کنن، اون قوت شما از جشن و خوشحالی و ولیمه دادن صحبت میکنید؟؟؟؟؟!!!!!!
لطفا به این مطالب مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/53998
https://btid.org/fa/news/56937
https://btid.org/fa/news/53446
https://btid.org/fa/news/42975
با سلام خدمت شما.
علم ذاتی خداوند متعال همان علم ازلی و همراه ذات اوست که قبل از خلقت تمام مخلوقات در ذات الهی وجود داره و هیچ جهلی در اون راه نداره عین ذات الهی بوده و ثابت هست و هرگز تغییری در اون راه نداره.
اما علم فعلی مربوط به تحقق خارجی مخلوقات و افعال اونهاست، یعنی هر گاه علم ذاتی الهی در خارج تحقق عینی هم پیدا کنه و اون عمل محقق بشه، میگن علم فعلی هم تحقق پیدا کرد. پس زمانیکه شی ای یا عملی در خارج تحقق پیدا کنه، علم ذاتی الهی با علم فعلی تطبیق پیدا میکنه.
در نتیجه: علم فعلی خدا اشکال نداره که تحقق نداشته باشه، چون دائر مدار وجود شی خارجی هست، اگر چیزی به وجود اومد، علم فعلی هم به وجود میاد و الا علم فعلی وجود نخواهد داشت، مثلا علم فعلی خدا به افعال من در فردا، امروز وجود نداره، چون هنوز فردا نشده تا من انجام بدم. اما در علم ذاتی خدا هست که من فردا چیکار میکنم.
لذا تفاوت در اینه که علم ذاتی همیشگی و ذاتی خداوند هست و هیچ جهلی در اون راه نداره، اما علم فعلی بعد از تحقق شی در خارج هست و الان علم فعلی نسبت به اتفاقهای آینده وجود نداره.
با سلام خدمت شما.
شناخت امام زمان(عج) در گروه معرفت به جایگاه حضرت و اهداف حضرت است. اول باید بدونیم خدا انسان رو رها نکرده و همیشه انسانها رو هدایت کرده است؛ این سنت الهی بعد از پیامبر اکرم(ص) هم ادامه داره و خداوند، انسان رو رها نکرده و برای او هادی قرار داده، نکته اول در مورد امام زمان(عج) همینه که بدونیم او حجت خدا و ولی خدا بر روی زمین است. سخن او سخن خدا و دستور او دستور خداست، اونچه از احکام و اعتقادات و معارف بیان میکنه دقیقا مطابق با واقع و کلام الهی است، جایگاه او در امت اسلامی باید در راس امور باشه و ولایت و خلافت برازنده اوست، دشمنان او، دشمنان خدا و دین هستن. این مطالب را باید از منابع کلامی و روایی بدست آورد و به آنها عمق ببخشیم.
همچنین باید بدونیم حضرت دنیا رو فتح کرده و پر از عدل و داد میکنه، با ظلم مبارزه میکنه و از بین میبره، دین و شریعت اسلام رو در دنیا حاکم میکنه، لذا یک منتظر واقعی باید در این راستا قدم برداره و خودش رو اصلاح کنه و در راه رسیدن به این اهداف تمام تلاش خودش رو بکنه، با ظلم مبارزه کنه، دین و شریعت رو رعایت کنه و تلاش کنه دین در جامعه ترویج پیدا کنه.
پس شناخت حضرت و اهدف و جایگاه امام زمان(عج) در روی زمین بهترین شناخته و باید از منابع اون، این مطالب رو استنباط کنیم و عمق ببخشیم.
با سلام خدمت شما.
آخر الزمان در واقع یه اصطلاح هستش، در روایات معصومین از زمان قبل از ظهور امام زمان(عج) به «آخر الزمان» تعبیر شده، منظور این نیست که دنیا به پایان میرسه و تموم میشه، بلکه یه اصطلاح هست و منظورش همون ایام قبل از ظهور هست، مثلا حدود 50 یا 100 سال قبل از ظهور
با سلام خدمت شما.
این روایت بیشتر در بین صوفیه مطرح بوده و از آن سوء استفاده کرده اند و اصلا مورد توجه اهل بیت نبوده است. چرا که سیره زندگی خود پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار کاملا مخالف اون بوده و این صفات رو تایید نکرده اند، لذا احتمال جعلی و اضافه شدن اون در بین روایات شیعه خیلی زیاده.
اگر به سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار نگاه کنیم، آن بزرگواران هم خانه داشته اند و هم غذا خورده اند و هم با همسر و فرزندان زندگی کرده اند. حتی در برخی روایات اومده که پیامبر اکرم(ص) غذای خوب و گوشت خورده است. نقل شده حضرت به شدت با رهبانیت و صوفی گری مخالفت کرده و اصحاب خودش رو از اینکه ترک دنیا کنند بر حذر داشته است، لذا این روایت مطرود است و هیچ از اهل بیت و به تبع آنان علمای طراز اول شیعه به آن عمل نکرده و تارک دنیا نبوده اند.
با سلام خدمت شما.
ما معتقدیم خداوند متعال به انسان روح و جسم داده است، روح انسان قابلیت بزرگ شدن و یا عقب گرد کردن و پست شدن رو دارد، روح انسان مانند جسم او بزرگ میشه و قابلیت رسیدن به عوالم دیگر رو داره، مثلا انسان در همین دنیا میتونه روح خودش رو پرورش بده و به عالم برزخ(مثال)، یا عالم عقل برسه و این بزرگترین دستاورد انسان در دنیاست.
این راه تنها و تنها با پیمودن راه بندگی و اطاعت از خداوند متال امکان پذیره. یعنی بهترین ثمره و پاداش عبادت و بندگی خداوند رسیدن به خداوند متعال و بزرگ شدن و قرب معنوی و سیر در عوالم دیگه است.
ممکن است بپرسید انسان به عوالم دیگه برسه که چی بشه؟ پاسخش اینکه که این خودش مطلوبه، مثل دانستن، دانستن و فهمیدن خودش مطلوبه و نفس آدمی رو آروم میکنه. اینجا نیز بزرگ شدن و رسیدن به عوالم دیگه خودش مطلوبه، دیدن حالت برزخی انسان ها، احوالات بزرخ و قیامت، نعمت های بهشتی و عذاب های جهنم و ... در همین دنیا نتیجه اون میشه.
نکته دوم: رسیدن به نعمت های بزرگ الهی است، همان طور که میدونید انسان روحی جاویدان داره که هرگز نمیمیره، لذا بعد از انتقال از دنیا به عالم برزخ و قیامت، باز به زندگی خودش ادامه میده، لذا زندگی سراسر عالی و خوب خواهد داشت که بهشت نامیده میشه یا سراسر بدبختی و ناراحتی که جهنم نامیده میده و این هم ثمره عبادت خدا یا عدم بندگی و اطاعت از خداست، لذا چون عبادت و بندگی خدا ثمره داره، لازمه اطاعت کنیم.
با سلام خدمت شما.
به نظر میرسد که شما از لوح محفوظ تصور یک کتاب و یا لوحی را دارید که در اون مینویسن و مثلا میذارن روی میز؛ خیر این تصور غلطه، لوح محفوظ از جنس کتاب و دفتر و پوست و ... نیست، بلکه از جنس وجود است، علم الهی است، مرتبه ای از وجود خداست، چطور ما در ذهن خودمون همه علومی که یاد گرفتیم رو داریم و مثلا میگیم در کتاب ذهن من اینجوریه که ... اینجا واقعا کتابی که توی ذهن من نیست، منظور مرتبه وجودی و علم من هست.
لذا منظور از لوح محفوظ یا ام الکتاب، علم الهی به موجودات است که عین ذات خداست و مرتبه ای وجودی از ذات الهی؛ لذا مکان نداره جا نداره، همراه خدا بوده و هست، همچنانکه علم انسان همیشه همراه او هست و جای خاصی رو هم در بدن اشغال نکرده که بگیم فلان جا هستش.
سلام علیکم
منظور از نعمت ولایت، بحث امامت است؛ یعنی پذیرفتن امامت ائمه اطهار به عنوان امام و پیشوا، نه به عنوان عالمی وارسته و متقی.
چون اهل سنت نیز اهل بیت رو به عنوان عالمی وارسته و متقی و زاهد و اولاد پیامبر قبول دارن، اما اونا رو به عنوان امام و پیشوا قبول ندارن، اما شیعه اونا رو امام و پیشوا و منصوب از جانب خداوند میدونه.
لذا سوال میشه که آیا اونا رو به عنوان امام و پیشوا قبول کردی یا نه، اگر قبول نکرده باشیم که مورد خشم الهی قرار میگیریم و عذاب الهی به دنبال خواهد داشت.
با سلام خدمت شما.
دوست عزیز: اولا: حضرت موسی که با فرعون سازش نکرد، او را دعوت به خدا پرستی کرد و در نهایت او غرق شد. کجا حضرت موسی با فرعون سازش کرد؟؟؟؟
ثانیا: فرعون با یزید خیلی فرق داره، فرعون خدا رو بنده نبود و خودش رو خدا میدونست، لذا مردم هم با این دید بهش نگاه میکردن، اما یزید خلیفه امت اسلامی و جانشین پیامبر بود، مردم با دید دین و اسلام و جانشین پیامبر به او نگاه میکردن، یعنی رفتار یزید رو دین اسلام و شریعت میدیدند، لذا سازش با یزید به معنای نابودی دین اسلام و از بین رفتن شریعت بود. پس بین این دو مساله بسیار فرق وجود داره، امام حسین(ع) هم فقط میخواست یزید خلیفه نباشه، بره کنار یکی دیگه بیاد خلیفه بشه، بیعت نمیکرد و در صدصد نابودی او بود.
Pages