با سلام به شما کاربر محترم
بین 114 سکه تا 180 سکه اختلاف زیادی نیست. از طرفی از انجایی که خانواده دختر تاحدی کوتاه آمدند بهتر است شما هم از موضع خود کوتاه بیایید بر سر تعدادی موافقت کنید. البته اگر واقعا طرف مقابلتان مورد مناسبی است حیف است به خاطر اختلاف مهریه آن هم نه چندان زیاد، او را ازدست دهید.
درباره قبول کردن یا قبول نکردن شما با درخواست آنان به معنی باج دادن نیست و اگر بنا باشد طرف مقابلتان از شما سوء استفاده کند، اصلا ایشان را برای ازدواج انتخاب کردید؟ بنابراین اگر واقعاً به این نتیجه رسید که طرف مقابلتان از هر جهت مناسب شماست، این کوتاه آمدن دلیل بر باج دهی برای آینده نیست.
با ارزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه به خاطر وضع جامعه از ازدواج کردن بپرهیزید کار نادرست و نامعقولی است. اتفاقاً به خاطر همین وضع لازم میآید که انسان ازدواج کند؛ چرا که محیط نامناسب میتواند بر روی انسان تاثیر بگذارد و توان تحمل شرایط را نخواهد داشت. از طرفی اینکه در بعضی از محیطها وضعیت جامعه مناسب نیست که نمیتوان آن را به همه جامعه بسط داد. چقدر دختران و پسران پاک در همین جامعه وجود دارند که شرایط ازدواج را دارند.
بنابراین تصمیم برازدواج نکردن، صرفا پاک کردن صورت مسئله است که دردی را دوا نمیکند. مضاف براینکه آموزههای دینی ما همواره به ازدواج توصیه کردند از جمله اینکه انسان با ازدواج نصف دین خود را تکمیل میکند و ... یا اینکه پیامبر عظیم الشأن در همان وضعیت نامناسب جامعه آن روز ازدواج کرده است. آن دورانی که دینی نبود، فساد بیداد میکرد.
در مورد مخالفت با والدینتان باید عرض کنم از آنجایی که توصیه آنان به ازدواج شما، در راستای امر به معروف است، مخالفت بی دلیل و غیرمنطقی شما در برابر آنان، مسلما ناراحتی والدینتان را به دنبال دارد که این ناراحتی در زندگی شما میتواند تاثیرگذار باشد تا چه برسد به عاق آنان.
همچنین اگر از ازدواج هراس دارید و احتمال میدهید که نتوانید مورد مناسبی را پیدا کنید عرض کنم بطور کلی احتیاط در ازدواج، تا جایی درست است که جلوی اصل اقدام را نگیرد، ولی باید طوری عمل کرد که احتمال خطر به حداقل برسد؛ یعنی
اولا: باید در انتخاب همسر عاقلانه پیش رفت.
ثانیا: ملاکهای درستی داشته باشیم.
ثالثا: در مورد طرف از دیگران هم تحقیق کند.
رابعا: مشورت از خانواده، صاحبان تجربه و مشاور
بنابراین با گذر از این ۴ فیلتر و توکل برخدا و استمداد از او، میتوان احتمال اشتباه در انتخاب همسر را بسیار کم کرد.
چه بسا بگویید: من از احتمال خطر کم هم میترسم. جوابش این است که: احتمال خطر کم، هیچ گاه قابل رفع نیست و عقلا نیازی به توجه به آن نیست. لذا اگر بخواهید در زندگی اصلا ریسک و خطر نکنید، در آن صورت حتی نباید غذا بخورید؛ چون ممکن است به راه نفستان وارد شود و خدای نکرده دچار خفهگی شوید یا نباید مسافرت کنید؛ چون احتمال دارد تصادف کنید و همچنین نباید ازدواج کنید؛ چون ممکن است زندگیتان خراب شود.
در این راه توصیه اکید میکنم از توکل و استمداد از خدا غافل نشوید؛ چرا که «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه؛ هر که میخواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.» [فقه الرضا، ص ۳۵۸]
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
این مشکلی که مطرح کردید تاحدودی به یک مشکل فراگیر برای بسیاری از دختران تبدیل شده است. لذا این مشکل تنها مشكل شما نیست. البته این مشکل عوامل متعددى دارد و بعضى از این عوامل در دست شما نیست. در این صورت نباید خیلی نگران آن باشید و ذهن خود را به آن مشغول کنید. به علاوه سن شما بالا نیست از که الان نگران آن هستید.
از طرفی خواستگار نداشتن بعضی از دختران ربطی به خدا ندارد بلکه عواملی همچون پایین آمدن آمار ازدواج، سخت پسند کردن پسران و خانوادههای آنان، سخت کردن شرایط ازدواج برای پسران و ... لذا این مسئله ربطی به خواست خدا ندارد. از سویی دیگر معنی نمیدهد که خداوند در یکجا امر به ازدواج کند و در جای دیگری مانع ازدواج بندگانش شود!
لذا نبود خواستگار و یا تأخیر ازدواج در میان دختران و پسران جوان، امتحان و آزمایش خداوندی نیست، بلکه این مسئله به خاطر ضعف فرهنگ اعتقادی و تغییر شرایط جامعه است که ازدواج را سخت کرده و موجب شده دختران خوب، خواستگار مناسب نداشته باشند و پسران خوب نیز با توجه به شرایط فرهنگی جامعه که ازدواج را برای آنان سخت کرده، همچنان نتوانند ازدواج کنند.
مضاف بر اینکه خداوند دربارۀ ازدواج جوانان در قرآن فرموده: «وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ [نور/32] مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است.» پس چگونه ممکن است خداوندی که قول رزق و برکت را برای ازدواج جوانان داده، مانع ازدواج آنان شود؟!
بنابراین دختر و پسر جوان، نباید به خیال سرنوشت از پیش مشخص شده یا آزمایش الهی و یا بختگشایی در زمینۀ ازدواج، دست روی دست گذاشته و هیچگونه تلاشی برای تغییر شرایط خود نکنند؛ همچنان که قرآن کریم میفرماید: «کُلّ امریٍ بِما کسَبَ رهینٌ؛ [طور/21] هر کس در گرو اعمال خویش است.» و در جای دیگر میفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ [نجم/39] و اینکه براى انسان بهرهاى نیست، جز آنچه خود کوشیده است.»
در نتیجه، لازم است که دختران و پسران علیرغم شرایط بد جامعه که ازدواج را سخت کرده، شرایط ازدواج را در جهت یک انتخاب آگاهانه و مسئولانه، برای خود مهیا کنند و در این راه از هیچگونه تعقل، مشورت و استفاده از تجارب صاحبنظران مضایقه نکنند.
شایان ذکر است؛ بهطورکلی انسان با ورود به این دنیا، در بستر امتحان الهی قرار میگیرد، امّا اینگونه نیست که خداوند موانعی را سر راه موفقیت انسان قرار دهد و بعد او را امتحان کند، بلکه این موانع و بن بستهایی که در زندگی مشاهده میکنیم، بخشی از آن مربوط به مقتضای زندگی دنیوی است، بخشی هم مربوط به رفتارهای خودمان و دیگران و بهطورکلی جامعه است که ما را با آن موانع مواجه میسازد.
درباره دعا این مطلب را متذکر شوم که تاثیر دعا به صورت اقتضایى است، نه حتمى و ضرورى؛ یعن دعا کردن یکی از علل برآورده شدن حاجت است، ولی جهت برآورده شدن حاجت لازم است دیگر عوامل؛ همچون مصلحت الهی و عواملی كه به دست خود انسان است همراه باشد.
این نکته را هم عرض کنم که اینگونه نیست هر دختری که در روابطش بی قید باشد، بهتر توانسته مورد مناسب پیدا کند، گواهش آمار طلاق و ... است. اینکه بعضا اتفاق میافتد که دخترخانمی از این قشر توانسته با فرد مناسب ازدواج کند، این موارد خاص هستند. به علاوه ملاک تنها ازدواج کردن به هر قیمتی نیست؛ آیا به زندگی اینگونه افراد بعد از ازدواج نگاه کردهاید، معمولا اینگونه افراد بعد از ازدواج به دلیل نداشتن تناسب میان هم، زندگی متزلزلی دارند که شاید بسیاری متوجه آن نباشند.
ممکن است که دختر خانم یا آقا پسر بی قید بتوانند با فرد ایدهآل ازدواج کنند، ولی ایده آل بودن طرف مقابل به معنای مناسب بودن او برای آنان نیست؛ مثلاً جسارتا فرض بگیرید دختر بی قیدوبندی بتواند با یک آقا پسر مقید که دیگر شرایطش هم ایده آل است ازدواج کند، امّا معمولا بعد از ازدواج هر دو دچار مشکل میشوند، مشکلاتی که چه بسا بعد از چندسال زندگی خودش را نشان دهد و شما تنها ظاهر قضیه را میبینید که این دو باهم زندگی مسالمت آمیز و خوبی دارند، در حالیکه اینگونه نیست. البته مواردی هم بوده که طرفین از دو نگاه متفاوت زندگی خوبی داشتهاند که باید گفت این موارد جزو موارد استثناست و در این موارد الزاما یکی از آن دو شرایط دیگری را پذیرفته و بر طبق آن عمل میکند؛ مثلا در همین مثالی که بالا گفته شد اگر دختر خانم (که لبی قید بود) از گذشته خود پشیمان شده و توبه کند و گذشته خود را تکرار نکند و مانند همسرش(که آدم مقیدی است) رفتار کند، در آن صورت اگر همسرش هم او را بپذیرد، میتوانند هر دو زندگی خوبی داشته باشند، ولی باید گفت این موارد جزو استثاست.
پس به صرف اینکه در اطراف شما مواردی وجود داشته که باوجود اینکه دختر خانم فردی بی قیدی بوده، ولی توانسته با فرد ایده آلی ازدواج کند، باید عرض کنم که بله ممکن است اینگونه باشد ولی همانطور که گفته شد، ایده آل بودن طرف مقابل با مناسب بودن فرق دارد، از طرفی بعد از ازدواج و در زندگی مشترک است که مشکلات و اختلافات آنان بروز پیدا میکند.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر گرامی
باتوجه به اینکه دو نفر از ان سه نفر از خانواده دخترخانم تعریف و تمجید کردند میتوان احتمال داد که نفر سوم از روی دشمنی حرفی زده باشد ولی به هرحال برای آنکه شک و دودلی شما برطرف شود لازم است تحقیقات خود را وسعت دهید.
بنابراین از طریق تحقیق و سوال از دوستان و آشنایان طرف مقابل در محل کار و زندگی و تحصیل و با وسعت تحقیق و همچنین تذکر به طرف نسبت به مسئولیت شرعی و اخلاقی خیانت در مشورت، درصد احتمال خلاف گویی را کم کرد. در نتیجه اگر با وسعت تحقیق مورد شک برانگیز و اختلافی وجود نداشت نشان میدهد که آن فردی که از بدی خانواده مذکور میگفت درست نبوده و ممکن است با آنان مشکلی داشته باشد.
با آرزوی موفقیت
با سلام به شما کاربر محترم
یکی از ملاکهای ترجیحی ازدواج این است که دخترخانم چند سالی از آقا پسر کوچکتر باشد، ولی این ملاک قابل اغماض است، به شرط اینکه؛
1. طرفین اختلاف زیادی در درک، فهم و علم مربوط به مهارتهای زندگی نداشته باشند.
2. دخترخانم، پسر را بچه نبیند و خود را بالاتر از او نداند.
3. طرفین اختلاف زیادی در علایق و سلایق نداشته باشند.
4. خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را بپذیرند؛ در آن صورت، بافرض وجود تناسب، ازدواج این دو مشکلی نخواهد داشت. بنابراین با بیان این مسئله میتوان برای خانواده این نکات را ذکر و قانعشان کرد.
امّا درباره اینکه ایشان دختر شلوغی هستند و شما فرد آرامی هستید اگر منظورتان این که است که شما فرد درون گرایی هستید و ایشان فرد برون گرا. باید عرض کنم به طور کلی شخصیت درون گرا به کسی میگویند که چنین فردی در تنهایی و دور از جمع، لذت و آرامش بیشتری پیدا میکند، اما کسی که برون گرا باشد کسی است که در اجتماع و بودن در جمع لذت و آرامش بیشتری دارد. حال یکی از زوجین درون گرای شدید و طرف مقابل هم برون گرای شدید باشند، این دو مطمئنا در زندگی دچار مشکل خواهند شد؛ چرا که یکی تمایل به مهمانی رفتن و مهمانی گرفتن دارد و دیگری تمایل ندارد و ... امّا اگر طرفین علیرغم درون گرایی و برون گرایی که دارند، شدید نباشد و متعادل رفتار کنند و متوجه ودرک متقابلی از همدیگر داشته باشند، در زندگی مشترک مشکل ساز نخواهد بود.
بنابراین؛
برونگراها: برونگراها انرژی خود را از برخوردها و روابط اجتماعی بیشتر و حضور در جمع به دست میاورند و علاقه زیادی به فعالیتهای دسته جمعی دارند. مجلس گردانی، شوخ طبعی و بذله گویی از خصوصیات بارز این افراد است.
درونگراها: گاهی تصور میشود درونگراها علاقهای به ارتباط با دیگران ندارند، امّا چنین نیست؛ زیرا برای رفع خستگی، به دست آوردن دوباره انرژی جسمانی و روانی و شادابیشان نیاز دارند زمانی را به خود اختصاص دهند یا به اصطلاح با خود خلوت کنند. انسانهای درونگرا از دید دیگر افراد جامعه معمولاً خجالتی و حتی گاهی مغرور به نظر میآیند، امّا لزوما خجالتی و مغرور نیستند، گرچه شاید درک این رفتارها برای دیگران مشکل باشد.
همسرانی که یکی از آن ها برونگرا و دیگری درونگراست 4 مشکل اساسی خواهند داشت:
1- تفاوت در تفریح ها: یکی از طرفین به مهمانی های شلوغ علاقه دارد ولی دیگری علاقه مند است در یک محیط آرام و با یک دوست صمیمی خوشگذرانی کند. مکان های تفریحی مورد علاقه این دو کاملا متفاوت است.
2- شیوه بیان احساسات: یک درونگرا ممکن است کمی در بیان احساساتش مشکل داشته باشد در حالی که یک فرد برونگرا درباره همه چیز راحت صحبت می کند.
3- شیوه ارتباطی: فرد برونگرا علاقه مند است تمام اتفاق هایی که در طول روز افتاده، برای همسرش تعریف کند، موسیقی گوش دهد یا صدای تلویزیون را بالا ببرد ولی یک درونگرا ترجیح می دهد با ورود به خانه به استراحت بپردازد، کمتر صحبت کند و هر وقت میلش کشید حرف بزند.
4- شیوه حل مسائل: یک فرد برونگرا دوست دارد وقتی مشکلی بروز می کند، به سرعت وارد عمل شود و موضوع را فیصله دهد در صورتی که فرد درونگرا به آرامش نیاز دارد و از دیگری اجتناب می کند.
این ها موارد پررنگ و پرتعارض زندگی چنین زوج هایی هستند و بخش مهمی از داستان زندگی بسیاری از چنین زوج هایی را که به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، به خود اختصاص می دهند.
با آرزوی موفقیت
سلام به شما کاربر محترم
متاسفانه یکی از رفتارهای اشتباه خانوادهها همین دست کم گرفتن فرزند خانواده است به طوری که این مسئله که گاهی با شوخی و دست انداختن همراه است باعث میشود فرد به مرور زمان آن اعتماد به نفس خودش را از دست بدهد. در این زمینه فارغ از اینکه لازم است اعتماد به نفس خود را از دست ندهید و بر روی اعتماد به نفس خود کار کنید، واکنش شما نسبت به اطرافیان به ویژه خانواده خود نقش موثری در رفتار آنان خواهد گذاشت.
از این رو در برابر شوخی های آزاردهنده دیگران نه تنها نباید آنان را همراهی کرد بلکه لازم است واکنش طبیعی از خود نشان دهید تا اطرافیان متوجه رفتارغلط خودشان بشوند. گاهی واکنش نشان ندادن در برابر رفتارهای غلط دیگران موجب میشود که دیگران متوجه حساسیت این مسئله نشوند و مدام رفتار اشتباه خود را تکرار کنند و باعث رنجش خاطر شما میشود لذا شما میتوانید در برابر رفتارهای آنان به دور رفتارهای خشونت آمیز، ناراحتی خود را نشان دهید که ازجمله با ترک کردن آن محل مثلا میتوانید بی آنکه حرفی بزنید، آن جمع را ترک کنید و یا اینکه آن فردی را که باعث رنجش شما شده در یک محیط دیگر به تنهایی ناراحتی را به او منتقل کنی و بگویی که از این رفتار تو ناراحت شدم. این کارهاباعث میشود که به مرور اطرفیان متوجه حساسیت این مسئله میشوند و در رفتارهای خود یک بازنگری انجام دهند. البته همیشه عدهای هم هستند که ناراحتی دیگران برایشان اهمیتی ندارد و همواره به دنبال مسخره کردن دیگران هستند که در اینجا لازم است با حفظ خونسردی او را به حال خودش رها و رابطه خود را با او محدود کنید.
امّا درباره اینکه ظاهر شما چندان مناسب نیست این یک نقطه ضعف از جانب شما نیست، بالاخره چهره و ظاهر تاحدودی به عوامل ژنتیکی و وراثتی بستگی دارد که از انتخاب و اراده انسان خارج است لذا نباید خیلی روی این مسئله به عنوان نقطه ضعف حساب کنید. از آن گذشته در انتخاب همسر بیش از زیبایی ظاهری، پسندیدن فرد اهمیت دارد به عبارتی پسند قلبی است که باید در انتخاب همسر در نظر گرفت که توضیح آن در ذیل است:
اصل زیباشناختی، صرفاً مربوط به چهره و ظاهر افراد نمیشود، بلکه براساس اصل زیباشناختی، جمال و زیبایی شامل موارد باطنی و درونی نیز میشود که از جمله: زیبایی اخلاقی، رفتاری، فکری، گفتاری و ... از این رو جمال و زیبایی ظاهری، بخشی از زیباشناختی است نه همه آن. همانطور که ما انسانها از زیبایی ظاهری، لذت میبریم، از زیبایی اخلاقی، رفتاری، کلامی و ... نیز لذت میبریم؛ لذا وقتی اخلاق و رفتار زیبایی را مشاهده میکنیم از آن لذت میبریم و یا وقتی کلام قشنگی را میشنویم، لذت میبریم.
از سویی دیگر، زیباییهای باطنی به مراتب از زیباییهای ظاهری بهتر است؛ زیرا آنچه که باعث عشق و علاقه پایدار میان زوجین میشود، وجود زیباییهای باطنی است. یعنی میتوان با داشتن زیبایی باطنی همراه با حداقل زیبایی ظاهری، زندگی عاشقانه، رضایت بخش و پایداری را تجربه کرد. امّا نبود زیباییهای باطنی یا کم بودن آن، حتّی با وجود حداکثر زیباییهای ظاهری، نمیتوان زندگی عاشقانه، پایدار و رضایت بخشی را تجربه کرد، بلکه نهایت بتوان برای مدتی آن هم موقت احساس عاشقانه داشت؛ زیرا زیبایی ظاهری برخلاف زیبایی باطنی، بعد از مدتی برای فرد تکراری و عادی میشود، امّا زیبایی باطنی هیچ گاه برای فرد تکراری یا عادی نمیشود، بلکه به با گذر زمان، عشق و رضایت در طرفین بیشتر نیز میشود.
در نتیجه با توضیحاتی که درباره زیبایی بیان شد گرچه به قول خودتان آن زیبایی ظاهری برخوردار نیستید ولی شما میتوانید با بالا بردن زیبایی باطنی خود از جمله بهتر کردن اخلاق، رفتار و گفتار و افکار خود که همگی آنها دست خود شناست میتوانید هم اعتماد به نفس خود را ارتقاء دهید و هم اینکه این کار شما باعث بالارفتن جذابیت شما خواهد شد به قول فرمایش امیرمومنان با اخلاق خوش، حاکم دلهای مردم شوید.
در نتیجه این مسئله را به عنوان نقطه ضعف نپندارید. از طرفی در کنار موارد فوق برای انتخاب همسر میتوانید از برخی ملاکهای ترجیحی خود بگذرید از جمله مثلا زیبایی طرف مقابل یا تناسب تحصیلی و... تا احساس خودکم بینی شما تقویت نشود.
با آرزوی موفقیت
Páginas