با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
یک واقعیتی که در زندگی اکثر ما وجود دارد این است که به همه با عینک خود می نگریم مثلا فردی که نماز شب نمی خواند فکر می کند هر کی میگه نماز شب می خونه الکی گفته است چرا که اصلا کی حوصله داره نصف شب از خواب بیدار بشه و نماز بخونه! خب این دیدگاه خود فرد هست نه دیدگاه عموم. الان شما پرسشگر محترم بدون هیچ مدرک و آماری گفتید که فرزندان روحانیون کم هستند! در حالی که این طور نیست درست است بنده امار فرزندان روحانیون را ندارم اما چون در بین آقایون زندگی می کنم می بینم خدا را شکر فرزندان زیادی دارند (نسبت به جامعه) بعد فرمودید که خود پاسخگو شاید عامل نباشد. در پاسخ عرض کنم که خدا را شکر بنده دو فرزند دارم و ان شاالله به حول و قوه الهی فرزندان بیشتری خواهیم داشت.
اما در مورد وظیفه شرعی عرض کنم
لازم است چند نکته را توجه داشته باشیم که واجب شرعی (فقهی) با «وجوب عقلی» که بهتر است آن را «لزوم عقلی» بنامیم، بسیار متفاوت است. وجوب شرعی (فقهی) یک اصطلاح «فلسفی و فقهی» است، اما لزوم عقلی یک اصطلاح «فلسفی، عقلی» میباشد که اگر نخواهیم نام فلسفه را بیاوریم، بهتر است بگوییم «حِکَمی، عقلی) است.
وجوب شرعی به فعل واجب اطلاق میشود و در مقابل فعل حرام قرار میگیرد، اما لزوم عقلی رابطه منطقی بین مبادی و نتایج است. لذا امور بسیاری وجود دارد که به صورت مستقیم در شرع مقدس و فقه اسلامی سخن از وجوب یا حرام بودن آنها نرفته است، اما لزوم عقلی دارند و چه بسا کسی که عمداً رعایت نکند، در دنیا متأثر از نتایج نامطلوب عدم رعایت گردد و در آخرت نیز مسئول و معذب باشد.
ضمن اینکه برای انجام برخی واجبات توان و قدرت لازم هست مثل روزه گرفتن که نیاز به قدرت بدنی هم دارد در اینجا هم اگر شما واقعا تشخیص دهید که قدرت فرزند اوری ندارید تکلیفی بر شما نخواهد بود. در ذیل نکاتی از قران کریم برای فرزند آوری اشاره می شود.
در قرآنکریم اصل وجود فرزند بهعنوان نعمت الهی یاد شده چنانکه در آیه ۷۲ سوره نحل در این رابطه فرموده است: «وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ؛ خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چیزهاى پاکیزه به شما روزى بخشید آیا [باز هم] به باطل ایمان میآورند و به نعمت خدا کفر میورزند».
در آیه ۱۴ سوره آلعمران از فرزندان بهعنوان متاع یاد شده و آمده است: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستى خواستنیها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهاى نشاندار و دامها و کشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [لیکن] این جمله مایه تمتع زندگى دنیاست و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست».
همچنین، در آیه ۴۶ سوره کهف از فرزندان بهعنوان زینت زندگی یاد شده و آمده است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا؛ مال و پسران زیور زندگى دنیایند و نیکیهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است».
همچنین، در قرآنکریم از فرزند بهعنوان امتحان و آزمایش یاد شده و در ایه ۲۸ سوره انفال در این رابطه آمده است: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛ و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است».
در آیه ۷۱ سوره هود نیز از فرزند بهعنوان بشارتی برای پدر و مادر یاد شده و آمده است: «وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ؛ و زن او ایستاده بود خندید پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به یعقوب مژده دادیم» و نیز در آیات ۵۱ تا ۵۳ سوره حجر در این رابطه آمده است: «وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْراَهِیمَ﴿۵۱﴾إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنکُم وَجِلُونَ﴿۵۲﴾ قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ؛ و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده، هنگامیکه بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهیم] گفت ما از شما بیمناکیم، گفتند مترس که ما تو را به پسرى دانا مژده میدهیم».
خداوند متعال در آیه ۷۴ سوره فرقان نیز فرموده است: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ و کسانیاند که میگویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان».
تحلیل قرآن از فرزند سالم و صالح
نکته مهم و اساسی که در قرآن کریم وجود دارد، توجه به زاد و ولد انسانهای شایسته و مؤمن است؛ به عبارت دیگر آنچه که اهمیت دارد، افزایش تعداد جمعیت نیکوکاران و صالحان است.
در سوره اعراف، به خلقت اولین انسان و اولین بارداری اشاره شده است. براساس آیات ۱۵ این سوره، حضرت آدم و حوا(ع) از خداوند متعال خواهان فرزندی صالح و نیکوکار هستند؛ «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ؛ (او خدایی است که(همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس، هنگامی که با او آمیزش کرد، حملی سبک برداشت، که با وجود آن، به کارهای خود ادامه میداد و چون سنگین شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند، اگر فرزند صالحی به ما دهی، از شاکران خواهیم بود».
باروری؛ هدیهای از سوی خدا به بندگان شایسته
با این اوصاف، در آیات قرآن کریم، باروری هدیهای از سوی خدا به بندگان و پیروان شایسته معرفی شده است. قرآن کریم همچنین، در مورد حضرت زکریا در آیه ۸۹ سوره انبیاء فرموده است: «وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ؛ و زکریا را یاد کن آن هنگام که پروردگار خویش را ندا داد، پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو از همه بازماندگان بهتری» و در آیه ۳۸ آلعمران میفرماید «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ؛ در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهاى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوى! قرآن کریم از استجابت دعای حضرت زکریا برای طلب فرزند در آیه ۹۰ انبیاء اینگونه یاد میکند «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى» از این آیات فوق میتوان برداشت کرد که اولاً فرزند معین پدر در امر دین و دنیا است وهمچنین درخواست فرزند و نسل پاک، سنّت و روش انبیاست و ارزش ذریّه و فرزندان، به پاکى آنهاست.
یکی دیگر از انبیای الهی که طلب فرزند صالح از خداوند متعال کرده (فرزندى که بتواند خط رسالت او را تداوم بخشد و برنامههاى نیمهتمامش را به پایان برساند) و قرآن کریم آنرا بیان میدارد، حضرت ابراهیم است که تقاضای خود را در طلب فرزند در ایه ۱۰۰ سوره صافات چنین بیان میفرماید: «رَبِّ هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ؛ پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح] ببخش!».
قابل توجه اینکه یکجا ابراهیم خودش تقاضا میکند که در زمره صالحان باشد، چنانکه قرآن از قول او نقل میکند: «رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ؛ پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما، و مرا به صالحان ملحق کن» (شعراء/۸۳).
و در اینجا تقاضا میکند که فرزندان صالح به من مرحمت فرما، چراکه صالح وصفى است جامع که تمام شایستگیهاى یک انسان کامل در آن جمع است.خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد، و فرزندان صالحى همچون «اسماعیل» و «اسحاق» به او مرحمت فرمود، چنانکه در آیات بعد همین سوره میخوانیم «وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ؛ ما او را بشارت دادیم به تولد اسحاق پیامبرى از صالحان» و در مورد اسماعیل میگوید «وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ وَ أَدْخَلْناهُمْ فِی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ؛ و اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را به یاد آور که همه از صابران بودند و ما آنها را در رحمت خود وارد کردیم چرا که از صالحان بودند». (انبیاء- ۸۶ و ۸۵) درخواستی که در آیات فوق از جانب حضرت ابراهیم مطرح میشود خود نشاندهنده عظمت و فضیلت وجود فرزندان صالح در زندگی انسان است که چگونه پیامبری اولوالعزم آنرا از خداوند به کرات درخواست میکند.از طرفی استفاده آیات از لفظ بشارت برای فرزنددار شدن این پیامبران، نشان از اهمیت این موضوع است.
موفق باشید
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
دوست گرامی در اینکه شما گناه بزرگی را در گذشته مرتکب شدید شکی نیست، اما وقتی از ته دل توبه کرده باشید جای نگرانی وجود ندارد اتفاقا همین که به یاد گناهتون هستید نشان خوبی از پشیمانی هست امام صادق می فرمایند «همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس، از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.» [1] خداوند در قران می فرماید: «هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَعْفُواْ عَنِ السَّیَِّاتِ وَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون» (شوری/۲۵) یعنی و اوست کسى که از بندگانش توبه می پذیرد و از گناهان در می گذرد و آنچه را که می کنید، می داند.»
پی نوشت ها
1- اصول کافی جلد 4 صفحه 172
موفق باشید
با سلام
با توجه به اینکه در حال حاضر شما عروسی نموده اید، ضروری است در اولین فرصت به مشاور خانواده مراجعه کنید توصیه می کنیم بدون مشاوره و بررسی دقیق مسئله زندگی تون را به هم نزنید.
موفق باشید
با سلام
از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری و مشاوره متشکریم.
اینکه شما دوست داشته باشید از همسرتون خرجی بگیرید طبیعی هست و خانمها دوست دارند شوهرشان تکیه گاه قابل اعتمادی باشد بر همین اساس هم هست که خداوند متعال هزینه خانم را بر عهده شوهر گذاشته است و در قرآن می فرماید: « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ...» [طلاق/6] یعنی مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به دلیل برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به دلیل انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند. با توجه به موارد زیر از ديدگاه اسلامي زنان مالك تمام اموال و درآمدهایشان هستند و وظيفه تامين هزينههای فرزندان و خانواده را ندارند و میتوانند با صرف نفقه تامين شده از سوی شوهر، تمامی درآمدهای خويش را آنگونه كه خود مايلند مصرف نمايند و شوهران حق تصرف در اموال زنان را ندارند.
اما مسئله ای که باید توجه داشته باشید این است که همان طور که خداوند نفقه را بر عهده مرد قرار داده است در قبال آن وظایف تربیت فرزند و تمکین عام و خاص را به خانمها محول کرده است. طبيعی است زن هنگامی میتواند با آرامش و آسايش خيال و با فراغت خاطر به ايفاي نقش در خانواده بپردازد كه فرصتهای او و انرژی اش در خارج از خانه به گونهای صرف نشود كه توان كافی و مفيد براي تاثيرگذاری در خانواده، برای او باقی نماند. پس وقتی شما مدتی را بیرون از خانه مشغول هستید آن طور که باید نمی توانید وظایف زناشوئی خود را ایفا کنید رسول مکرم اسلام می فرمایند: « حقّ مرد بر زن این است که زن چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند، هنگام ورود مرد تا در خانه به استقبال او برود و خوشامد بگوید، آب روی دستش بریزد، و بدون عذر خود را از او دریغ ننماید» [1] لیکن شوهر شما بنا به هر دلیلی دوست دارد شما شاغل باشید واین کمبودها را تحمل می کند و شاید خودش در خانه غذا درست کند و یا ظرفها را بشوید تا شما بتوانید سرکار بروید و یا خستگی کار را از تن خود بیرون کنید.
با توجه به مطلب بالا اخلاقا لازم است که شما هم به اقتصاد خانواده کمک کنید تا همه بار به دوش شوهر نباشدا البته در همه این موارد باید اعتدال را رعایت نمود.
نکته آخر اینکه از انجایی که نفقه شما بر عهده شوهرتان هست در صورت پس انداز حقوق تان، برایش خمس تعلق می گیرد به سوال و پاسخ زیر توجه فرمائید
سؤال: آیا به درآمد زنى که براى خود کسبى داشته و مخارج او را شوهر مى دهد، خمس تعلّق مىگیرد؟
پاسخ: آرى، باید خمس آن را بدهد ولى اگر مقدارى از آن را در نیازهاى زندگى خرج کرده باشد، تنها باید خمس باقى مانده را بدهد.[2]
پی نوشت ها
1- نظام خانواده در اسلام، ص 383.
2- توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 8، مسأله
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری و مشاوره انتخاب نمودید متشکریم.
مسئله شما ریشه در اشتباهات گذشته و فعلی دارد، یعنی در گذشته، مسائلی اتفاق افتاده است که نباید این طور می شد، و در حال حاضر نیز اشتباهات خطرناکتری در زندگی شما جاری هست!
در مورد مسائل گذشته عرض کنم که ارتباط با نامحرم از منظر دین مبین اسلام مردود بوده و باعث اسیب های زیادی می شود رسول مکرم اسلام می فرمایند: «از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز. به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینكه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا می كند.»[1] و اتفاقا همین رغبت بیمار گونه است که بعد از ده سال هنوز ادامه دارد و این علاقه کاذب نتیجه ارتباط با نامحرم بوده است.
مسئله بعد اینکه اگر شما واقعا وی را دوست داشتید و می شناختید همان ده سال پیش می توانستید ازدواج کنید هر چند وی در لحظه اخر قدم برداشته بود، لیکن از مطلب شما چنین بر می اید که وی اقدامی نکرده بود و اقدامش در لحظه آخر نیز مشخص نیست به چه نیتی بوده باشد.
اما ارتباط تلفنی شما در حال حاضر خیانت به همسر و فرزندان تان تلقی می شود و شما هر چند وقت اگر هم بخواهید به زندگی دلگرم شوید، با یک تماس تلفنی به هم می ریزید. برای هرزه بودن ان شخص همین بس که با خانم شوهردار تماس می گیرد! به نظر شما چه برهانی روشن تر از این، بر فاسد بودن اون فرد می توان ارائه داد؟ روزى جوانى نزد پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» آمد و باكمال بی ادبی گفت: اى پيامبر خدا آيا به من اجازه مىدهى زنا كنم؟! با گفتن اين سخن فرياد مردم بلند شد و از گوشه كنار به او اعتراض كردند، ولى پيامبر با كمال ملايمت و اخلاق نيك به جوان فرمود: نزديك بيا، جوان نزديك آمد و در كنار پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» نشست. پيامبر از او پرسيد: آيا دوست دارى كسى با مادر تو چنين كند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم راضى نيستند با مادرشان چنين شود. بگو ببينم آيا دوست دارى با دختر تو چنين كنند؟ گفت: نه فدايت شوم. فرمود: همينطور مردم درباره دخترانشان راضى نيستند. بگو ببينم آيا براى خواهرت میپسندى؟ جوان مجددا انكار كرد و از سوال خود پشيمان شد. پيامبر«صلى الله عليه و آله و سلم» دست بر سينه او گذاشت و در حق او دعا كرد و فرمود:« خدايا قلب او را پاك گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگى بى عفتى حفظ كن». از آن به بعد، زشت ترين كار در نزد اين جوان، زنا بود.[2] البته پاسخ دادن شما به تماس تلفنی وی، در به گناه افتادنش کم موثر نیست و شما شریک گناهانش هستید. زنانی که غریب پسندند، و به مرد خود اعتنا نمی کنند و با نگاه تحقیر به شوهر خود نگاه می کنند یعنی شوهر خود را بی شخصیت و خوار به حساب می آورند و دیگران را محترم و با شخصیت می بینند. بدانند که این کارش موجب آتش جهنم و ننگ او خواهد بود. تا جایی که در روایات دینی فتنه زنان، هم سنگ و همسان عذاب قبر شمرده شده است! اللُّهمَّ إِنیّ أعوُذُ بِکَ مِن فِتنَهِ النساءِ وَ أعوذُ بِکَ مِن عذابِ القَبرِ یعنی خدایا! از فتنه و دردسر مشکلات زنان به تو پناه می برم و از عذاب قبر هم به تو پناه می برم. [3]
با توجه به مطالبی که بیان شد اولا بایستی از گناه خود توبه کنید و ثانیا با رعایت مواردی که در ذیل بیان می شود زندگی تان را بهبود ببخشید.
1-- در وهله اول به فرزندان تان فکر کنید و به این فکر کنید که شوهر شما هر چی هم نباشد پدر دو فرزند شماست و روا نیست شما به خاطر یک عشق کذایی در گذشته حتی از پاره تن خود که فرزندان هستند بگذرید و به پدرشان عشق نورزید. ضمن اینکه موفقیت فرزندان در گرو خانواده ارام و عشق در خانواده است. ایا فکر نمی کنید که این کمی خود خواهی باشد که شما در گذشته سیر کنید تا آینده بچه هایتان تباه شود؟ ایا ما باید تنها به خواسته های خود بیاندیشیم یا خواسته های اعضای خانواده هم مهمند؟ اگر شخصی تنها یک لبخند بر لبان فرزندمان بنشاند ما بهش احترام می گذاریم چطور به پدری که تکیه گاه کودکان هست بی توجه باشیم؟
2- به این فکر کنید که گویا به اون فرد رسیدید و با وی ازدواج کردید از کجا معلوم وی از شوهر فعلی شما بهتر می بود؟ چه بسا خیلی خصوصیات بدی داشته باشد اما چون به وی نرسیدید در نظرتان کمال مطلق جلوه می کند خواهر من توجه داشته باشید همه انسانها نقص دارند و قطعا اون فرد هم کامل نبوده است.
3- چه بسا چشمانتون را به خصوصیات مثبت شوهر بسته اید و نه اونها را می بینید و نه ازش لذت می برید شاید خدا نکرده روزی برسد به همه اونها غبطه بخوری و تازه ببینی چه عزیزی را از دست دادی و اون موقع فایده نخواهد داشت و دیگر اون نعمت ها وجود نخواهد داشت.
4- برای فراموشی گذشته سعی کنید به خاطرات دور فکر نکنید و بیکار نمونید خودتان را مشغول کنید همچنین در مراسمات مذهبی شرکت کنید و قران تلاوت کنید قطعا اثر عمیقی در روان شما خواهد گذاشت.
5- نمازها، «خصوصاً نماز صبح» را حتماً اول وقت بخوانید. پیامبر اكرم فرمودند:«شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد» [4]
6- خودخواه نباشید بلکه دگر خواهی کنید و در تصمیمات تان منافع خانواده را در نظر بگیرید و به دل کل اعضای خانواده توجه کنید نه فقط دل خودتان.
7- به هیچ وجه به تماسهای تلفنی وی پاسخ نداده و هر گونه ارتباط را قطع نمائید.
موفق باشید
پی نوشت ها
1- بهشت جوانان، ص 472. مرآت النساء: ص 141.
2- کتاب يك صد موضوع 500 داستان.
3- نهج الفصاحه حدیث 530
4- وسائل الشیعه، ج 3، ص 81و 9و 86.
با سلام
از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری متشکریم.امروزه بسیاری از جوانان به خاطر ترس از فقر و تنگدستی از ازدواج می ترسند، و یا به سختی خویشتن داری می کنند، و یا اینکه خدا نکرده مرتکب گناه می شوند. در حالی که دین مبین اسلام نه تنها ازدواج را مایه فقر نمی داند بلکه افراد فقیر را دعوت به ازدواج می نماید، تا از این طریق از فقر رهایی یابند. خداوند در قران کریم می فرمایند: « وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛» یعنی «مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز میسازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است» (نور/32)
در روایات اسلامی زیادی نیز، به ازدواج کردن برای دوری از فقر توصیه شده است، رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «زَوِّجُوا أَیَامَاکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی أَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِم؛ جوان هایتان را زن دهید؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آنها را نیکو میگرداند و روزیهایشان را زیاد میکند و بر جوانمردیهای آنان میافزاید.»[1] ایشان در حدیث دیگر میفرماید: «اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُم؛ همسر بگیرید که روزی شما را زیاد میکند.»[2]
امام صادق (علیه السلام) در کلامی گهربار ترک ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی، مذمت کرده و میفرمایند: «مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ هر که از ترس تهیدستی ازدواج را ترک کند، به خدای عزوجل گمان بد برده است. خداوند عز و جل میفرماید: »اگر تهیدست باشند خداوند از فضل خود توانگرشان میسازد. [3]
شاید بگوئید، افرادی را دیده اید که بعد از ازدواج دچار مشکلات مالی شده اند پس چرا خداوند کمک شان نکرده است؟ در جواب این سوال باید بگویم: خداوند خواسته است در این جهان هر امری از مجرای طبیعی جاری شود نه از طریق اعجاز! به همین خاطر به انسانها عقل را عطا کرده تا صحیح را از غلط تشخیص دهند. همین است که در سوره بقره می فرماید « وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ » یعنی خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد (بقره/195) لذا کسانی که در فرایند ازدواج، دچار اسراف و زیاده روی می شوند، این افراد در نهایت سزای این بی مبالاتی را می بینند، و الا اگر ازدواج به سبک اسلامی باشد کسی این هزینه های گزاف را متحمل نمی گردد، که بعدا هم دچار مشکلات مالی گردد.
پس اگر ازدواج به صورت اسلامی باشد و آنچه که مورد رضایت خداوند و پیامبرش، هست در آن رعایت گردد و لحاظ شود، طبیعی است که زوجین با مشکل مالی مواجه نمی شوند و وعده خداوند نیز مبنی بر زدودن فقر، محقق خواهد شد. در ذیل به چند نمونه از خواسته های دین برای تشکیل زندگی اشاره می کنیم.
1- مهریه کم: در روایات از مهریه گزاف منع شده و پرداخت مهریه سبک نیز برای اکثر پدرانی که برای ازدواج پسرشان اقدام میکنند و حتی خود جوانان مقدور است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «خَیرُ الصَّداقِ ایسَرُه؛ بهترین مهریه سبکترین آن است.»[4] در حدیثی دیگر از ایشان آمده است: «إنّ مِنْ یمنِ الْمَرأةِ تَیسیرُ خِطبَتِهَا وَ تَیسیرُ صداقها؛ از میمنت زن این است که راحت خواستگاری شود و کابینش (مهریهاش) سبک باشد.»[5]
2-خرید لوازم زندگی ایرانی و به مقدار لازم: از نظر دینی، ازدواج مشروط به متمکن بودن و دارا بودن شغل و مسکن و اسباب منزل مناسب یا جنس خارجی خریدن نیست که در صورت عدم این موارد، از ازدواج، ممانعت به عمل آید یا اینکه توصیه به عدم آن شود.بلکه همان طور که در بالا اشاره کردیم، در آیات و روایات سفارش شده که برای اقدام به ازدواج از فقر و نداری هراس نداشته باشید. بنابراین، از نظر قرآن، ازدواج و ورود به زندگی با فقر (بدون شغل و مسکن و لوازمات زندگی)امکان پذیر هست لیکن بایستی زیاده روی نکرد و در خرید لوازم خانگی به حداقل ها اکتفا کرد ان هم بایستی جنس ایرانی خرید تا علاوه بر اینکه زمینه ازدواج خودمان را فراهم می کنیم با این کار و خرید کالای ایرانی زمینه ازدواج یک کارگر کارخانه را هم فراهم می کنیم.
با توجه به مطالب بالا شما دوست گرامی می توانید با توکل بر خداوند متعال و استعانت از ائمه اطهار ازدواج نمائید، به شرطی که خودتان هم کار و کوشش نمائید و حرکتی کنید تا برکتی ببینید.
پی نوشت ها
1. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 100، ص 222.
2-همان، ج 100، ص 217، ح 38.
3- نورالثقلین، الشیخ الحویزی، ج 3، ص 597، ح 141.
4- کنزالعمّال، المتقی الهندی، ج 16، ص 320، ح 44707.
5- همان، ج 16، ص 322، ح 44721.
با سلام
از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری و مشورت متشکریم.
قبل از پاسخ باید عرض کنم که همه انسانها در جای خود ارزشمند هستند و کسی که طلاق گرفته است بدین معنی نیست که فرد نالایق هست لذا شما بایستی به خود ارزش قائل باشید و این الفاظ را در مورد خود به کار نبرید خداوند در قران کریم می فرمایند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» یعنی براستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم (تین/4) لذا انسانها دارای خلقتی نیکو هستند و بایستی ارزش خویشتن را بدانند.
شما ظاهرا قبل ازدواج نموده اید و شکست خورده اید و این باعث شده است که نسبت به ازدواج بد بین باشید اما باید دید علت این مسئله چه بوده است؟ اگر ازدواج به صورت صحیح انجام نشود علاوه بر اینکه مشکلی را حل نمی کند علت مشکلات جدید خواهد شد اما اگر اصولی باشد باعث آرامش زوجین می شود «وَ مِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لکُم مِن أنفسکُم أزواجاً لتسکُنُوا إلیها وَ جَعَل بینَکُم مَوَدَّه وَ رَحمَهً إنّ فی ذلک لآیاتٍ لِقَوم یَتَفَکرُون (روم/21) از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان سکون و آرامش یابید و بین شما رحمت و صمیمیت قرار داد. به درستی که در این کار نشانه هایی است برای افرادی که اهل فکر و اندیشه اند.» خداوند متعال در این ایه اشاره می فرمایند بهترین فردی که می تواند نیاز طبیعی را تأمین کند، همسر است. همه محبت ها و دوستی ها محدود و موقتند، جز دوستی و محبت بین زن و شوهر که به علت متحد بودنشان دائمی و غیر محدود است.
حال که با اهمیت ازدواج اشنا شدیم باید دید چطور بایستی همسر انتخاب کرد که به این ارامش رسید؟ توجه داشته باشید ازدواج با هرشخصی (چه موقت و چه دائم) نمی تواند موفقیت آمیز باشد بلکه اصول و شرایطی دارد که با رعایت این الزامات می توانید از زندگی لذت ببرید. شما خواهر گرامی نیز ان شاالله این بار برای ازدواج ملاکهای زیر را در نظر می گیرید تا مشکلات سابق پیش نیاید.
معیارهایی كه برای یك زندگی سعادتمندانه حتماً لازم است و آنها عبارتند از:
1ـ دینداری
دینداری بدین معناست که شخص در تمام مراحل زندگی خود پایند به اصول و قوانین و احکام شرع باشد.
امام باقر(علیه السلام)می فرمایند: «أَتَى رَجُلٌ النَّبِی ص یسْتَأْمِرُهُ فِی النِّكَاحِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص انْكِحْ وَ عَلَیكَ بِذَاتِ الدِّینِ تَرِبَتْ یدَاك [1] مردی خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید تا در امر ازدواج با او مشورت کند، رسول خدا فرمود: با زن دیندار ازدواج کن، تا خدا به زندگی تو برکت دهد.»
بنابراین، کسانی که درصدد انتخاب همسر هستند به ویژه افراد دیندار، باید ایمان و دینداری را شرط ضروری محسوب بدارند و برای یافتن آن، کمال سعی و جدیت را به عمل آورند.
والدین پسر و دختر نیز باید در انتخاب همسر برای فرزندان خود موضوع ایمان و دیانت و تقیّد به ضوابط و مقررات شریعت را یک شرط اساسی بدانند و در یافتنِ چنین فردی به پسر و دخترشان کمک نمایند.
2ـ حسن خلق
یکی دیگر از شروط مهم برای کفو بودن و از ضرویات است، اخلاق نیکو می باشد.
امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:
«إِذَا خَطَبَ إِلَیكَ رَجُلٌ رَضِیتَ دِینَهُ وَ خُلُقَهُ وَ أَمَانَتَهُ فَزَوِّجْه [2] هنگامی که مردی از شما خواستگاری کرد که از دین و اخلاق او راضی بودید به ازدواج با او رضایت دهید.»
لذا در صورت خوش اخلاقی همسر، می توان آثار اخلاق خوب را که بزرگواری، خوش خلقی، حق پذیری، تواضع، راستگویی، حسن ظن، وقار و متانت، با عاطفه بودن، گذشت، ادب، نرمخویی، وفاداری، سخاوت است را در زندگی مشاهده کنیم.
3ـ اصالت خانوادگی
منظوراز اصالت خانوادگی ثروتمندی و خوش نام بودن و موقعیت اجتماعی نیست، بلكه مراد نجابت و پاكی و تقوای خانواده است.
پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
«أَیهَا النَّاسُ إِیاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ. [3] بپرهیزید از سبزه هایی که در مزبله می روید. عرض شد: یا رسول الله! سبزه هایی که در مزبله می روید چیست؟ حضرت فرمود: زن زیبایی که در خانواده پست و ناشایست بوجود آمده باشد.»
4ـ عقل
اداره و مدیریت یک خانواده در مسائل اقتصادی، خانوادگی و روابط فی مابین خانوادهها، در دنیای امروز یک امر بسیار مشکلی است. اگر زوجین با هم تفاهم داشته باشند و موقعیت یک دیگر و شرایط و امکانات زندگی را خوب درک کنند میتوانند زندگی را بر پایه صحیحی استوار سازند و به انجام وظیفه مشغول باشند و به کانون خانواده صفا و محبت و گرمی دهند و با عقل و درایت مشکلات را حل و فصل نمایند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «إِیاكُمْ وَ تَزَوُّجَ الْحَمْقَاءِ فَإِنَّ صُحْبَتَهَا ضَیاعٌ وَ وُلْدُهَا ضِبَاع [4] از ازدواج با احمق پرهیز كنید. زیرا مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه میشوند.»
5ـ سلامت جسمانی و روانی
سلامتی در حوزهی بدنی و روحی یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید دختر و پسر نسبت به آن حساس و از اولویتهای انتخاب خود قرار دهند، چون در غیر اینصورت مشکلاتی عدیده در زندگی ایجاد می شود.
معیارهایی كه شرط كمال است، و برای بهتر و كاملتر شدن زندگی است. و آنها عبارتند از:
1ـ زیبایی
یکی از شروط و ملاکهایی که زوجین در کنار خصوصیات بالا که حتمی و ضروری هستند باید توجه بفرمایند بحث زیبایی است. زیبایی یك كمال است و در شیرینی و سعادت زندگی تأثیر زیادی دارد. حضرت ابوالحسن اما رضا(علیه السلام) فرمود: « ثَلَاثٌ يَجْلِينَ الْبَصَرَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمَاءِ الْجَارِي وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَجْهِ الْحَسَن [5] سه چيز است كه به چشم نور و روشنى مىدهد: نگاه كردن به سبزه، نگريستن به آب جارى، نگاه به صورت زيبا.»
البته باید خاطر نشان کرد که جمال و زیبایی امری مطلوب و طبعاً مورد پسند و جاذب است که میتواند مورد توجه قرار گیرد. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که 100درصد مطلوب برای زیبایی بالاخص در مردان ایجاد نمی شود اگر در حد معقول مورد پسند باشد کفایت می کند.
2ـ كفو بودن (همتایی، سنخیت، تناسب)
همتایی و هماهنگی و تناسب در تمام وجوه امکان پذیر نیست، چون دو فرد با قابلیت های مختلف و ویژگی های خاص می خواهند در کنار یکدیگر قرار بگیرند لذا دختر و پسر باید در ملاکات خود یک معدل گیری کرده که فرد مورد نظر آیا بیشتر خصوصیات را دارا است یا خیر. در صورت مثبت بودن می توان به عنوان یک همسر آینده روی او تمرکز کرد.
نکته:
لذا شما خواهر گرامی می توانید به خواهر خود گوشزد کنید که این ملاکات اصلی و فرعی را در نظر بگیرد در صورتی که فرد معدل خوبی در این موارد بدست آورد می تواند همسر خوبی برای خواهر شما باشد.
اما نکتهی آخر اینکه اگر کسی خوش اخلاق و در خلقیات خودش و خانوادهاش مورد تایید باشند و همچنین این فرد نیز از تحقیقات بعمل آمده صداقت و پایبندی او تایید گردد، بدانید محبت نیز ایجاد می شود و هیچ وقت فردی که این خصوصیات را داشته باشد به همسر خود خیانت نکرده و از زندگی مطلوبی برخوردار خواهند شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. كلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الكافی (ط - الإسلامیة)، دار الكتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج5، ص332.
[2]. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البیت، قم، چاپ اول، 1408ق، ج14، ص188.
[3]. كلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الكافی (ط - الإسلامیة)، دار الكتب الإسلامیة ، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق،ج5، ص332.
[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار(ط - بیروت)، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج100، ص237.
[5]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج20، ص60.
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
خانم گرامی معمولا اشخاصی که از طریق ارتباط و دوستی اقدام به انتخاب همسر می نمایند به خاطر احساسی بودن انتخاب شان با مشکلات زیادی مواجه می شوند البته این هم قبول داریم که اشخاصی که بدون شناخت و صحبت با خواستگارشان ازدواج می نمایند اینها هم دردسرهای زیادی خواهند داشت لذا بهترین حالت چند جلسه صحبت منطقی و به دور از احساس با خواستگار می باشد و مدتی هم باید صبر کرد و با حضور خانواده ها در بیرون از خانه هم صحبت کرد تا در صورت مناسب بودن شخص ازدواج نمود.
با توجه به مقدمه بالا اول اینکه شما از همکلاسی تون هیچ شناختی ندارید تنها احساس خالی است و بس، شاید اگر یک نفر بشیند منطقی مسئله شما را بررسی کند ده ها اشکال در بیاورد و ببیند شما اصلا ملاکهای همدیگر را ندارید یا جزئی دارید و مسئله دوم آماده نبودن وی برای ازدواج هست توضیح مطلب اینکه حتی اگر تصمیم شما در شرایط فعلی احساسی هم نباشد، ممکن است در طول دوسال نظرتون یا نظر خانواده ها عوض شود و ان وقت صدمات روحی فراوانی می بینید.
توصیه ما این است در صورت مناسب بودن خواستگار فعلی و داشتن شرایط لازم ازدواج نمائید و بی دلیل خودتان را بلاتکلیف نگه ندارید مطمئن باشید زندگی وی هم بدون شما تباه نمی شود و هیچ اتفاقی نمی افتد و ایشون هم بعد از درست شدن شرایط به راحتی ازدواج می کنند.
موفق باشید
با سلام
از انتخاب گروه مشاوران رهروان ولایت برای همفکری متشکریم.
کاربر گرامی سوال شما دو بخش دارد که به طور جداگانه پاسخگویی می گردد.
قبل از پاسخ این نکته هم عرض کنم که عدم ازدواج به خاطر وجود خواهر یا برادر بزرگتر صحیح نیست ولی حالا کاری که شده است.
در مورد بخش اول سوالتون عرض کنم که برای جذب خواستگار ما راههایی را در همین سایت بیان کردیم از جمله این پست را می توانید مطالعه نمائید.
اما در مورد بخش دوم یعنی کوچکتر بودن پسر عرض کنم که: کوچکتر بودن پسر از دختر یک امتیاز منفی هست اما شما بایستی تمام جوانب را در نظر بگیرید و در واقع کل امتیاز آقا پسر را مد نظر قرار دهید و ببینید در کل امتیازش چقدر هست و اگر وی را رد کردید ایا به احتمال قوی فردی با امتیاز بهتر و بیشتر از وی به خواستگاری تان می اید یا خیر؟ توجه داشته باشید این احتمال باید قوی باشد یعنی حداقل 70 در صد این امکان وجود داشته باشد که خواستگار بهتری می آید.
نکته بعد اینکه درست است ازدواج مورد تاکید دین مبین اسلام هست و مایه آرامش می باشد اما ازدواجی ارامش در پی دارد که عاقلانه باشد لذا به خاطر حرف مردم یا ترس از بی شوهری نباید ازدواج کرد بلکه باید دید ایا فردی که انتخابش می کنیم حداقل ها را دارد یا خیر.
پس اگر وی حداقل های شما را داشته باشد و امتیاز خوبی هم داشته باشد می شود از کوچکتر بودن وی چشم پوشی کرد البته باز با شرایطی که در سایت برای ازدواج با پسر کوچکتر گفته شده است
موفق یاشید
با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
دوست گرامی وقتی شما به خودتون اجازه دادید که با دختری دوست شوید و اون خانم هم به خودش اجازه داده با شما دوستی کند یعنی در واقع حریم شکنی کردید و به خود اجازه ارتباط با نامحرم را داده اید پس مصداق ارتباط با نامحرم تفاوتی نمی کند شما باشید یا اون پسری که باهاش حرف زدید!
با توجه به مظلب بالا قبل از هر چیز شما بایستی تکلیف خودتون را روشن کنید و ببینید آیا با همدیگر کفویت لازم را برای ازدواج دارید یا خیر؟ به عبارتی ببینید چقدر ملاکهای لازم برای ازدواج با همدیگر را دارا هستید. در این صورت دو حالت خواهید داشتید یا شما مناسب ازدواج با هم هستید یا خیر. اگر مناسب نباشید که باید ارتباط تمام شود اما اگر مناسب هم باشید در این صورت می توانید در مورد دختر خانم تحقیقات لازم را انجام دهید و ببینید آیا واقعا حرفهای دیگران صحت دارند یا خیر؟ باز دو حالت به وجود خواهد امد اینکه ایا حرفهای اون آقا درست هست و یا درست نیست. اگر درست نبود و حقیقت نداشت خیلی خوب است اما اگر صحت داشته باشد باز دو حالت دارد یا خانم از کرده خود پشیمان هست و توبه کرده است و یا همچنان با دیگران ارتباط دارد و توبه کار نیست اگر توبه کار نباشد ازدواج با وی مناسب نیست اما اگر توبه کرده است باز دو حالت دارد یا شما فردی هستید که به گذشته وی حساس نیستید و همین که توبه کرده است براتون کافیه یا اینکه خیر فرد حساس و سخت گیر در این زمینه هستید اگر سخت گیر نبودید می توانید ازدواج کنید و الا باز صلاح نیست.
موفق باشید
Pages