سلاماز اعتماد شما به این سایت تشکر میکنمابتدا نکات زیر را در نظر بگیرید سپس برای تغییر نظر خانواده از راه کارهایی که بیان خواهد شد استفاده کنید:نکات مهم:1. اگر چه حق انتخاب همسر صرفا با خود شماست اما چون ازدواج در عین حالی که یک امر شخصی است یک مسئله خانوادگی نیز میباشد لذا هم نظر بودن شما و خانواده محترمتان در انتخاب همسر می تواند زندگی زناشویی شما را در آینده رضایت بخش تر، زیباتر و پایدارتر کند.2. بسیاری از موارد بوده که پسر به خاطر اقتضاء سن و کمی تجربه ملاکهایی برای انتخاب همسر در نظر داشته که در آینده با مشکل مواجه شده در صورتی که اگر عاقلانه و با مشورت دیگران از تجربیات آنها استفاده میکرد دچار مشکل نمی شد لذا ملاکهایی که خانواده شما عنوان می کنند را به دقت مورد توجه و بحث قرار بده و سپس تصمیم بگیر.3. گاهی اوقات لازم است با توجه به شان اجتماعی خانواده ملاکهایی دیگر بر ملاکها خوداضافه کرد تا در آینده ازدواج موفقی داشته باشید. (مثلا در جایی که خانواده مذهبی هستند اگه شما با خانمی که نسبت به حجاب و آموزه های دین بی تفاوت است ازدواج کنید ممکن است بعدا مشکلاتی برایتان ایجاد کند. و یا مثالهای دیگه...)4. علت اصلی مخالفت خانواده با موردی که شما در نظر دارید و علت اصلی موافقتشون با موردی که اونها مد نظر دارند را کشف کنید.پس از در نظر گرفتن نکات ذکر شده و تعیین ملاکهای مد نظر خودتون اگه مورد مناسبی که مد نظر شما و خانواده محترمتان هست پیدا کردید که خیلی خوبه؛ اما اگه مخالفت همچنان باقی بوده و از طرفی خانمی که مد نظر شماست دارای ملاکهای صحیح شما میباشد از روشهای زیر برای قانع کردن خانواده استفاده کنید:1. توجیه منطقی: توضیح دهید که قرار است من با همسر آینده ام زندگی کنم نه دیگران پس لازم است که اون خانم مورد پسند من بوده تا بتوانم در کنارش آرامش داشته باشم البته باید موردی باشد که هم او شما را دوست داشته باشد و مورد نظر شما نیز باشد.2. استفاده از احساسات: با استفاده از گفتار و رفتار طوری عمل کنید تا احساسات آنان را به نفع خودتون تحریک کنید (مثلا بگید: من بیخیال ازدواج میشم تا هم شما از من راضی باشین و هم خودم توی زندگی آینده دچار اختلافات زناشویی نشوم فکر کنم اینجوری شما راضی تر باشین البته مشکلات عاطفی که به سراغم میاد بر عهده شماست.)(یا اینکه در فرصتهای مناسب بگید شما که به فکر بچتون نیستید و یا کارها و رفتارهای محترمانه دیگه)3. ذکر نمونه های ناموفق: شما از نمونه هایی که میشناسید و یا مطالعه کرده اید که به خاطر ازدواج بدون علاقه و بدون رضایت دچار مشکلات زناشویی و متارکه و ... شده اند را بیان کنید.4. بیان پیامدهای بعدی ازدواج: بعد از بیان نمونه های ناموفق برای آنان توضیح دهید که آیا شما دوست دارید منم دچار این مشکلات بشوم؟5. به بحث گذاشتن ملاکهای مد نظر: ملاکهای مد نظر خودتون و همچنین ملاکهای مد نظر خانواده رو مورد بحث قرار بدهید و لزوم داشتن هر کدام از ملاکها و یا پیامدهای مد نظر قرار ندادنشان را بررسی کنید و به توافق برسید.6. اصرار محترمانه بر خواست خود تا رسیدن به نتیجه: آب که نرم ترین جسمه وقتی که به صورت مداوم پایین می ریزه، سنگ به اون محکمی رو سوراخ می کنه در حالی که نه گفتار شما از آب نرم تره و نه دل پدر مادر از سنگ سخت تر؛ لذا به هیچوجه نظرات خود را با تندی و ناراحتی و یا غیر محترمانه بیان نکن بلکه اصرار با زبانی نرم و محترمانه به همراه دلسوزی و مظلوم نمایی می تواند دل آنان را نیز نرم کند.موفق باشی، بهترین آینده را برایت آرزو میکنم
سلام
خواهش میکنم
نخیر دست رو نباید لاک زد چون مانع وضو وغسل میشه
آیا لاک زدن ناخنهای پا باعث باطل شدن وضو و غسل میشود؟ لاک زدن چه تعداد از ناخن های پا جایز است؟
اگر یکی از ناخن های پا (غیر از ناخن انگشت کوچک) تمیز باشد وضو اشکال ندارد ولی برای غسل باید همه ناخن ها را تمیز نمایید.
http://makarem.ir/Question/ViewQuestion.aspx?lid=0&mid=33555
اگر فقط قسمت بلندی ناخن دست که بلند شده است لاک داشته باشد آیا وضو اشکال دارد؟
آری، وضو باطل است.
makarem.ir/Question/ViewQuestion.aspx?lid=0&mid=36934
برای افزایش مسئولیت پذیری در فرزندان دو لینک زیر به صورت خلاصه و مفید نکاتی را بیان کرده که میتوانید از آنها استفاده کنید و در صورت نیاز به راهنمایی های بیشتر در همین بخش مطالب و مباحث را ادامه دهید.1- افزایش مسئولیت پذیری در فرزندان2- فرزند مسئولیت پذیرموفق باشید
دوست گرامی AmirhosseinAram احساس تنهایی شما تا حدی طبیعی است چون شرایط نوجوانی اینگونه است اما اگر احساس می کنید این وضعیت آزار دهنده است و روی فعالیتهای شما اثرات نامطلوب گذاشته برای رهایی از چنین وضعیتی همانطور که دوستان فرمودند باید بیشتر توضیح بدهی. اما برای راهنمایی شما چند سوال رو مطرح میکنم اگه این سوالات رو تکمیل کنی شاید دوستان بهتر بتونن کمکت کنن:1-کیفیت تعامل و رابطه ات با پدر و مادر و بقیه اعضای خانواده ات چه جوریه؟2-چند تا دوست داری؟وقتی با دوستات هستی احساس استرس و اضطراب نداری؟3-آیا فعالیتهایی که براتون لذت بخش است را انجام میدی؟مثلا بازی و سرگرمی، ورزش و گفت و گو با دوستان و خنده و ...4-آخرین باری که احساس تنهایی کردی را در نظرت بیار و در موردش توضیح بده(اینکه مثلا کجا بود؟کیا بودن؟چی شد؟و چه کار کردی؟چه احساسی داشتی؟برای رفع تنهایی چه کار کردی؟و...)5-وقتی احساس تنهایی میکنی چه فکری از ذهنت میگذره؟(مهم است)6-آیا این حس تازه به سراغ شما اومده؟ تقریبا چه مدتیه این حس رو پیدا کردی؟7-وقتی جلو آینه می ایستی و یا توی خلوت خودت به خودت فکر میکنی چه احساسی راجع به خودت داری؟ آیا از لحاظ توانایی های جسمی و روحی خودت رو فردی مانند بقیه میدانی یا بهتر و موفقتر از بقیه میدانی و یا اینکه فکر میکنی نسبت به بقیه هم سن و سالات ضعیف تر هستی؟8-اگه یک بار دیگه در نقطه شروع زندگی ت قرار بگیری آیا همین مسیر را که تا الآن اومدی میای یا جاهایی را عوض میکنی؟چه کارهایی رو عوض میکنی؟9-آیا خودت یا اعضای درجه یک شما سابقه بیماری خاصی (جسمی یا روحی) خصوصا افسردگی را داشته اید؟10-اگه توضیحی دیگه که میدونی لازمه گفته بشه بگو.موفق باشی.
سلامازدواج به نیازهای جنسی و عاطفی انسان پاسخ می ده و انسان رو از این دو جهت سیراب می کنه تفاوت این دو جهت در اینه که نیاز جنسی موقت و تعدد برداره یعنی رفعش با افراد متعدد هم ممکنه مثل غذا خوردن که با هر نوع غذایی می شه گرسنگی رو رفع کرداما نیاز عاطفی این طور نیست چون یه دل بستگی و امری قلبیه پس طرفش فقط باید یک نفر باشه نه بیشتر ، در نتیجه موقت بردار هم نیست که وقتی مدت تموم شد بشه دل رو از یکی کند و به دیگری بستپس زنها که نگاهشون بیشتر عاطفی است تا جنسی، دائم بین هستند و لذا ازدواج دائم رو به موقت ترجیح می دن پس می شه گفت ازدواج موقت بیشتر مردونه است تا زنونه چون رفع نیازهای عاطفی چندان با ازدواج موقت ممکن نیست مگه ازدواج موقت طولانی مدت مثلا ۹۹ ساله که چندان تفاوتی با ازدواج دائم ندارهبنا براین اگه یه زن سمت ازدواج موقت بره در صورتی که بتونه از اون فقط برای رفع نیازهای جنسیش استفاده کنه مشکلی براش ایجاد نمی شه چون بعد از تمام شدن مدت بدون احساس ناراحتی می تونه جدا بشه و با هرکس دیگه خواست ازدواج کنهاما در صورتی که نتونه فقط نگاه جنسی داشته باشه و از نظر عاطفی هم به طرفش دلبسته بشه جدایی بسیار مشکل خواهد شدپس در صورتی که می تونید طوری عمل کنید که دلتون گیر نیفته که بعدا نتونید جدا بشید این کار رو ادامه بدید اما اگه نتونید - که قاعدتا هم نمی شه - بدونید که اگه قطعش نکنید در اینده وقت جدایی هرچی خوشی تا اون وقت دیدید از دماغتون در میاد یا اینکه باید به عنوان همسر دوم ادامه بدید
با سلاماز اینکه به مشاورین این سایت اعتماد نمودید تشکر میکنیممشکل شما خیلی ناراحت کننده است و من هم متاثر شدم زندگی با افراد بد اخلاق و نا ملایم بسیار سخت و مشکل است اگر چه کنار آمدن با چنین افرادی کار مشکلی است اما با عمل کردن به نکاتی که خدمتتان بیان خواهیم کرد مطمئن باشید می توانید به نقطه ای برسید که این مشکل در واقع برای شما آسیب زا نباشد.در مسئله ای که مطرح کردید دو مشکل وجود دارد یکی ناراضی بودن از اخلاق پدرتان و دیگری رو آوردن به استمناءدر مورد مشکلات شما با پدرتان:باید بدانید که هر کسی در زندگی به نحوی مشکلاتی دارد یکی با پدرش مشکل دارد، یکی با مادرش دیگری با همسرش مشکل دارد، یکی بیماری لاعلاج یا صعب العلاج دارد و... و این مسئله هم تنها مشکل شما نیست پس با کم کردن نگرانی خود سعی در حل مشکل داشته باشید.چون در مشاوره غیر حضوری و خصوصا آفلاین نمیتوان علت اصلی را کشف نمود و تنها به همین چند خط که بیان نمودید اکتفا میشود پس باید خودتان با توجه به نکاتی که بیان میکنیم مشاور خودتان باشید:1- باید بررسی شود که آیا این بدخلقی و بد رفتاری موقتی و در برخی شرایط خاص (مثلا خستگی و یا در برخورد با نوعی رفتار متقابل) است و یا اینکه طولانی مدت می باشد و اینکه مشکل تنها میان شما و پدرتان است و یا نه بلکه نسبت به اکثر اطرافیان اینگونه است که در این صورت حکایت از یک ویژگی شخصیتی پایدار دارد که باید از یک روانشناس یا روانپرشک به صورت حضوری بهره برد.2- رفتارها را ريشه يابي كنيد و راه کارهای متناسب با آن را به کار ببرید(مثلا ممکن است مشکلات مالی ، همنشین بد، سخن چینی دیگران،دوری از تربیت صحیح دینی، برخوردهاي نسنجيده، لج بازي ها ، بگو مگوهاي در خانه ، عدم آشنایی با ویِژگیهای دوران نوجوانی و جوانی و ... عامل باشد)ممکن است برخی از رفتارها و صحبتهای نامناسب شما عامل ناراحتی و بد اخلاقی پدرتان میشود در حالی که شما آن را صحیح می دانید لذا توصیه میکنیم برای فهمیدن این مسئله حتما مسئله را از نگاه دیگران ببینید برای این کار با چند نفر که با زندگی و نحوه تعامل شما با پدرتان آشنا هستند (عمو دایی برادر خواهر و...) صحبت کنید و نظر آنان را نسبت به رفتارهای پدرتان با شما و همچنین رفتارهای شما با پدرتان جویا شوید.که با رعایت کردن نکات ذکر شده بهتر می توان با مشکل برخورد نمود.اما به هر حال توصیه های زیر را نیز مد نظر داشته باشید:1. همان گونه كه خود شما هم میدانید احترام پدر و مادر در هر صورتی(مگر در معصیت خدا) واجب و لازم است و هیچ راهی برای بی احترامی به این بزرگوران توصیه نمیشود و حتی خود خداوند هم كه خالق انسانها است انسانها را توصیه به رعایت حال پدر مادر كرده و میفرماید: « وَ قَضى رَبُّكَ اَلاَّ تَعْبُدُوا اِلاَّ اِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْساناً اِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَولاً كَريماً [اسرا/23]پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد؛ هرگاه يكي از آنها يا هر دوي آنها نزد تو به پيري برسند، كم ترين اهانتي به آنها روامكن و بر سر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف، سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو.» خداوند به وسیله این آیه راه هر گونه تندی و بیمحبتی به پدر و ماد را بسته است و البته هر چند این كار سخت است و نگه داشتن احترام برخی از والدین بسیار سخت است ولی این را بدان كه رضایت خداوند با این سختیها به دست میآید.2.نه تنها از لجبازی، تند خویی، خشونت و پرخاشگری، چهره خشمگین، گفتن كلمات كنایه آمیز، ملامت و سرزنش کردن، از نسبت دادن القاب و زدن برچسبهاى ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، كله شق، یك دنده، لجباز، زورگو، بد اخلاق، خودخواه و ... به او پرهیز كن بلکه تحویلش بگیر، محبت کن، در فرصتهای مناسب با او شوخی کن، با او مشورت کن.3. گاهی لازم است بعضی از حرفها و کارها را نشنیده و ندیده بگیری4. گاهی فکر کن با یک آدم بیمار یا یک بچه طرفی که توهین میکند اما دست خودش نیست و تو فقط باید تحمل کنی و خودت را به بیخیالی بزنی.5. از اینها مهم تر سعی کن نقطه ضعف دست پدرت ندهی.6. در صورتى كه مشکل بدتر نمیشود و در واقع از خط قرمز پدرتان عبور نمی کنید با افراد بزرگ و فهمیدهاى از نزدیكان، بستگان یا دوستان كه توصیههایش براى ایشان مفید مىافتد، مشكلات را با او در میان بگذار و بخواهید كه با او صحبت کنند.7. اگر مورد انتقاد قرار میگیری از کوره در نرو بلکه با گشاده رویی برخورد کن.8. سعی کن با مهارتهای ارتباطی آشنا بشی و در تعامل با اعضای خانواده به کار گیری.9. هرگز پدرت را با کسی مقایسه نکن.10. سعی کن صفات مثبت و خوب پدرت را بنویسی و آن ها را نیز در نظر داشته باشی و گاهي در نزد اعضای خانواده آنها را بیان کرده و ابراز خشنودی کنی.اما در مورد استمنا:اگر نکات ذکر شده را انجام بدی با کاسته شدن از مشکل آرامش شما بیشتر خواهد شد اما متاسفانه ممکن است شما همچنان دچار مشکل استمنا باشید چرا که استمنا صرفا موجب ارضای شهوت تا مدت زمانی کوتاه میشه و چون از لحاظ عاطفی و ذهنی انسان را ارضا نمیکنه شخص دوباره بلکه چند باره آن را انجام خواهد داد و همین مسئله موجب اعتیاد در استمنا خواهد شد. برای رهایی از این مشکل توصیه میکنیم به لینک زیر مروری بیاندازی.http://www.jonbeshnet.ir/news/14800موفق باشی
با سلامهر شرطی را می توان ضمن عقد قید کرد به شرطی که منافاتی با اصل عقد نداشته باشد مثلا یکی بخواد عقد کنه به شرط اینکه رابطه زناشوئی نداشته باشند و یا اینکه خلاف شرع باشد غیر از این دو مورد هر شرطی را می توان گذاشتاما در مورد شرط وکالت برای طلاق عرض کنم که این هم یه نوع شرطه هر چند برخی از اسلام شناسان این مسئله را منافی سلطنت مرد می دانند و به کلی رد می کنند لیکن فعلا در قانون مدنی ما پذیرفته شده است و شما می توانید چنین شرطی را قرار دهید در این صورت شما در صورت نیاز می توانید به محکمه مراجعه کرده و با وکالتی که از مرد دارید خود را مطلقه نماییداما بحث مشاوره ای: اگر خانمی حق طلاق را داشته باشد می تونه بدون درد سر طلاق بگیرد اما باید بدانیم که ما برای زندگی کردن می خواهیم با شخصی وصلت کنیم نه برای بر هم زدن زندگی لذا شخصی که مقید به زندگی باشد نیاز به حق طلاق ندارد چون اگر چنین وکالتی هم نداشته باشد به مرور طلاق می گیرد شما تا به حال کسی را نشنیدید که اقدام به طلاق کند اما نتواند جدا شود به اصطلاح فقط دیر و زود دارد اما در کل جدایی محقق می شود لذا جدا شدن سخت نیست پیوستن سخت است بنا بر این به نظر می رسد وکالت برای طلاق خیلی کارساز نیست و فقط می تونه در روند طلاق تسریع ببخشد اما در زندگی تاثیر ناگواری دارد و مرد دچار استرس و تزلزل روحی می گردد و شاید نتونه مثل سایر مردها بر خورد کند چون احساس می کند که الان زنش میره طلاق می گیرهتوصیه: شما به جای وکالت طلاق در انتخاب تون دقت کنید و با تحقیق و عقلانیت پیش برید ان شا الله مشکلی پیش نمیاد.حکمت مسئله طلاق: شاید بپرسید چه فرقی می کند این حق دست زن باشد و یا دست مرد؟ در پاسخ باید بگویم که خانمها عاطفی و احساسی هستند و بعضی مواقع با کوچکترین مسئله نا امید می شوند و از زندگی می گذرند و بر عکس با یه محبت کوچک دوباره دلشون به دست میاد بنا براین اگر طلاق دست خانمها باشد شاید در کوچکترین مشکل اقدام به جدایی کنند و بعدا پشیمون شوند شاهد مسئله اینکه با اینکه در حال حاضر طلاق دست مرد می باشد اما با این حال 80 در صد طلاقها به در خواست خانمها بودهموفق باشید
با سلامضمن تشکر از همه دوستان شرکت کننده در بحث خدمت تون عرض کنم که بحث زناشوئی یکی از مهمترین مسائل زندگی زوجین است لذا باید به این مسئله توجه ویژه شود متاسفانه برداشتی که ما از مسائل جنسی داریم فقط کمیت و تعداد رابطه در ماه و هفته ... است که این اشتباه محضه و ان چیزی که باید در رابطه زناشوئی مورد توجه قرار بگیرد خواسته های جنسی و رفتارهای جنسی می باشد بعضی از خواسته ها و رفتارها نشان از افراط و بیماری جنسی دارند و لذا این اشخاص باید درمان شوند و نباید یک بیمار جنسی را با گرمی مزاج اشتباه بگیریم و اگر زوجی رفتار مناسب و اسلامی داشته باشند ان وقت اینها در قید و بند زمان نخواهند بود و مسائل جنسی را مثل سایر نیازها برطرف خواهند کرد مثل غذا که انسان هر وقت گرسنه شد غذا خواهد خورد.
Páginas