سلام
یکی از ملاکهای ازدواج، پسند قلبی نسبت به طرف است؛ مراد از پسند قلبی هم علاقه حداقلی است که در نتیجه اون تمایل به ازدواج با فرد پیدا میشه که اگر ایجاد نشه ازدواج توصیه نمیشه.
اگر تفاوت زیبایی شما با ایشون بسیار بالاست که فردای زندگی دچار مشکل میشوید، توصیه به چنین ازدواجی نمیشود البته این هم بستگی به خودتون داره که با این مسأله میتونید کنار بیایید یا نه، باوجود اینکه ایشون رو از جهات دیگر میپسندید.
بنابراین اگر تفاوت زیادی وجود ندارد و با وجوداینکه ملاکهای دیگر ازدواج را دارند،این تفاوت مشکلی ایجاد نمیکند.
مسأله این نیست که طرف مقابلتون شمارو به چه خاطر دوست داره و یا می خواد با شما ازدواج کنه. بالاخره هرکسی، زیبایی و اخلاق خوب رو میپسنده. مسأله این است که اگر ایشون با شما ازدواج کرد آیا تضمینی وجود دارد که خطاهای گذشتهاش رو تکرار نکنه و اینکه اگر هم تکرار کرد شما می تونید با این قضیه کنار بیایید یا خیر. بنابراین شما نیاز به یک تضمینی دارید که بتونید به طرف مقابلتون اعتماد کنید.
اگر طرف مقابلتون شرایط ازدواج رو داره و ویژگی هایی که شما از همسر آیندهاتون انتظار دارید، ایشون دارند و اینکه خود ایشون و خانواده اشون رو کاملا میشناسید وتناسب لازم رو هم دارید، در اینصورت دلیل مخالفت شما چی میتونه باشه؟
اگر از خطاهای گذشته پشیمان نیست و آنها را تجربه می داند اما در عین حال قول داده که انجامش ندهد به نظرشما ایا قابل اعتماد است؟
یکی از انگیزه های مهم ترک خطا، نادرست دانستن آن است لذا اگر کاری را خطا نداند تضمینی برای وفای به قول وجود ندارد چون اولا انگیزه قوی برای ترک ندارد و ثانیا ممکن است در موقعیتی خاص تصمیم به تجربه دوباره آن بگیرد.
همچنین رابطه داشتن طرف مقابل، با شما یا دیگری: ممکن است موجب شک از طرف شما به طرف شود مگر اینکه:
اولا: رابطه او گناه الود نبوده باشد یا اینکه شما این مقدار رابطه را ناپاکی ندانید
ثانیا: اگر رابطه گناه الود بوده هرزه و لاابالی نشده باشد و ارتباطش به قصد ازدواج بوده باشد
ثالثا: صرف نظر از عشق، او را به صورت مجموعی بخاطر نقاط قوت دیگرش قبول کنید
رابعا: برای شما ثابت شود که او این کارها را ناپاکی میداند و توبه کرده و رفتارش نیز تایید پاک بودن او باشد مثل اینکه حریمها را در برابر نامحرم مراعات کند
خامسا: رفتار و برخوردهایش در حال و اینده کاملا شفاف باشد که زمینه شک کردن را از بین ببرد.
درهرصورت اگر به این نتیجه رسیدید که می توانید با هم ازدواج کنید، از او بخواهید که به خواستگاری شما بیاید.زیرا ادامه ارتباط شما به همین صورت درست نیست.
اگرطرف مقابلتان به رابطه اصرار کرد و گفت قصد ازدواج دارد به او بگویید اگر قصد ازدواج داری، رسما اقدام کن تا هم خانواده ها با هم آشنا بشوند و هم اینکه ما در کنار خانواده همدیگر را بیشتر و بهتر بشناسیم.
چون بدون چنین کاری، اولا وابستگی شما به هم بیشتر می شود ثانیا قبل از اینکه خانواده نظرشان را اعلام کنند، شما تصمیم گرفتید و این درست نیست. ثالثا ممکن است شما قبول کنید ولی خانواده ها موافقت نکنند و در آن صورت برای فراموش کردنِ هم، رنج زیادی را باید متحمل شوید.
سلام
ابتدا در سایت از طریق این لینک http://www.jonbeshnet.ir/user/159/editعضو شده و سپس سوال خود را از اینجا http://www.jonbeshnet.ir/contact ارسال نمایید. در اولین فرصت پاسخ می دهیم
سلام
اگر در مورد ازدواج مصمم هستید و در مورد طرف مقابلتون شناخت درستی دارید و قصد و شرایط ازدواج را دارید می توانید از این راهکار برای توجیح خانواده ها استفاده کرد ولی سعی کنید با این مسأله به صورت احساسی رفتار نکنید و عاقلانه تصمیم گیری کنید.
بهترین راه، اطلاع دادن به خانواده در صورت امکان است چون هرچقدر خسارت داشته باشد بهتر از نگفتن آن است مگر اینکه یقین داشته باشد که جلوی اصل ازدواج را خواهند گرفت.
البته با اطمینان از عدم سوء استفاده، دخترخانم می تواند شماره منزل را به طرف بدهد که مادرش تماس بگیرد و طوری وانمود کند که خواستگار از طریق دیگری آشنا شده است؛ مثل معرفی توسط فرد سوم یا دیدن در محل تحصیل یا کار یا یک محل عمومی یا شماره گرفتن و ... (البته این کارها را انجام دهد تا حرفش دروغ نباشد)
امّا چندنکته:
- آنهایی که بخاطر عشق کوتاه میایند و شرایط طرف را قبول می کنند احتمال اینکه بعد ازدواج نتوانند تحمل کنند، وجود دارد.
- عشق مثل خواب است و آدم همان طور که متوجه نمیشود چه زمانی خوابش میبرد همان طور هم اگر حواسش نباشد یک دفعه متوجه میشود که عاشق شده است. البته عشق بد نیست ولی باید مراقب بود که جلوی تعقل را نگیرد.
باسلام
ممنون از حسن نظرتون، هنفل همانطور که در مقاله اومده از مشاوران و جاسوسان کاخ سفید است که باذکر منبع بیان شده. خانم شیلت هم یک نویسنده غربی است. از طرفی ربط گفته های این دو به موضوع مقاله که مخاطرات دختران عفیف و باحجاب است، واضحه نیاز به توضیح خاصی نداره.
از حرف زدن والدین بر آشفته نشید؛ اگر مادرشوهرتون حرف نامربوط یا نادرستی هم زدند ناراحت نشید؛ چون در طول زندگی زناشویی حرف زدن خانوادهها زیاد اتفاق میافتد، لذا به جای بر اشفتگی درست برخورد کنید.
در ضمن از هرگونه گفتار و رفتاری که موجب خراب شدن ارتباط میشود خودداری کنید؛ بلکه سعی کنید بدون انتظار محبت از خانواده همسرتون، به اونها محبت کنید. چونکه محبت دلهای اونها رو کم کم به شما نزدیکتر میکند.(ناگفته پیداست که اضافه شدن و پذیرفتن یک عضوجدید به خانواده، کمی زمان نیاز دارد.)
ناگفته نماند که یکی از راههای جذب دل شوهر داشتن یک رابطه جنسی خوب با همسر است. به خاطر اینکه یکی از منشاءهای علاقه مرد به همسر، ظاهر همسر است.
لذا اگر زنی جذابیت ظاهری خودش رو پیش همسرش زیاد کنه و در زمینه رابطه زناشویی رابطه خوبی با همسرش داشته باشد، سبب بهتر شدن روابط بین همدیگه و همچنین دلبستگی زیاد بین هم می شه.
اگر به دنبال این هستید که زندگی که دارید را حفظ کنید باید قبل از جدا شدن علت تنفر را بررسی و در صورت امکان پیش مشاور بروید تا شاید بتونید به همدیگه علاقه مند بشید.
آیا تا به حال در مورد مشکلاتتون با همسرتون به تنهایی صحبت کردید؟ زیرا صحبت کردن با همسرتون در مورد مشکلات زندگیتون واینکه می خواهید مشکلات حل بشه وهمچنین اظهار علاقه شما به ایشون تاثیر خوبی روی رفتار همسرتون میذاره.
چه بسا عدم تمایل شما به اون یا اظهار نکردن علاقهاتون به اون باعث شده کم کم نسبت به شما سرد بشه و در نهایت پای دیگری به وسط کشیده شده.
سعی کنید به اون علاقه مند بشید و هرازگاهی چه زبانی وچه عملی به اون محبت کنید. زیرا با علاقه و محبت به همسرتون به فرمایش امام علی(ع) می تونید در قلب او پادشاهی کنید؛ یعنی روابط خوبی نسبت به هم پیدا خواهید کرد، اون هم کم کم علاقه از دست رفته نسبت به شما رو پیدا خواهد کرد. البته این مسئله زمان بر است ولی هیچ وقت ناامید نشید بلکه سعی کنید به گذشته فکر نکنید و به این فکر کنید که چطور می تونید با همسرتون زندگی خوب و شادی با هم داشته باشید.
Páginas