به نظرم شما از شخصی که عاشقشی یه بت ساختی تو ذهنت و چون با اون شخص برخوردی نداشتی هی تو فکر و خیالت به صفات خوب اون دامن زدی و اون رو بردی بالا
همین فکراته که اون شخص کلا ذهنتو مشغول کرده
بهتره واقع بین باشی
خیالاتی نباش
شما با این طرز فکرت فقط آب چشمه ی احساسات خودت رو هدر میدی
و تاوان این هدر دادن هم اینه که اصن نمیتونی کس دیگه ای رو به عنوان خواستگار بپذیری
در ضمن دوست عزیز این که آدم بگه:
من کار خوب دارم و درآمد خوب دارم و تحصیلات و همش دم از امکانات بزنه به نظر من خبر از تازه به دوران رسیدگی میده
البته امیدوارم در مورد شما اینجوری نباشه
آخه همین خیلی از دخترا تا یه حقوق دار میشن و یه برگ مدرک میدن دستشون، انگار که مراسم تاج گذاری انجام دادن و دیگه خدا رو هم بنده نیستن
من خودم سرمایه میلیارد دارم ولی شرم میکنم که یه روزی بگم که به خاطر امکاناتم نیاز به ازدواج ندارم و فلان ...
به نظرم زشته آخه، آخه این جمله یعنی چی؟
"مشکل من اینه که سه ساله که خوابشو میبینم و{{{{ زندگی با تمام امکاناتی که دارم بکامم تلخ شده}}}}}"
یعنی کسی که امکانات داره (البته اگه منظورتون امکانات مادی هست) احساس نداره؟ غمگین نمیشه؟
همین طرز تفکر به ناراحتی شما بیشتر دامن میزنه
در مورد نفر دوم هم به نظر من شما باید به خودت فرصت بدی که از لحاظ احساسی به ثبات برسی
البته سعی کن بتی که تو ذهنت از شخص اول ساختی رو خراب کنی، وگرنه اون بت تو رو خراب میکنه
از همون روز اول باید به طرف میگفتی که از طریق خانواده و به صورت رسمی اقدام کنه که گرفتار عواقبش نشی
تو این دوره که آدم از خواهر و برادر خودش زخم میخوره تعجب میکنم که چجوری به وعده های این و اون اعتماد میکنی به این آسونی
حالا هم چاره کار یه توبه واقعیه و این که تصمیم بگیری دیگه این کارا رو بذاری کنار تا مورد بخشش خدا قرار بگیری
احسنت به جمالت
به نظر شخص خودم آدم بهتره بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنه
در صورتی که میدونید جدا شدن راه حل نهایی شماست اقدام کنید
خانم محترم شما یه چیزی رو فراموش کردی:
اینکه انسان کار میکنه که زندگی کنه، نه اینکه زندگی کنه واسه کار.
در مورد وصلتتون با این آقا هم به نظر من بهتره با همشهریتون ازدواج کنید.
به نظرم شما از شخصی که عاشقشی یه بت ساختی تو ذهنت و چون با اون شخص برخوردی نداشتی هی تو فکر و خیالت به صفات خوب اون دامن زدی و اون رو بردی بالا
همین فکراته که اون شخص کلا ذهنتو مشغول کرده
بهتره واقع بین باشی
خیالاتی نباش
شما با این طرز فکرت فقط آب چشمه ی احساسات خودت رو هدر میدی
و تاوان این هدر دادن هم اینه که اصن نمیتونی کس دیگه ای رو به عنوان خواستگار بپذیری
در ضمن دوست عزیز این که آدم بگه:
من کار خوب دارم و درآمد خوب دارم و تحصیلات و همش دم از امکانات بزنه به نظر من خبر از تازه به دوران رسیدگی میده
البته امیدوارم در مورد شما اینجوری نباشه
آخه همین خیلی از دخترا تا یه حقوق دار میشن و یه برگ مدرک میدن دستشون، انگار که مراسم تاج گذاری انجام دادن و دیگه خدا رو هم بنده نیستن
من خودم سرمایه میلیارد دارم ولی شرم میکنم که یه روزی بگم که به خاطر امکاناتم نیاز به ازدواج ندارم و فلان ...
به نظرم زشته آخه، آخه این جمله یعنی چی؟
"مشکل من اینه که سه ساله که خوابشو میبینم و{{{{ زندگی با تمام امکاناتی که دارم بکامم تلخ شده}}}}}"
یعنی کسی که امکانات داره (البته اگه منظورتون امکانات مادی هست) احساس نداره؟ غمگین نمیشه؟
همین طرز تفکر به ناراحتی شما بیشتر دامن میزنه
در مورد نفر دوم هم به نظر من شما باید به خودت فرصت بدی که از لحاظ احساسی به ثبات برسی
البته سعی کن بتی که تو ذهنت از شخص اول ساختی رو خراب کنی، وگرنه اون بت تو رو خراب میکنه
از همون روز اول باید به طرف میگفتی که از طریق خانواده و به صورت رسمی اقدام کنه که گرفتار عواقبش نشی
تو این دوره که آدم از خواهر و برادر خودش زخم میخوره تعجب میکنم که چجوری به وعده های این و اون اعتماد میکنی به این آسونی
حالا هم چاره کار یه توبه واقعیه و این که تصمیم بگیری دیگه این کارا رو بذاری کنار تا مورد بخشش خدا قرار بگیری
احسنت به جمالت
به نظر شخص خودم آدم بهتره بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنه
در صورتی که میدونید جدا شدن راه حل نهایی شماست اقدام کنید
خانم محترم شما یه چیزی رو فراموش کردی:
اینکه انسان کار میکنه که زندگی کنه، نه اینکه زندگی کنه واسه کار.
در مورد وصلتتون با این آقا هم به نظر من بهتره با همشهریتون ازدواج کنید.
Páginas