من اصراری به کامل بودن خانم ها ندارم ولی عقل حکم میکنه ادم از همجنس خودش دفاع کنه چون لااقل از خودش و هم جنس هاش شناخت داره و میتونه خودش رو جای اونها بذاره یا از تجربیاتش به همجنس هاش بگه. به نظرم ادمهایی که از غیر همجنسشون دفاع میکنن جنس مخالف ندیده اند و له له ازدواج میزنن جوری که همه از چنصد کیلومتری متوجه میشن طرف همسر لازمه که خدارو شکر تعداد این افراد کمه.
من کار این خانوم همکلاسی رو تایید نمیکنم ولی معمولا یه خانوم عاقل وقتی امیدی به پسر نداشته باشه خواستگارهای دیگه رو هم بررسی میکنه حتما اون اقا یه کمبودی اون موقع داشته یا دختره به پیشنهادش خیلی جدی فکر نمیکرده و فکر کرده بوده سرکار هست.
در مورد بدبینی به جنس مخالف هم به نظرم بدبینی تا یه حدیش واسه خانوم ها لازمه چون اگه قرار باشه ادم به همه اطمینان کنه که دیگه تا موقع ازدواج چیزی از نظر روحی و جسمی واسش نمیمونه اونم با زبون چرب اقایون بعدم هر چی یه خانوم عاقل به اقایون بدبین تر باشه به نظرم یعنی اینکه کمتر جنس مخالف رو میشناسه ادم کم تجربه ای هست ولی اگه عاقل نباشه و بخواد حرف بعضی از اقایون رو باور کنه مجبوره بطور عملی یه تجربه تلخ رو کسب کنه و بشه درس عبرت دیگران من خودم هیچوقت دوست ندارم بشم درس عبرت مردم.
به خانوم ها هم نمیگم دنبال منافع تو ازدواجتون باشین فقط میگم مواظب باشین یه وقت اقایون دنبال منافع تو شما نباشن. یا حالا بالعکس اقایون هم مواظب باشن کسی به خاطر منافع بیاد سمتتون.
حرف من اینه این اقا که میدونه بدون اجازه پدر مادرش حق نداره اب بخوره بیخود میکنه دختر مردم رو وابسته میکنه و بعد میگه که من نمیام خواستگاریت من مطمئنم اگه پسره عاشق این خانوم بوده باشه بدضربه ای تو زندگیش میخوره من پسر میشناسم الان بچه داره هنوز که هنوزه به فکر عشق قبلیش هست که مادرش به خاطر بزرگتر بودن دختره نذاشت باهاش ازدواج کنه همیشه پسره دنبال یه فرصته که از گذشته و احساسات قدیمش با اون خانوم با دیگران صحبت کنه و یا یه خبری از اون خانوم بگیره با اینکه اون خانوم هم دو تا بچه داره مادر پسره الان باعث شده که چندین نفر به هم خیانت کنن هم پسرش داره خیانت به زنش میکنه هم ممکنه اون خانوم هم همش تو فکرش این اقا باشه از نظر ذهنی به همسرش خیانت کنه. جالبیش هم اینه که پسره خودش کاملا مستقل بود و هیچ کمکی واسه ازدواجش از خانوادش نمیخواست.
من مبلغ اختلاف سنی معکوس نیستم ولی بعضی ها یه جوری میگن خانوم ها بعد زایمان افت میکنن که باعث میشه واسه بعضی از اقایون جا بیفته که خانومشون دیگه بعد زایمان هیچ جذابیتی نداره و دیگه از کارایی میفته حتی اگه زنه ده سال هم کوچکتر باشه این همه زنه درد بکشه و بی خوابی و بدغذایی بکشه و همه جوره با بی پولی شوهرش واسه زایمان بسازه و سیسمونی کامل هم بیاره بعد بگن زن شادابیش رو از دست داد صد تا سرکوفتم بزنن که پسر نزایید و بگن بچه متعلق به پدرش هست.
خودمم به ازدواج دیدی ندارم که بخواد مثبت بشه یا منفی فقط از بعضی از اطرافیانم حرصم میگیره که هر چی بهشون میگم که من دیدی ندارم میخوان بهم بگن نه تو داری تعارف میکنی. خودمم منافعی تو ازدواج نمیخوام فقط حرفم اینه اگه من ده تا ویژگی مثبت دارم اون کسی که میخواد به من پیشنهاد ازدواج بده لااقل شش هفت تا رو داشته باشه نه اینکه یکی دو تا رو به زور داشته باشه و با اعتماد بنفس کامل به من پیشنهاد ازدواج بده و تازه واسه اینکه خودشم ببره بالا شش تا ایراد منم اسم ببره که دست پیش رو بگیره یه وقت خدایی نکرده پس نیفته.
به نظر من همونقدر که از قدیم الایام جا افتاده که مرد میتونه از زنش پانزده سال بزرگتر باشه باید واسه مردم جا بیفته که ممکنه یه موقع تو ازدواج خانوم یه چند سال یا چند ماهی از همسرش بزرگتر باشه نباید به چشم بد به اون کسی که از همسرش کوچکتره نگاه کرد مشکل مردم ما یکی فضولی هست یکی هم حسادت اگه فضولی و حسادت رو از خودشون دور کنن به ارامشی میرسن تو زندگیشون که میفهمن داشتن قبلا پدر خودشون رو در می اوردن.
این نظرتون هم در مورد بی وفایی خانوم ها و اقایون واقعا درست بود بله دقیقا خانم ها قبل ازدواج بی وفا هستن و بعضی از اقایون هم بعد ازدواج بی وفا.
در ضمن من اگه یه چیزی در مورد اقایون میگم دارم در مورد اون استثناهای بد میگم و اکثرا هم میگم بعضی از اقایون خودم میدونم که اقایون هم خوب و بد دارن و منظورم همه پسرها نیست.
باید از این به بعد هر پسری اومد سمتت بهش بگی اول برو با بزرگترت صحبت کن بعد بیا حرفهای اصلی رو با هم بزنیم نه اینکه اول پسره بیاد دختره رو وابسته کنه بعد بره با خانوادش حرف بزنه. در کل یادت باشه به قول دوستان مردها بچه اند با بچه هم ادم نمیتونه معامله کنه.
فقط من یه چیزی رو متوجه نمیشم اونم اینکه مردها توقع دارن خانوم ها با تمام کمبودهایی که دارن قبولشون کنن ولی مردها یه چیز تمام و کمال میخوان مثلا اگه پسره وضع مالیش بد باشه مشاورها و اقایون اینجا به دختره میگن عیب نداره پول مهم نیست و سنت پیغمبر رو به جا بیار اگه پسره کوتاه باشه چاق باشه معتاد باشه دزد باشه مدرکش پایین باشه دیابت و ایذر و هپاتیت و... داشته باشه بازم میگن مهم نیست ولی کافیه خانوم یه مشکل کوچک داشته باشه اونوقت همه از اون ازدواج منعش میکنن اونم تازه با توجه به اینکه همه میدونن مردهای این دوره زمونه هیچ کدوم از اولیه ترین شرایط ازدواج رو ندارن.
من خودمم اصلا از ازدواج با اختلاف سنی معکوس خوشم نمیاد ولی دلیل نمیشه که بخوایم دیگران رو هم منع کنیم ممکنه یه خانوم و اقا با اختلاف سنی معکوس خیلی با هم تفاهم داشته باشن و خوشبخت بشن ممکنه با پنج سال اختلاف سنی که مرد بزرگتر باشه زندگیشون دووم نداشته باشه.
ازدواج الگوریتم نداره که بهش یه سری ورودی بدی یه خروجی بده بعضی مباحث اصلا با الگوریتم قابل اجرا نیستن ازدواج هم از اون مباحثی هست که اصلا نمیشه واسش الگوریتم نوشت که اگه زن کوچکتر یا یزرگتر باشه تحصیلاتش بالاتر یا پایین تر باشه قدش کوتاهتر یا بلندتر باشه و... پس حتما این ازدواج منجر به شکست میشه.
تو ازدواج سن عقلی مهم تره مثلا یه پسر که هوشش بالاتره و فهمش بالاست ارزشش واسه یه خانوم باهوش بالاتره حالا میخواد کوچکتر باشه.
همین جوری تو این دوره زمونه کیس سخت پیدا میشه حالا دیگه بخوان ریزه کاریهارو هم در نظر بگیرن نتیجش میشه رکود تو ازدواج و یا اینکه اگه ده تا هم ازدواج سر بگیره هفت تاش منجر به طلاق میشه.
یه چیز دیگه که واسه خودم تو این چند سال هم جالب بود هم اعصاب خورد کن این بود که اطرافیانم شدیدا نهی میکردن ادم رو از ازدواج با پسر کوچکتر و هر چی تو دهنشون بود به ادم میگفتن که بخوان منو منصرف کنن بعد میومدن میگفتن بیا بشو زن فلان فامیل ما که ازت سه سال کوچکتره یعنی این همه صغری کبری میچیدن و حدیث و ایه قران می اوردن و دست به دامن روانشناس ها و انواع مشاورها و جامعه شناس ها میشدن منو منصرف کنن ولی واسه فامیل خودشون نمیدونم چرا استثنا قائل بودن.
اینطوری که من تو اطرافم این ازدواج هارو دیدم خود زن و شوهر با هم مشکل ندارن فقط میمونه بعضی از اطرافیان بی جنبشون که اونم لزومی نداره همه بفهمن پسره بزرگتره یا کوچکتره مگه یه زن و شوهر چقدر تو طول سال میخوان با هم تو انظار عمومی ظاهر بشن و اون وسط یکی بهشون یه چیزی بگه.
در مورد سن و قیافه هم که الان میری تو خیابون پسره موهاش داره سفید میشه و پوست بد داره و فکر میکنی سی و هفت هشت سال داره بعد که امارشو در میاری میبینی دهه هفتادی هست بعد یه پسر میبینی با موی مشکی و پوست خوب قیافه بچگونه میگی کوچولو کلاس کنکور میری بعد کاشف به عمل میاد پسره دهه پنجاهی یا دهه شصتی هست درمورد خانم ها هم که همینطوره الان هنرپیشه های دهه هفتاد رو میبینی انگار دو تا شکم زاییدن و قیافه بزرگونه اونوقت یه دهه پنجاهی میبینی قیافه بیبی فیس و فکر میکنی هنوز دختره پشت کنکوری هست.
من از خدام بود برم سربازی چون مطمئن بودم هر روز یه عالمه سوژه واسه خندیدن و مسخره بازی واسم جوره هر چی بود بهتر از تو خونه نشستن بود به نظرم سربازی واسه پسرها لازمه اکثرشون قبل اینکه برن سربازی میخوان غذا بخورن باید پیاز رو مرغ و گوشتشون نباشه و هزار تا ادا و اصول دارن ولی وقتی میرن سربازی هر چی بهشون بدن میخورن و قدر خونه و خانواده رو میدونن مرد میشن وقتی بر میگردن تازه میفهمن که افکار دو سال پیششون چقدر بچه گونه و خام بوده.
در ضمن مطمئنم اگه دولت سربازی رو بر میداشت پسرها از اینی که هستن بدتر میشدن جرم و فساد بیشتر میشد.
من نمیدونم مردها چی از زندگی میخوان فقط از سن بلوغ حرفشون اینه که ما نیاز جنسی داریم درس نمیخوان بخونن نیاز جنسی دارن سربازی نمیخوان برن نیاز جنسی دارن بدون سربازی و درس هم که به کسی کار نمیدن بدون کار هم که به کسی زن نمیدن.
فکر کنم اگه الان یه موقعیت اضطراری واسه کشور پیش بیاد تمام داوطلب ها این دفعه خانوم هستن و مردها ...
اگه یه دختری پسری رو دوست داشته باشه ده سال هم به خاطرش صبر میکنه بشرطی که پسره ارزشش رو داشته باشه.
بعد اینکه پسره رفت سربازی و شغل پیدا کرد و یه ذره بزرگتر شد و عقل رس شد نیاد بگه که من الان بیست و هفت هشت سالمه و یه زن بیست ساله میخوام نه یکی سن خودم یا مادر پسره نگه پسرم حروم میشی و زنت دیگه بچش نمیشه به قول مشاورهای اینجا هورمون هاش کار نمیکنه.
اگه دختره دوستت داشته باشه میتونه مادرشم راضی کنه ولی اگه دختره از اینایی باشه که یه موقعیت بهتر براش پیش بیاد ازدواج کنه اونوقت شمایی که این وسط ضربه میخوری.
به عنوان یه خانوم بهتون اطمینان میدم که حرف اول و اخر رو تو این زمونه خود دخترها میزنن و اینکه بگه پدر مادرم سخت گیرن و ... یه جور بازار گرمی هست دخترها برششون تو این مسائل زیاده و مثل پسرها نیستن که اگه مامان باباشون بهشون یه چیزی گفت زود تسلیم خانوادشون بشن دخترها هدف دار تر از پسرها هستن.
اما در مورد پیشنهاد ازدواج و خواستگاری من اگه پسر بودم میذاشتم با دست پر میرفتم خواستگاری چون خودم یه شخصیتی دارم که دوست ندارم یه درصد هم احتمال بدم خانواده یه دختر بخوان یه چیزی بگن بهم که غرورمو له کنن اونم با حس کینه ای که اقایون دارن تا سی چهل سال دیگه که نوه دار بشن یادشون نمیره که مادر زن یا پدر زنشون تو جلسه خواستگاری بهشومن فلان حرف رو زده بود و به این اقا برخورده بود. البته بعضی مردها هستن اگه یه انتقاد بشنون واسشون انگیزه میشه که سختکوش تر بشن و برای رسیدن به هدفشون بیشتر تلاش کنن ولی بعضی ها هم با یه انتقاد کوچک از طرف خانواده دختر چنان بهم میریزن که ممکنه تا اخر عمرشون کینه هر چی زنه به دل بگیرن برای همین باید شما ببینی چه شخصیتی داری.
به نظرم به خانوادت نگو که طلاق گرفته اول با خودش صحبت کن ببین میپسندیش یا نه اگر هم اومدن خواستگاری یکی دو جلسه اول چیزی از جدا شدنش نگه اگر هم از هم راضی بودین و خواستین ازدواج کنین مواظب باش به گوش هیچ کدوم از فامیلهاتون نرسه فقط خودت و خانوادت از این موضوع اطلاع داشته باشین.
حتما هم از همسر قبلیش تحقیق کن نکنه خامت کنه بگه نه و به من اطمینان کن و بخواد منصرفت کنه حتما پیش مشاور هم برو.
مواظب باش علت طلاق زنش بدبینی و شکاکی شوهرش نبوده باشه که حتما اگه مشاور باهاش صحبت کنه متوجه میشه که این اقا اختلالی داره یا نه.
حتما دقت کن ببین هنوز داره مهریه پرداخت میکنه یا نه چون اگه مهریه داده باشه که ممکنه بگه دستم فعلا خالیه اگه هنوز داره مهریه میده که این باعث میشه که با همسر قبلیش در ارتباط باشه.
به نظرم اگه خوب بود رد نکن بالاخره استاد دانشگاه هست و احتمالا رشته اش هم بهت نزدیکه و اگه ادم خوبی باشه میتونه مشوق درس خوندن خودت بشه بالاخره ادم اگه یه خواستگار استاد دانشگاه با مشخصات این اقا داشته باشه که طلاق گرفته بهتر از اینه که یه پسر پررو با جیب خالی و مدرک پایین با قیافه زشت بیاد خواستگاریت.
در مورد طلاق هم من دو تا نظر دارم یا اینکه طرف این دفعه سعی میکنه که اشتباه های زندگی قبلش رو تکرار نکنه و با توجه به تجربه بدی که داشته سعی کنه این دفعه یه زندگی خوب با همسرش داشته باشه که بخواد به اطرافیانش ثابت کنه که من ادم خوبی بودم و تو طلاق قبلی من مقصر نبودم یا اینم که خدایی نکرده بعضی ادمهایی که یه بار زن طلاق دادن دیگه طلاق دادن واسشون مثل اب خوردن میمونه.
همچین با اطمینان میگین مشکل ساز میشه ادم فکر میکنه یا شما مشاور هستی و روزی بیست سی تا مراجع داری یا اینم که خدایی نکرده تا حالا تجربه پنج شش تا زن بزرگتر از خودتون رو داشتین یا اینم که وکیل هستی و روزی ده تا مراجع واسه طلاق زن بزرگتر از مرد دارین.
Pages