مطالب دوستان POORYA99

Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 22 Out, 2017 خجالتیم چیکار کنم؟
جواب: مهم ترین راه مقابله با کم رويي و خجالت شرکت در جمع و نهراسیدن از این اقدام است، زیرا یکی از دلایل خجالت ترس از حضور در جمع است گرچه این اقدام در ابتدای کار سخت و حتی نشدنی به نظر می رسد، اما با مشاهده آثار آن تمایل به انجام آن در شما دو چندان می شود. امام علی (علیه السلام) برای درمان ترس فرمودند: «هنگامى كه از چيزى (زياد) مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مى ترسى بيشتر است.»[نهج البلاغه، حکمت175]. اکنون با توجه به مطالب بالا سعی کنید راهکارهای زیر را امیدوارانه و با توکل بر خداوند متعال به کار ببندید تا به توانایی های خود علم پیدا کنید و از نتیجه آن بهره مند گردید: 1) هرگز تصور كمرو بودن را به ذهن خود راه ندهيد و واژه‏ ها و عبارت‏ هايى چون: «من خجالتى هستم»، «من كمرو هستم» و «من جرأت بيان ندارم» را به زبان نياوريد. 2) در انجام رفتارهاى اجتماعى كوچك و در محيط هاى ديگر - كه بيشتر احساس راحتى مى‏ كنيد - فعال باشيد. 3) با افراد فعّال و پر تحركى كه احساس خجالت نمى‏ كنند، بيشتر مأنوس باشيد و از خجالتى ‏ها فاصله بگيريد. 4) تلاش كنيد كه در كارهاى اجتماعى در محيط خانه، مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازى‏ هاى دسته جمعى شركت كنيد نقش فعالى را بپذيريد. 5)هنگام صحبت با ديگران يا در مقابل جمع به اعضاى بدن خود (دست، پا، نحوه صحبت و...) هيچ توجهى نكنيد و توجه خود را بر مطلبى كه مى‏ گوييد متمركز كنيد. 6) قبلاً مطلبى را كه مى‏ خواهيد در مقابل جمع بازگو كنيد چندين بار در مقابل آينه تكرار كنيد و فرض كنيد كه در مقابل جمع مى‏ باشيد. پی نوشت: سید رضی،محمد بن حسين‏، نهج البلاغه، ناشر: هجرت‏، قم 1414 ق‏، حکمت 175. برگرفته از پرسمان.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 22 Out, 2017 فکری پلید
جواب: تفکر به گناه اگر به مرحله عملی نرسد، در شرع گناه محسوب نمی شود اما قطعا فکر کردن به چیزی که گناه است انسان را ترغیب و وادار به انجامش می کند. اسلام  در خصوص مسئله فکر به گناه روایاتی دارد که انسان را از این عمل به ظاهر بی اشکال منع می کند؛ مخصوصا اگر این مسئله درباره یکی از محارم باشد. امام علی (علیه السلام) در کلامی می فرمایند: «مَنْ‏ كَثُرَ فكْرُهُ‏ فِي‏ الْمَعَاصِي‏ دَعَتْهُ‏ إِلَيْهَا [غرر الحكم و درر الكلم، ص623] آن‏كه در گناهان، بسيار انديشه كند، [اين كار،] او را به گناه مى‏ كشانَد». درست است این تفکر شاید در مراحل اولیه ما را به گناه وادار نکند ولی طبق این کلام، به آرامی این تفکر صاحبش را به گناه دعوت می کند و هر بار در معرض این وسوسه قرار دارد. حضرت امیرالمونین (علیه السلام) در کلامی فرمودند: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ‏ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه ؛ کسى چیزى را در دل پنهان نکند جز آن‌که در لغزش‏ هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت».[نهج البلاغة، ص472] پس باید بدانیم که نیات بد و خوب ما در ما اثر می گذارند و اینطور نیست که ما فقط فکر می کنیم و روی ما اثر نمی گزارد. فکر به گناه به قدری اثر دارد که  حضرت عیسى (علی نبینا و آله و علیه السلام) به حواریون خود که قصد شنیدن نصیحت داشتند، عرض کردند: «پیامبر خدا موسى (علیه السلام) به اصحابش فرمود: زنا نکنید، من مى گویم حتى فکر زنا نکنید زیرا آن کس که فکر زنا می کند مانند کسی است که در یک اتاق نقاشى شده، آتش روشن کند، اگر چه آتش اتاق را نسوزاند ولی دود آن، اتاق نقاشى شده را سیاه و تاریک مى کند. فکر زنا هم قلب و روح انسان را تیره و آلوده مى سازد، گرچه آن عمل را انجام ندهد.»[بحار الأنوار، ج‏14، ص331] راه کارهای ترک فکر به گناه 1-یکی از مهمترین راه کار ها در صورتی که مجرد هستید، ازدواج است که به طرز معجزه آسایی این مشکل را ریشه کن می کند و اسلام هم در زمان به گناه افتادن ازدواج را واجب دانسته تا خدای ناکرده این نوع مشکلات برای افراد پیش نیاید. 2- مراقبت از نگاه آلوده در منزل و بیرن از خانه 3- مراقبت از عادت نشدن خصلت های بد 4- پرهیز از تنها ماندن در خانه 5- رعایت حجاب مادر و خواهر در منزل 6- پرهیز از غذای تحریک کننده 7- پر کردن وقت با مطالعه و ورزش 8- جدا بودن اتاق خواب برادر از خواهر -------------------------------------- پی نوشت: غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، ناشر: دار الكتاب الإسلامي‏، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1410 ق، ص 623. شريف الرضي، محمد بن حسين‏، نهج البلاغة، ناشر: هجرت‏،  قم‏، ‏، ص472. بحار الأنوار، علامه مجلسی، (ط - بيروت)، ج‏14، ص331.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 21 Out, 2017 چرا خدا جوابم را نمی دهد
سلام این پرسش و پاسخ جواب شماست چرا خدا دعاهایم را مستجاب نمی کند؟ در روز جمعه­ای حضرت علی (ع) خطبه بلیغی بیان فرمود. در پایان این خطبه فرمود: ای مردم هشت مصیبت بزرگ وجود دارد که از آنها باید به خدا پناه برد. از دانشمند گمراه، از عابد خسته، از مؤمن گمراه، از امانت دار خائن، از ثروتمند ورشکسته، از عزیز خوار شده و از فقیری که مریض گشته است، باید به خداوند پناه برد. در این هنگام مردی برخاست و گفت: راست می­گویی. ای امیرالمؤمنین تو قبله ما هستی هنگامی که به بی­راهه می­رویم و تو نور هستی آن زمان ­که در تاریکی قرار می­گیریم. ولی از تو درباره این سخن خدا می­پرسم که فرمود: «مرا بخوانید تا خواسته شما را بر آورده سازم» چه شده است که ما خدا را می­خوانیم، ولی جواب داده نمی­شود؟! حضرت فرمود: همانا قلب­های شما با هشت خصلت خیانت کرد. نخست این که شما خدا را شناختید، ولی حقش را همان­گونه که واجب کرده است، ادا نکردید. از این رو این شناخت برای شما سودی نداشت. دوم این که شما به فرستاده خدا ایمان آوردید، ولی به روش و سیره وی عامل نبودید و شریعت وی را از بین بردید. پس فایده ایمان شما چیست؟! سوم این که شما قران را خواندید، ولی آن را به کار نبستید. گفتید چشم  اطاعت می کنیم، ولی مخالفت کردید. چهارم این که گفتید از آتش جهنم می­ترسید، ولی هر لحظه با انجام گناهان به آن نزدیک شدید. پس ترس شما کجاست؟! پنجم این که گفتید مشتاق بهشت هستید و حال آن که هر لحظه کاری می­کنید که شما را از آن دور می­سازد. پس اشتیاق شما کجاست؟! و ششم این که از نعمت های الاهی بهره­مند می­شوید، ولی شکر آنها را به جای نمی­آورید. هفتم این که خداوند به شما فرمان داد با شیطان دشمنی کنید و فرمود: «همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید» ولی شما بدون مخالفت با او دوستی کردید. هشتم این که تنها عیوب مردم را می­بینید و از عیب­های خویش غافل هستید. شما در حالی که خود به سرزنش کردن سزاوارترید، دیگران را ملامت می­کنید. با این اوصاف کدام دعای شما مستجاب شود؟! شما درها و راه­های دعا را به روی خود بسته­اید از خدا پروا داشته باشید و کارهایتان را درست کنید و باطن خویش را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خداوند دعاهای شما را مستجاب کند».[1] در متون دینی ما دعا عبادت و حتی مغز آن معرفی شده است. اگر در احکام عملی اسلام دقت شود می­بینیم که اکثر آنها مشتمل بر دعاهای فراوانی است. خداوند در قرآن بارها انسان را به دعا کردن فرا می­خواند. از جمله می­فرماید: «مرا بخوانید تا خواسته شما را بر آورده سازم»[2] یا این که می­فرماید: «اگر بندگانم از من بخواهند من به آنها نزدیک هستم و به دعای دعا کننده پاسخ می­دهم هنگامی که مرا صدا کند، پس از من بخواهید و به من ایمان بیاورید. باشد که هدایت یابید»[3] دعا اتصال قطره به دریاست. صرف همین ارتباط خودش ارزشمند و اجابت خدا است.  چرا که خیلی­ها توفیق همین اتصال را نیز ندارند. همین که انسان به یاد خدا می­افتد و از او می خواهد و به او پناهنده می شود و خود را به درگاه او می­اندازد، عنایت خداست و انسان باید از این بابت سپاسگزار خدای سبحان باشد. خدا می­فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» یاد کردن ما هیچ سودی برای خدا ندارد. هم یادکردن ما و هم  یاد کردن خدا، تنها برای ما سودمند است. دعا آداب و شرایطی دارد که باید با رعایت همه آنها دعا صورت پذیرد. در خطبه حضرت علی (ع) که پیش از این گذشت به بسیاری از شرائط و آداب دعا اشاره شده است. گروهی نزد امام صادق (ع) آمدند و عرض کردند: ما دعا می­کنیم، ولی مستجاب نمی شود؟! امام (ع) فرمود: «زیرا شما کسی را که به وی معرفت ندارید ، می­خوانید»[4] در حدیثی از امام علی(ع) شناخت مسؤول (خدا) از شرایط دعا معرفی شده است.[5] گاهی از خدا چیزی را می خواهیم که به ضرر ماست؛ مانند بچه­ای که به علت نادانی چیزی از مادرش می­خواهد که به ضررش است. دراین موقع اگر مادر خواسته ی فرزندش را برآورده سازد، به او ظلم کرده است. در این هنگام هر چند ممکن است، بچه از دست مادرش ناراحت شود، ولی این به نفع خود فرزند است. پیامبر اکرم (ص) می­فرماید: «ای بندگان خدا شما مانند مریض هستید و خداوند مانند طبیب. صلاح بیمار در آن چیزی است که طبیب می­داند و تدبیر می­کند نه در آن چه که مریض می­خواهد آگاه باشید و کارهای خود را به خدا بسپارید تا رستگار شوید.»[6]  یا تنها نفع خود را در این دعا می­بینیم و غافل هستیم از این که اجابت این دعا ممکن  است به ضرر دیگران تمام شود. خیلی وقت هم دعایمان مستجاب می­گردد، ولی خود متوجه نیستیم. یا در اجابت دعا عجله داریم انتظار داریم همین که دعا تمام شد، مستجاب گردد. در روایت آمده است که دعای موسی و هارون (ع ) در مورد فرعون چهل سال طول کشید تا مستجاب شود.[7] گاهی اجابت نشدن دعا خودش لطف خداست تا بیشتر توفیق صحبت کردن با خدا را داشته باشیم. امام رضا (ع) می­فرماید: «همانا خداوند اجابت دعای مؤمن را به تأخیر می اندازد؛ زیرا دوست دارد بیشتر صدای بنده­اش را بشنود ولی دعای منافق را زود جواب می­دهد؛ زیرا دوست ندارد صدای او را بشنود.»[8] یک لحظه نگاه و توجه خدا به تمام عالم و آن چه در آن است می­ارزد. نباید پذیرایی صاحب خانه ما را از خود صاحب خانه محروم کند. «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» اگر خود خدا را به دست آوردیم به همه چیز دست یافته­ایم. پس اگر خیال کردیم که خدا دعای ما را اجابت نکرده است، نباید ناامید بشویم و از رحمت الاهی مأیوس گردیم. ناامیدی از رحمت الاهی از بزرگ­ترین گناهان شمرده می­شود.خداوند می­فرماید: «ای بندگان من که از خودتان غافل شدید از رحمت خداوند ناامید نشوید. همانا خداوند همه گناهان را می­بخشد؛ زیرا او بخشنده و مهربان است.»[9] مهم­ترین مانع در سر راه اجابت دعا گناه است. امام علی (ع) در دعای کمیل به خدا عرض می­کند : پروردگارا! گناهانی که دعا را محبوس می کند ببخش. بی­ادبی و بی­حیایی است، اگر ما نافرمانی خدا کنیم بعد از او چیزی بخواهیم و توقع داشته باشیم که خدا با گشاده­رویی به خواسته ما جواب مثبت دهد. گناه به تدریج یقین انسان را به خدا و پیامبر کم می­کند و سبب می­شود که انسان خدا و آیات او را تکذیب کند. قرآن می­فرماید: « عاقبت کسانی که گناه کردند این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را مسخره نمودند.»[10] و بر عکس ، عبادت یقین­آور است «پروردگارت را عبادت کن تا یقین به سوی تو آید.»[11] دعا اظهار نیاز عبد به درگاه بی­نیاز است. درست است خداوند کریم است، ولی در عین حال حکیم نیز است. جود و کرم خداوند از حکمت او تجاوز نمی­کند. خداوند بخیل نیست او بر طبق حکمت خود به خواسته بنده­اش پاسخ می­دهد نه بر دلخواه عبدش. خداوند می­فرماید: «اگر خداوند به دلخواه انسان­ها رفتار می­کرد، آسمان و زمین و آن چه در آنهاست نابود می­شدند.»[12] و نیز می­فرماید: «ای بندگان من از دستورهای من اطاعت کنید و به من یاد ندهید که چه چیز برای شما خوب است من خود بهتر از شما می­دانم و من نسبت به بر آورده ساختن مصالح شما بخیل نیستم»[13] انسان باید به وظیفه خود عمل کند خدا کار خود را بهتر می داند. «ز هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است» خداوند متعال می­فرماید: «همانا کسانی که گفتند پروردگارمان خداست سپس استقامت کردند (بر سر حرف خود ایستادند و پافشاری کردند) فرشتگان را بر آنان نازل می­کنیم که نترسید و ناراحت نباشید. بشارت باد بر شما بهشتی که به آن وعده داده شده­اید.»[14] پی نوشت: [1]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 268 و 269. [2] - غافر،60. [3] - بقره ، 186. [4] - مستدرک الوسائل، ج 5، ص 191. [5] - ارشاد القلوب، ج 1، ص 149. [6] - همان، ص 153. [7] - مستدرک الوسائل، ج 5، ص 192. [8] - همان، ص 194. [9] - زمر، 53. [10] - روم،10. [11] - حجر،99. [12] - مؤمنون،71. [13] - ارشاد القلوب، ج 1، ص 152. [14] - فصلت،30.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 21 Out, 2017 آیه وضو و عمل شیعیان
سلام طبیعی است که هر فرقه و گروهی خود را به حق و فرقه ناجیه بداند، امّا ما بر خلاف شما بر این باوریم که ما به تکلیف گردن نهادیم و فرض را انجام می دهیم و برادران اهل سنت از فرض فاصله گرفتند، و برای این ادعایمان ادلّه ای را از قرآن و روایات ارائه می نماییم. شیعه با استفاده از قرآن و آموزه های برگرفته از اهل بیت (ع) و بزرگان صحابه بر این اعتقاد است که وضو از دو شستن و دو مسح تشکیل می شود. بدین ترتیب که نخست صورت، آن گاه دست ها از آرنج تا سر انگشتان شسته می شود، پس از آن روی سر و روی پاها به ترتیب مسح می شود. تنها در آیه ششم سوره مائده از قرآن در باره وضو بحث شده است. اگرچه کلمه "رؤوسکم" در آیه شریفه مجرور است، اما مجموع کلمه "برؤوسکم" مفعول امسحوا، در محل نصب و محلا منصوب است، کلمه ارجلکم عطف به محل برؤوسکم و محکوم به حکم آن یعنی مسح است، پس باید پاها را نیز مانند سر مسح نمود. علاوه بر این ما بر این باوریم وضو از عبادات است و عبادات هم توقیفی هستند. به این معنا که کسی حق تصرف و کم و زیادی در آن را ندارد و باید دقیقاً مانند پیامبر (ص) وضو گرفت؛ چون در این صورت، هر گونه استدلالی اجتهاد در مقابل نص است. برخی از دانشمندان اهل سنت می گویند: از نظر عقل شستن از مسح نمودن مناسب تر است؛ شستن نظافت است و این برای ایستادن در مقابل رب الارباب شایسته تر است، ولی این قیاس است که در جای خود بحث شده است که باطل است و از نظر علمی جایگاهی ندارد. پاسخ تفصیلی طبیعی است که هر فرقه و گروهی خود را به حق و فرقه ناجیه بداند، امّا بر خلاف شما ما بر این باوریم که این ما هستیم که به تکلیف گردن نهادیم و واجب را انجام می دهیم و برادران اهل سنت از واجب فاصله گرفتند، و برای این ادعایمان ادله ای را از قرآن و روایات ارائه می نماییم. شیعه با استفاده از قرآن و آموزه های برگرفته از اهل بیت (ع) و بزرگان صحابه بر این باور است که وضو از دو شستن و دو مسح تشکیل می شود [1] بدین ترتیب که نخست صورت، آن گاه دست ها از آرنج تا سر انگشتان شسته می شود، پس از آن روی سر و روی پاها به ترتیب مسح می شود. خاستگاه اختلاف به نظر می رسد منشأ اختلاف در مسح و شستن پا، اعراب کلمه "ارجل" (پاها) در آیه ششم سوره مائده و کیفیت عطف آن به ما قبل باشد. در کیفیت قرائت لام در "ارجلکم" دو نظریه وجود دارد. عده ای آن را به کسر خواندند که در این صورت، بنابر پذیرش این قرائت هیچ اختلافی نباید وجود داشته باشد، ولی در این حالت نیز برخی از مفسران اهل سنت بر این باورند که قول اهل سنت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت عطف "ارجل" بر "رؤوس" نه به این جهت است که مثل سر مسح شود، بلکه چون پا بر خلاف بقیه اعضای بدن هنگام شستن، آب روی آن ریخته می شود، برای جلوگیری از اسراف عطف به آن شده است. [2] آیا معنای تفسیر به رأی غیر از این است؟! مگر این نوع تفسیرها غیر از به خدمت گرفتن قرآن است جهت توجیه افکار و معتقدات خویش؟! در صورتی که قرآن کلام وحی است. ما باید در خدمت قرآن باشیم و از آموزه های آن بهره مند شویم و باورهایمان را از قرآن گرفته و محکم گردانیم و از هر گونه پیش داوری بپرهیزیم. این نوع دیدگاه ها تفسیر نیست، بلکه تحلیل و دیدگاه شخصی و فردی است که آن را بر قرآن تحمیل می نماییم، از این رو لازم است پیرامون آیه مربوطه بحث نماییم. امّا برخی دیگر لام در "ارجلکم" را به فتح قرائت نمودند. بحث پیرامون آیه تنها آیه ای که در قرآن از وضو بحث می نماید این آیه است: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ". [3] مطابق قرائت مشهور لام "ارجلکم" به فتح خوانده می شود، از این رو دو نوع ترکیب روی آن صورت گرفته است: الف. عطف بر وجوه است که منصوب و محکوم به شستن است، پس پاها نیز مانند صورت و دست ها باید شسته شود. ب. گرچه کلمه "رؤوسکم" مجرور است، امّا مجموع کلمه "برؤوسکم" مفعول امسحوا، در محل نصب و محلاً منصوب است، کلمه ارجلکم عطف به محل برؤوسکم و محکوم به حکم آن یعنی مسح است، پس باید پاها را نیز مانند سر مسح نمود. برخی از دانشمندان اهل سنت چنین استدلال نمودند: شستن شامل مسح هم می شود؛ یعنی شستن عبارت است از: تری و رطوبت بیشتر، اما عکس آن درست نیست؛ یعنی مسح شامل شستن نمی شود. بنابر این اگر کسی پاها را بشوید یقین به برائت ذمه پیدا می کند؛ زیرا بر فرض وجوب مسح، کسی که پا را شسته مسح هم نموده است، بر خلاف زمانی که مسح کرده باشد. در این صورت اگر واقعاً شستن واجب باشد تکلیف از ایشان ساقط نمی شود؛ چرا که وی فقط مسح نموده، در حالی که شستن واجب بوده است. [4] روشن است که این نوع استدلال نادرست است؛ زیرا که شستن و مسح کردن دو ماهیت جدا از هم بوده و در حقیقت نسبتشان، نسبت تضاد است. بنابر این هیچ کدام بر دیگری صدق نمی کنند؛ یعنی نه به شستن مسح اطلاق می شود و نه به مسح، شستن، بلکه در این گونه موارد بهترین معیار تشخیص فهم لغات، عرف همان لغت است. آیا واقعاً عرف از این دو کلمه همین را می فهمد که در این استدلال بیان شده؛ یعنی اگر کسی پایش را بشوید می گویند مسح کرده است. اگر با تسامح بپذیریم که نسبتشان عام و خاص مطلق است نه تضاد، و شستن عبارت است از مسح و زیادی، اولاً پس باید بتوان این را تعمیم داده و هر جا که تکلیف ما مسح باشد بتوان گفت که شستن کفایت می کند بنابر این باید در مسح سر نیز قائل شد که اگر کسی به جای مسح، آن را بشوید کفایت می کند، در صورتی که این قول بدیهی البطلان است و کسی قائل به آن نیست. [5] ثانیاً در این صورت باز هم نمی توان پا را به جای مسح، شست؛ زیرا وضو از عبادات است و عبادات هم توقیفی هستند به این معنا که کسی حق تصرف و کم و زیادی در آن را ندارد و باید دقیقاً مانند پیامبر (ص) وضو گرفت؛ چون در این صورت این استدلال اجتهاد در مقابل نص است که به ضرورت باطل است. رشید رضا از دانشمندان اهل سنت می گوید: از نظر عقل هم می بینیم که شستن مناسب تر است؛ شستن نظافت است و این برای ایستادن در مقابل رب الارباب شایسته تر است. بدون تردید وی در این جا بدون این که از قیاس اسمی ببرد، متوسل به آن شده است؛ یعنی گفته این شستن نظافت است و هر چه که نظافت باشد بهتر است، و این مورد هم مثل بقیه موارد پس شستن بهتر است، در صورتی که برای قیاس در اثبات احکام دین جایگاهی وجود ندارد و این چیزی نیست که خود صاحب المنار به آن قائل است؛ زیرا او در ذیل آیه شریفه " أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین" ؛ "من از او بهترم مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏"، [6] دو روایت از امام صادق (ع) در مذمت قیاس نقل می کند و می گوید: ابو نعیم در حلیه (حلیة الأولیاء) و دیلمی از جعفر صادق از پدرش و او از جدش نقل می کند که رسول الله (ص) فرمود: اولین کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کرد ابلیس بود. [7] باز می گوید: جعفر (صادق) گفت: کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کند خداوند در روز قیامت او را هم نشین ابلیس قرار خواهد داد. [8] نتیجه آنچه در این گفتار بیان شد دو حکم برای دو موضوع بود؛ یعنی شستن و مسح کردن صورت و سر، و هر یک از آن دو به چیزی عطف شد؛ دست ها به صورت و پاها به سر؛ یعنی همان طور که در وضو شستن صورت واجب است، شستن دو دست از آرنج هم واجب است و همان طوری که مسح (بعض) سر واجب است مسح پا تا برآمدگی نیز واجب است. [9] با توجه به مطالب ارائه شده آیا باز هم می توان گفت که شیعه ترک فریضه می کند و بر خلاف سنت پیامبر (ص) و علی (ع) عمل می کند. نمایه های مرتبط: وضوی پیامبر (ص)، 6236 (سایت: 6416) . فلسفه وضو، 2643 (سایت: 2939) .   [1] طوسی، تهذیب‏الأحکام، ج 1، ص 63، حدیث 25، چاپ دار الکتب الاسلامیة، سال 1365 هـ ش؛ رُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: غَسْلَتَانِ وَ مَسْحَتَانِ. [2] زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏1، ص611 ‏، ناشر دار الکتاب العربی، چاپ بیروت، سال 1407 ق، چاپ سوم‏. [3] سوره مائده، آیه 6، اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که به نماز مى‏ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل [برآمدگى پشت پا] مسح کنید". [4] رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 306، ناشر دار احیاء التراث العربى، چاپ بیروت، سال 1420 ق، چاپ سوم‏.؛ رشید رضا ، محمد، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ص 233، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم. [5] نک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی همدانی، ج ‏5، ص 363، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، سال 1374 هـ ش، چاپ پنجم. [6] سوره اعراف، آیه 12. [7] شیطان در پاسخ به خداوند که به او فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم (چون) مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏ . [8] رشید رضا ، محمد، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار) ، ج ،8، ص 331. [9] طوسی، تهذیب‏الأحکام، ج 1، ص 62، ح 20؛ برای اطلاع بیشتر به تضارب آراء در این باب به رساله شیخ مفید مفید، المسح على الرجلین، ص 25 در این زمینه مراجعه فرمایید.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 21 Out, 2017 علت مجرد ماندن دختران جامعه
سلام اگر دقت کنید نوشتم یکی از دلایل و نگفم تنها دلیل این است. بله کمبود خواستگار و نبودن شوهر هم دلیل خیلی مهمی است که اینجا در مقام بیان اون نبودیم.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 21 Out, 2017 چت کردن و مسجد رفتن
سلام. جواب سوال اصلی شما این است که تا زن جنب یا محتلم نشود مشکلی برای ورود به مسجد ندارد که تشخیص آن طبق نظر مراجع بدین شرح است: سوال: راه تشخیص منی و احتلام در زن چیست؟ پاسخ: آیات عظام: امام، رهبری، وحید، زنجانی، صافی، مکارم، فاضل، اراکی: اگر خروج ترشحات همراه با شهوت باشد - در زمانی که زن به اوج لذت جنسی می رسد - حکم به جنابت آنان می شود و لازم نیست با جستن بیرون آید و بدن سست شود. آیت الله سیستانی: اگر ترشح با شهوت خارج شود و به حدی باشد که صدق انزال کند و لباسها را آلوده نماید - و معمولا این رطوبت در موقعی خارج می شود که زن به اوج شهوت جنسی برسد - نجس و موجب جنابت است و بنابر احتیاط واجب اگر به اوج لذت هم نرسد، ولی آب زیاد باشد - نظیر آنچه در حال ارضای کامل خارج می شود - همین حکم را دارد. آیت الله نوری: بنابر احتیاط واجب خروج ترشحات اگر همراه با شهوت باشد و بدن سست شود، موجب جنابت است. آیت الله بهجت: خروج ترشحات اگر همراه با شهوت (اوج لذت جنسی) و جستن باشد، باعث جنب شدن است. -------------- منبع: امام: تحریر الوسیله، غسل، جنابت، م 1؛ رهبری: اجوبه الاستفتائات، ص 32، س 171؛ سیستانی، نوری، مکارم، فاضل، اراکی: عروه الوثقی، فصل فی الاغسال، غسل الجنابه، الاول؛ وحید، تبریزی، خویی: منهاج الصالحین، غسل الجنابه، الاول، خروج المنی، قبل از م 169؛ صافی، گلپایگانی: هدایه العباد، غسل، م 175؛ بهجت: وسیله النجاه، الغسل، م 177؛ تبریزی: استفتائات جدید، ج 1، س 248؛ توضیح المسائل 16 مرجع، ج 1، م 346. بر گرفته از کتاب «احکام کاربردی؛ وضو، غسل، تیمم»، اسماعیل زارعی، ص 49-48. اما باید به مقدمه سوال شما هم پاسخ داد و اون اینکه ارتباط با نامحرم در این حد که شما را به مرحله تحریک می رساند اشکال دارد یا نه؟ از نظر عقل و عرف قطعا هر گناه و اشتباهی یک سری مقدمات دارد که شما باید به فکر چند ماه آینده باشید که اگر ارتباط شما قوی تر شد و بالطبع تحریکاتتون بیشتر شد، فکر ارضای جنسی خیلی براتون آزار دهنده میشه و راه ارضاء هم یا ازدواج است که هنوز وقوع پیدا نکرده و یا ارتباط غیر مشروع یا خود ارضایی است که گناه کبیره و حرام است. پس مقدمه گناه رو باید ترک کنید چون در آینده می تونه براتون درد سر بشه کما اینکه الان هم داره آزار دهنده م یشه و شما در این ارتباط حکم گرسنه ای رو دارید فقط بوی غذا تحریکش می کنه و اصلا غذایی در کار نیست. چت با نامحرم از نظر شرعی هم طبق نظر همه مراجع: در صورتى كه خوف فتنه و كشيده شدن به گناه وجود داشته باشد، جايز نيست. منظور از اینکه در چت کردن خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد چیست؟ به قصد لذت باشه حتی عاطفی حرامه مفسده داشته باشه حرامه ترس به گناه افتادن باشه حرامه. یعنی اگر بترسید در ادامه به گناه آلوده شوید. مثلا ممکن است چت کردن در ابتدا شرایط چت کردنی که گناه محسوب می شود را نداشته باشد ؛ ولی مشخص باشد و به صورت معمول افرادی که اقدام به چت کردن می کنند، در ادامه و بعد از مدتی به گناه آلوده می شوند، در این صورت نیز چت کردن حرام است و نباید آن را آغاز نمود. نتیجه: بهتر است شما فکری به حال اصل این ارتباط کنید و جهتش رو به سمت ازدواج (اگر ممکن است و خانواده موفق هستند) ببرید والا در آینده جز گرفتارگناه شدن و از بین رفتن معنویت ویا بی آبرویی هچ ثمره ای براتون ندارد. موفق باشید.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 19 Out, 2017 آیا بابت جواب نه دادن حلالیت بگیرم؟
سوال شما در این لینک پاسخ داده است: http://www.btid.org/fa/news/95414
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 19 Out, 2017 گناه کبیره زنا
سوال: می خواستم زنا را تعریف کنید و اینکه چه زمانی به یک فرد زناکار گفته می شود؟ جواب: به آمیزش از راه غیر مشروع، زنا گفته می شود. تعریف دقیق زنا آن است که مرد و زن نامحرمی بی آنکه عقد دائم یا موقت بخوانند یا مرد و زنی که با هم محارم هستند با هم از راه جلو یا پشت نزدیکی نمایند و دخول صورت بگیرد؛ یعنی آلت مرد در آلت زن داخل گردد. و دخول هم به مقدار ختننه گاه صورت بگیرد. اگر نزدیکی و دخول صورت نگیرد، به آن زنا نمی گویند. بنا براین دست زدن به بدن دختر نا محرم و دیدن بدن او هر چند حرام است؛ ولی حکم زنا را ندارد و حد زنا جاری نمی شود.[مرکز پاسخ گویی ملی] بعد از تعریف زنا باید بگوییم که به زن و مردی که این عمل زشت را مرتکب بشوند، زنا کار گفته می شود. پي‌نوشت‌: مرکز پاسخ گویی ملی.
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 19 Out, 2017 خواهرم داخل منزل خیلی بد میچرخه
سوال: پسر19 ساله ای هستم که با خانواده ام مخصوصا تنها خواهرم که 15 سالشه رابطه صمیمی دارم اما متاسفانه با این که خواهرم در بیرون از خانه پوشش نسبتا خوبی دارد اما در داخل خانه اصلا پوشش خوبی ندارد و من با خواهرم، اتاق‌مان یکی است، وهروقت هم خواهرم را با آن لباسهای تنگ می بینم خیلی تحریک می شوم و یاد خودارضایی میافتم. لطفا راهنماییم کنید. پاسخ: بخش اول سوال شما مربوط به چگونگی تذکر به خواهرتان در مورد رعایت نوع پوشش در خانه است. در این مور چون خودتون گفتید ایشان در بیرون خانه پوشش را رعایت می کند و در خانه مراعات نمی کند، قطعا ایشان با حجاب مشکل ندارند و فقط به شرایط بلوغ و تحریکات شما علم ندارند که در اینجا با چند راهکار شما را در آگاه کردن ایشان کمک می کنیم. 1- روش مستقیم در این روش شما با رعایت مراتب و مراحل امر به معروف و با زبانی خوش به تذکر در مورد پوشش خواهرتان در منزل بپردازید. البته نیاز نیست از تحریک خودتون حرفی بزنید اما چند نکته را باید در این تذکر بیان کنید: الف: حیاء نعمتی است که در جلوی محارم هم باید رعایت شود اما نوعش با حیاء در برابر نامحرم متفاوت و نیاز به آن پوشش کامل را ندارد.امام علی(علیه السلام) فرمودند: «مردی از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) پرسید: ای رسول خدا! خواهرم موهای خود را در مقابل من باز می گذارد. حضرت فرمودند: نه (نباید این کار را انجام دهد)؛ زیرا می ترسم وقتی چیزی از زیبایی ها و موها یا ساعد خود را برای تو نمایان کند، به گناه بیفتی.»[1] پس دختر ها باید جلوی برادران خود همه زیبایی خود را نمایان نکند چون احتمال تحریک و مفسده جنسی وجود دارد. ب: رعایت حجاب در مقابل محارم یکی از نکاتی است که شاید امروزه کمتر در خانواده ها رعایت می شود. شاید گاهی در خانواده ای پسر مجرد بالغ نباشد و دختران و مادر می توانند پوشش راحتی داشته باشند اما در زمان حضور پسر بالغ باید این پوشش با پوشش در برابر زنان و هم جنسان  متفاوت باشد چون در اینجا احتمال بروز مفسده و گناه برای پسر خانه وجود دارد. 2- روش غیر مستقیم الف: موضوع را با مادرخود درمیان بگذارید چون دختر ها با مادرشان ارتباط صمیمی دارند و می توانند تذکر لازم را در مورد نوع پوشش داخل خانه به او بدهند. سعی کنید در موضوع خجالت نکشید چون این نوع خجالت و حیاء از موارد حیاء نابجا است و باعث طولانی شدن زمان درمان مشکل شما می شود. ب: کتابی در مورد  احکام بلوغ  و پوشش دختران تهیه کنید طوری در دسترس او قرار بدهید تا بتواند به مسئله توجه پیدا کند. ج: با نوشتن یک نامه مطلب را به خواهرتان بگویید تا در جریان اشتباه نا خواسته اش قرار بگیرد و بداند چه نکاتی را باید در رعایت پوشش خانگی لحاظ کند. د: خودتان با رعایت پوشش مردانه مناسب در خانه و در زمان خواب به او بفهمانید که در خانه و در حضور محارم هم نوعی پوشش و حیاء مناسب لازم است. بخش دوم سوال شما در مورد کنترل غریزه و شهوت در زمان دیدن پوشش نامناسب خواهرتان است که باید دقت کنید اگر پوشش خواهرتان هم اصلاح شود باز هم شما محتاج به کنترل غریزه هستید زیرا الان در اجتماع و اینترنت و ... تصاویر محرک وجود دارد و می تواند شما را به انحراف بکشاند. تذکر: اگر تلاش در بهبود اوضاع نداشته باشید و خدای ناکرده به خاطر این تحریکات به فکر گناه بیافتید و در مسیر انجام گناه رسوایی برایتان پیش بیاید، تا آخر عمر بی آبرو می شوید؛ پس همه تلاشتان را برای رفع مشکل انجام دهید. راهکار های درمان این مشکل و پاسخ به شهوت  به دو بخش  تقسیم می شود: 1-ازدواج؛ اسلام برای کنترل شهوت بهترین توصیه را دارد و آن هم ازدواج است که باید با کمک خانواده به فکر ازدواجی درست و به موقع باشید و خیلی هم به مخالفت های عرف توجه نکنید زیرا این بهترین راه کار است. 2- کنترل غریزه و شهوت.[2] نتیجه: همه ما انسان ها چه مجرد و چه متاهل در معرض تحریک و وسوسه های نفس و شیطان هستیم و اگر اهل دقت در برنامه ریزی و تقویت معنویت نباشیم احتمال انحراف و آلوده شدن‌مان وجود دارد. پس باید در همه حال با توجه به عنایات خدا و توسل به اهل بیت خودمان را در خط بندگی خداوند ثابت قدم نگه داریم. پی نوشت: [1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار(ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق. [2]. که این موارد را به صورت مفصل می‌توانید در این آدرس مشاهده کنید: http://www.btid.org/fa/news/13955
Retrato de مرتضی باقری مرتضی باقری 18 Out, 2017 نیاز جنسی شدید
سلام پاسخ شما در لینک های زیر موجود است: http://www.btid.org/fa/news/84145 http://www.btid.org/fa/news/123597

Páginas

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0