امّا اینکه اشاره کردید که به دلیل پاکیتان، تا به حال نتوانستید ازدواج کنید، باید عرض کنم که این تصور اشتباهی است؛ به عبارتی این سخن متناقض است؛ زیرا همه به دنبال دختر و پسر پاک هستند حتی آنهایی که به ظاهر با افراد ناپاک ازدواج کردهاند، به دنبال افراد پاک بودند که یا نتوانستند اینگونه افراد را بیابند و یا به دلایل دیگری تن به ازدواج به افراد دیگری دادند. امّا اینکه چرا بعضی از افراد پاک برای ازدواج انتخاب نمیشوند به احتمال زیاد به خاطر این است که خود را در معرض و موقعیت انتخاب دیگران قرار ندادهاند، لذا کمتر از سوی دیگران انتخاب میشوند.(البته در معرض انتخاب بودن چیزی غیر از رابطۀ غیر متعارف و غیر شرعی با جنس مخالف است.) چه بسا مواردی که شما اشاره کردید به این دلیل توانستهاند ازدواج( به زعم شما ازدواج موفق) کنند که خود را در معرض انتخاب دیگران قرار دادهاند.
امّا با این راهکارهایی که ارائه میشود، سعی کنید خود را در موقعیت انتخاب قرار دهید؛
- حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته موجب میشود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث میشود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.) پس سعی کنید بیشتر در مجالس و محافل اقوام و آشنایان شرکت کنید.
- حضور فعال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا میتواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان مجرد قرار بگیرید.
- شما میتوانید با حفظ حیاء و عفت لازم از وساطت یك فرد دیگر به ویژه از زنان متاهل و متعهد از بستگان و آشنایان قابل اعتماد خود، كمك بگیرید تا شاید شما را به افرادى كه درصدد ازدواج هستند معرفى كنند و یا حتى افرادى را براى خواستگارى كردن به منزلتان راهنمایى کنند.
- همچنین شما میتوانید به افرادى كه در محله و پیش اقوام و آشنایان، نقش واسطه در این امور را معمولا به عهده دارند خواسته خود را بگویید تا آنها در این مورد شما را به افراد درصدد ازدواج معرفى كنند. البته توجه داشته باشید که در اعلام خواسته خود خیلى دقت كنید كه به سوء استفاده و بدبینى منتهى نشود.
- سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل میکند طرف را رد کنند و در غیر آن تا میشود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایند.
منظور از ملاکهای اصلی ازدواج این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...
- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و از خدا خواستن، نیز اثرگذار است.
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه دو برگ پیدا کردید و به زعم خود محتوای آن مربوط به افتادن مهر آقاپسر در دل شماست که نمیتوان قضاوت کرد.[1] گرچه منکر تاثیرات این عوامل نیستیم ولی شما فارغ از این مسئله، خواستگارتان را بررسی کنید. از جهت عقلی و منطقی طرف مقابلتان را مطالعه کنید که آیا از جهت اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فکری، فرهنگی و خانوادگی با هم تناسب دارید یانه و این تناسب به مقداری هست که ایشان را به عنوان همسر بپذیرید یا نه. در ضمن اشاره کردید که ایشان ازجهت سنی، کوچکتر از شما هستند، گر چه یکی از ملاکهای ترجیحی ازدواج این است که دخترخانم چند سالی از آقا پسر کوچکتر باشد، ولی این ملاک قابل اغماض است، به شرط اینکه؛
1. طرفین اختلاف زیادی در درک، فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی نداشته باشند.
2. دخترخانم، پسر را بچه نبیند و خود را بالاتر از او نداند.
3. طرفین اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشند.
4. خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند.
در آن صورت، بافرض وجود تناسب و با رعایت نکات مربوط به اختلاف سنی، ازدواج شما با ایشان مشکلی نخواهد داشت.
بنابراین چه آن دو برگ مذکور مربوط به خانواده خواستگار باشد یانه، خودتان بررسی کنید (حتی با احتیاط بیشتر) آیا در موارد مذکور تناسب دارید و اینکه پایین بودن سنشان نسبت به شما در زندگی زناشویی مشکل ساز هست یانه. در نتیجه شما با خودآگاهی در این پرسه، همسر خود را انتخاب میکنید.
با آرزوی موفقیت
پینوشت:
[1]. بر فرض وجود سحر، راهکارهایی برای بطلان آن وجود دارد که از جمله:
- استعاذه به خدای متعال و تلاوت سورههاى فلق و ناس
- تلاوت و نوشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس
- دعا و تضرع به درگاه خدای متعال
- درخواست دعا از بزرگان و علمای دین و اولیاى واقعى خداوند
- دادن صدقه
با سلام به شما کاربر محترم
اختلاف سنی 5 سال زیاد است. مضاف براینکه ملاک ترجیحی در انتخاب همسر این است که دختر چند سالی کوچکتر باشد؛ چون زن ها زودتر شکسته و از نظر جنسی زودتر سرد می شوند و همچنین رشد عقلی دخترها زودتر است، اما این ملاک ترجیحی قابل گذشت است یعنی در موارد مشاوره ای از ازدواج هم سن ها منع نمی شود چون شکسته شدن زنها با لوازم ارایش قابل اصلاح است و مشکل سردی انها با کمک تقویت کننده های جنسی قابل حل است در زمینه رشد عقلی هم باید گفت که اختلاف رشد عقلی دختر و پسر در سنین کم بیشتر است اما اگر سن بالا باشد اختلاف چندانی نیست.
به هرحال برای تشخیص این مسئله که آیا مناسب هم هستید یا نه با تشخیص و نظارت مشاور (حضوری) برای ازدواج اقدام کنید و اگر تشخیص مشاور بر این بود که این فاصله سنی زیاد است و مناسب هم نیستید، اصلاً برای ازدواج اقدام نکنید. به علاوه اگر مشاور این ازدواج را تایید کرد، در آن صورت میتوانید از همان طریق رضایت خانواده خود را هم برای این ازدواج بدست آورید.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
بارها در همین سایت تأکید کردیم که دوستی و رابطه، مسیر نادرست و نامطمئنی برای انتخاب همسر است. بر اساس یك یافته پژوهشی در آمریكا، زوجهایی كه پیش از ازدواج با یكدیگر زندگی میكنند زندگی زناشویی آنها با مشكلات عدیدهای رو به رو است و منجر به طلاق میشود. دكتر «كاترین كوهان»، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا در همین باره گفته است: طبق آخرین تحقیقات، افرادی كه پیش از ازدواج، با یكدیگر رابطه داشتهاند، بعد از ازدواج در حلّ مشكلات خود عاجزند؛ چرا كه نسبت به یكدیگر بسیار بدبین هستند. طبیعت ارتباطات آزاد این است كه زوجین، چندان انگیزهای برای حل درگیریها و حمایت از مهارتهای خود ندارند. وی در ادامه اشاره کرد: به نظر میرسد ارتباطات این افراد زودتر از افرادی كه با یكدیگر دوست نبودهاند، سرد و منجر به طلاق میشود. در پایان نیز افزود: میتوانم بگویم رابطه قبل از ازدواج، به هیچ وجه سبب دوام زندگی زناشویی نمیشود.[۱]
امّا در مورد طرف مقابلتان این نکته را متذکر شوم؛ اینکه بتوانید دل ایشان را به سمت ازدواج با خود سوق بدهید یا نه، بستگی به این دارد که واقعاً ایشان با چه هدف و نیتی با شما رابطه دوست برقرار کرده است!؟ اگر واقعاً قصدش از این رابطه، صرفاً دوستی بوده و بنا دارد برای ازدواج، سراغ دختری برود که اصلاً اهل دوستی با دیگران نباشد، باید بدانید که هرچه هم شما برای این رابطه تلاش کنید، فایدهای نخواهد داشت؛ زیرا او اصلاً قصد ازدواج با شمارا ندارد و تنها شمارا برای لذت کوتاهمدت میخواهد.
امّا اگر علت دوستی و رابطهاش با شما، این بوده که شاید بتواند مورد مناسبش را پیداکرده و با او ازدواج کند، در این صورت امیدی هست که بتوانید دل او را به سمت ازدواج با خود بکشانید، ولی در مورد ایشان مشکل دیگری هم وجود دارد و آن این است که حتی اگر قصد او از این رابطه، رسیدن به ازدواج هم بوده باشد، لااقل فعلاً چنین قصدی ندارد؛ چون به قول خودش میترسد.
پس اگر قصد شما از این رابطه، این است که دل او را به سمت ازدواج سوق دهید؛ اولاً میبایست برای شما ثابت شود که او قصدش از این رابطه صرفاً دوستی نبوده و اگر شرایط مناسب باشد، شما را به عنوان همسر حاضر انتخاب خواهد کرد. ثانیاً: باید بررسی کنید که علت ترسش از ازدواج چیست. اگر به خاطر مسائل مالی است که میتوانید به او تضمین دهید که با شرایطش میتوانید کنار بیایید. اگر به خاطر شکست در رابطه گذشته است که باید بررسی کنید مشکلش با آن دختر که قبلاً عاشقش بوده چیست و آیا ممکن است در طول رابطه با شما هم، چنین مشکلی را داشته باشد؟ و در صورتی که امکان به وجود آمدن آن مشکل در رابطهتان غیرمحتمل و یا بسیار ضعیف باشد، برای او ثابت کنید که آن مشکل در ازدواج با شما رخ نخواهد داد. اگر هم ترسش از انتخاب نادرست است میتوانید پیشنهاد بدهید که با نظارت و تشخیص مشاور برای ازدواج اقدام کنید و اگر از این مسئله هم سرباز میزند، بهتر است رابطه را قطع کنید و بیخودی وقت خود را هدر ندهید.
در ضمن، اگر ترس ایشان از ازدواج حل شد، به نظر من، هرگز شما به این نوع رابطه ادامه ندهید و بگویید؛ اگر شمارا بهعنوان همسر میپسندد، رسماً جلو بیاید و از شما خواستگاری کند، تا با مشورت خانوادهها بررسی کنید که -فارغ از عشق- به درد هم میخورید یا نه؟ زیرا اگر این کار را نکند و شما کماکان به این رابطه ادامه دهید، ضمن اینکه در این رابطه بیشتر در معرض گناه قرار میگیرید، روزبهروز عشقتان به همدیگر بیشتر میشود و اگر بعداً خانوادهها مخالفت کنند و نتوانید ازدواج کنید، در آن صورت، هر دو برای فراموش کردن همدیگر، رنج بیشتری را میبایست تحمل کنید.
لازم به ذکر است که اگر دیدید که باوجود حل مشکل، بازهم طرف مقابلتان از اقدام رسمی برای خواستگاری، طفره میرود، او را تهدید کنید که تا رسماً برای خواستگاری اقدام نکند، رابطه شما با او قطع میشود. اگر با این تهدید، قبول کرد اقدام رسمی کند که هیچ، امّا اگر مخالفت کرد و گفت؛ به روال گذشته، این رابطه را ادامه بدهیم، بدانید که شما را برای دوستی میخواهد، نه ازدواج و اگر گفت؛ فعلاً شرایطم فراهم نیست، به او بگویید؛ پس تا وقتی شرایط شما فراهم شود، رابطهای نداشته باشیم. اگر دیدید وقتی نتوانست شما را به ادامه رابطه راضی کند، بهجای خواستگاری آمدن، به قطع رابطه برای همیشه راضی شد، احتمال فراوان این است که او از اول هم شما را برای دوستی میخواسته است، نه ازدواج که در حال حاضر بهراحتی از شما میگذرد و به قطع رابطه همیشگی راضی میشود.
در نتیجه آن چه که به صلاح شما میباشد این است که هرچه زودتر فارغ از عشق و علاقهای که به همدیگر دارید، تکلیف خود را با این پسر روشن کنید؛ چراکه اگر شما را برای ازدواج میخواهد، پس اقدام رسمی کند وگرنه نه خودش را معطل و نه عمر عزیز شما را تلف کند.
با آرزوی موفقیت
پینوشت:
[۱]. روزنامه جمهوری اسلامی – ش ۶۵۷۱- ۲۹/۱۱/۱۳۸۰ – ص۵
با سلام به شما کاربر محترم
بین 114 سکه تا 180 سکه اختلاف زیادی نیست. از طرفی از انجایی که خانواده دختر تاحدی کوتاه آمدند بهتر است شما هم از موضع خود کوتاه بیایید بر سر تعدادی موافقت کنید. البته اگر واقعا طرف مقابلتان مورد مناسبی است حیف است به خاطر اختلاف مهریه آن هم نه چندان زیاد، او را ازدست دهید.
درباره قبول کردن یا قبول نکردن شما با درخواست آنان به معنی باج دادن نیست و اگر بنا باشد طرف مقابلتان از شما سوء استفاده کند، اصلا ایشان را برای ازدواج انتخاب کردید؟ بنابراین اگر واقعاً به این نتیجه رسید که طرف مقابلتان از هر جهت مناسب شماست، این کوتاه آمدن دلیل بر باج دهی برای آینده نیست.
با ارزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه به خاطر وضع جامعه از ازدواج کردن بپرهیزید کار نادرست و نامعقولی است. اتفاقاً به خاطر همین وضع لازم میآید که انسان ازدواج کند؛ چرا که محیط نامناسب میتواند بر روی انسان تاثیر بگذارد و توان تحمل شرایط را نخواهد داشت. از طرفی اینکه در بعضی از محیطها وضعیت جامعه مناسب نیست که نمیتوان آن را به همه جامعه بسط داد. چقدر دختران و پسران پاک در همین جامعه وجود دارند که شرایط ازدواج را دارند.
بنابراین تصمیم برازدواج نکردن، صرفا پاک کردن صورت مسئله است که دردی را دوا نمیکند. مضاف براینکه آموزههای دینی ما همواره به ازدواج توصیه کردند از جمله اینکه انسان با ازدواج نصف دین خود را تکمیل میکند و ... یا اینکه پیامبر عظیم الشأن در همان وضعیت نامناسب جامعه آن روز ازدواج کرده است. آن دورانی که دینی نبود، فساد بیداد میکرد.
در مورد مخالفت با والدینتان باید عرض کنم از آنجایی که توصیه آنان به ازدواج شما، در راستای امر به معروف است، مخالفت بی دلیل و غیرمنطقی شما در برابر آنان، مسلما ناراحتی والدینتان را به دنبال دارد که این ناراحتی در زندگی شما میتواند تاثیرگذار باشد تا چه برسد به عاق آنان.
همچنین اگر از ازدواج هراس دارید و احتمال میدهید که نتوانید مورد مناسبی را پیدا کنید عرض کنم بطور کلی احتیاط در ازدواج، تا جایی درست است که جلوی اصل اقدام را نگیرد، ولی باید طوری عمل کرد که احتمال خطر به حداقل برسد؛ یعنی
اولا: باید در انتخاب همسر عاقلانه پیش رفت.
ثانیا: ملاکهای درستی داشته باشیم.
ثالثا: در مورد طرف از دیگران هم تحقیق کند.
رابعا: مشورت از خانواده، صاحبان تجربه و مشاور
بنابراین با گذر از این ۴ فیلتر و توکل برخدا و استمداد از او، میتوان احتمال اشتباه در انتخاب همسر را بسیار کم کرد.
چه بسا بگویید: من از احتمال خطر کم هم میترسم. جوابش این است که: احتمال خطر کم، هیچ گاه قابل رفع نیست و عقلا نیازی به توجه به آن نیست. لذا اگر بخواهید در زندگی اصلا ریسک و خطر نکنید، در آن صورت حتی نباید غذا بخورید؛ چون ممکن است به راه نفستان وارد شود و خدای نکرده دچار خفهگی شوید یا نباید مسافرت کنید؛ چون احتمال دارد تصادف کنید و همچنین نباید ازدواج کنید؛ چون ممکن است زندگیتان خراب شود.
در این راه توصیه اکید میکنم از توکل و استمداد از خدا غافل نشوید؛ چرا که «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه؛ هر که میخواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.» [فقه الرضا، ص ۳۵۸]
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
این مشکلی که مطرح کردید تاحدودی به یک مشکل فراگیر برای بسیاری از دختران تبدیل شده است. لذا این مشکل تنها مشكل شما نیست. البته این مشکل عوامل متعددى دارد و بعضى از این عوامل در دست شما نیست. در این صورت نباید خیلی نگران آن باشید و ذهن خود را به آن مشغول کنید. به علاوه سن شما بالا نیست از که الان نگران آن هستید.
از طرفی خواستگار نداشتن بعضی از دختران ربطی به خدا ندارد بلکه عواملی همچون پایین آمدن آمار ازدواج، سخت پسند کردن پسران و خانوادههای آنان، سخت کردن شرایط ازدواج برای پسران و ... لذا این مسئله ربطی به خواست خدا ندارد. از سویی دیگر معنی نمیدهد که خداوند در یکجا امر به ازدواج کند و در جای دیگری مانع ازدواج بندگانش شود!
لذا نبود خواستگار و یا تأخیر ازدواج در میان دختران و پسران جوان، امتحان و آزمایش خداوندی نیست، بلکه این مسئله به خاطر ضعف فرهنگ اعتقادی و تغییر شرایط جامعه است که ازدواج را سخت کرده و موجب شده دختران خوب، خواستگار مناسب نداشته باشند و پسران خوب نیز با توجه به شرایط فرهنگی جامعه که ازدواج را برای آنان سخت کرده، همچنان نتوانند ازدواج کنند.
مضاف بر اینکه خداوند دربارۀ ازدواج جوانان در قرآن فرموده: «وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ [نور/32] مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است.» پس چگونه ممکن است خداوندی که قول رزق و برکت را برای ازدواج جوانان داده، مانع ازدواج آنان شود؟!
بنابراین دختر و پسر جوان، نباید به خیال سرنوشت از پیش مشخص شده یا آزمایش الهی و یا بختگشایی در زمینۀ ازدواج، دست روی دست گذاشته و هیچگونه تلاشی برای تغییر شرایط خود نکنند؛ همچنان که قرآن کریم میفرماید: «کُلّ امریٍ بِما کسَبَ رهینٌ؛ [طور/21] هر کس در گرو اعمال خویش است.» و در جای دیگر میفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ [نجم/39] و اینکه براى انسان بهرهاى نیست، جز آنچه خود کوشیده است.»
در نتیجه، لازم است که دختران و پسران علیرغم شرایط بد جامعه که ازدواج را سخت کرده، شرایط ازدواج را در جهت یک انتخاب آگاهانه و مسئولانه، برای خود مهیا کنند و در این راه از هیچگونه تعقل، مشورت و استفاده از تجارب صاحبنظران مضایقه نکنند.
شایان ذکر است؛ بهطورکلی انسان با ورود به این دنیا، در بستر امتحان الهی قرار میگیرد، امّا اینگونه نیست که خداوند موانعی را سر راه موفقیت انسان قرار دهد و بعد او را امتحان کند، بلکه این موانع و بن بستهایی که در زندگی مشاهده میکنیم، بخشی از آن مربوط به مقتضای زندگی دنیوی است، بخشی هم مربوط به رفتارهای خودمان و دیگران و بهطورکلی جامعه است که ما را با آن موانع مواجه میسازد.
درباره دعا این مطلب را متذکر شوم که تاثیر دعا به صورت اقتضایى است، نه حتمى و ضرورى؛ یعن دعا کردن یکی از علل برآورده شدن حاجت است، ولی جهت برآورده شدن حاجت لازم است دیگر عوامل؛ همچون مصلحت الهی و عواملی كه به دست خود انسان است همراه باشد.
این نکته را هم عرض کنم که اینگونه نیست هر دختری که در روابطش بی قید باشد، بهتر توانسته مورد مناسب پیدا کند، گواهش آمار طلاق و ... است. اینکه بعضا اتفاق میافتد که دخترخانمی از این قشر توانسته با فرد مناسب ازدواج کند، این موارد خاص هستند. به علاوه ملاک تنها ازدواج کردن به هر قیمتی نیست؛ آیا به زندگی اینگونه افراد بعد از ازدواج نگاه کردهاید، معمولا اینگونه افراد بعد از ازدواج به دلیل نداشتن تناسب میان هم، زندگی متزلزلی دارند که شاید بسیاری متوجه آن نباشند.
ممکن است که دختر خانم یا آقا پسر بی قید بتوانند با فرد ایدهآل ازدواج کنند، ولی ایده آل بودن طرف مقابل به معنای مناسب بودن او برای آنان نیست؛ مثلاً جسارتا فرض بگیرید دختر بی قیدوبندی بتواند با یک آقا پسر مقید که دیگر شرایطش هم ایده آل است ازدواج کند، امّا معمولا بعد از ازدواج هر دو دچار مشکل میشوند، مشکلاتی که چه بسا بعد از چندسال زندگی خودش را نشان دهد و شما تنها ظاهر قضیه را میبینید که این دو باهم زندگی مسالمت آمیز و خوبی دارند، در حالیکه اینگونه نیست. البته مواردی هم بوده که طرفین از دو نگاه متفاوت زندگی خوبی داشتهاند که باید گفت این موارد جزو موارد استثناست و در این موارد الزاما یکی از آن دو شرایط دیگری را پذیرفته و بر طبق آن عمل میکند؛ مثلا در همین مثالی که بالا گفته شد اگر دختر خانم (که لبی قید بود) از گذشته خود پشیمان شده و توبه کند و گذشته خود را تکرار نکند و مانند همسرش(که آدم مقیدی است) رفتار کند، در آن صورت اگر همسرش هم او را بپذیرد، میتوانند هر دو زندگی خوبی داشته باشند، ولی باید گفت این موارد جزو استثاست.
پس به صرف اینکه در اطراف شما مواردی وجود داشته که باوجود اینکه دختر خانم فردی بی قیدی بوده، ولی توانسته با فرد ایده آلی ازدواج کند، باید عرض کنم که بله ممکن است اینگونه باشد ولی همانطور که گفته شد، ایده آل بودن طرف مقابل با مناسب بودن فرق دارد، از طرفی بعد از ازدواج و در زندگی مشترک است که مشکلات و اختلافات آنان بروز پیدا میکند.
با آرزوی موفقیت
Páginas