سلام و ادب و خسته نباشید
بنده سه سال هس که در این خونه ای هم اکنون هستیم ساکنم.
یکبار برای استاد محمدی راجب بختک پیام کامل دادم و فرمودن که موجودات ماورایی هستن و.... چه کارهایی انجام بدم که ازشون ممنون هستم
حالا باز اتفاقی که برام افتاده براتون بازگو میکنم و خواهشمندم راهنماییم کنید.
بنده اوایل که این خونه اومدیم حدودا 3سال پیش همون زمان ها و تو اسباب کشی بود که خواهرم یکی انگشتر عقیق بهم هدیه داد و من خیلی دوسِش داشتم که یهویی گم شد و هیچ وقت یادم نیومد که آخرین بار کجا گذاشته بودم چندبار دعا و چیزی هم خوندم برای پیدا شدنش که هیچ اثری دیگه ازش نبود
الان باز یکی نگین در نجف برنده مسابقه شده بودم که رفتم رکاب انگشتری هم انتخاب کردم و خریدم و بابت اینکه انگشتر نگین در نجف دارم خیلی خوشحال بودم اما بعد چندروز در حد دو سه روز یهو دیدم نیست
هر جای خونه که فک میکردم گذاشتم اثری ازش نبود. خیلی ناراحتم.
مامان من چندبار گردنبد و انگشتر با نگین های مختلف گم کرده و بعد از چند ماه جایی که اصلا فکر نمیکرده پیدا کرده اما من پیدا نکردم دیگه
هم اون انگشتر عقیق و هم این انگشتر در نجف
یکی دیگه انگشتر عقیق ایرانی رنگ سبز دارم که اون 10الی 12سال قبل از شوهرم هدیه گرفتم هیچ وقت گم نشده و هنوز دارم. ولی این دوتا رو نمیدونم چرا گم شده
غیر از این ها هم انگشتر نقره یا طلای دیگری ندارم هر چی دارم بدل یا استیل و مس و.... هس.
با سلام خدمت مادر محترم
متاسفانه بعضی معلم ها ادب گفتاری ندارن
شما تو مرحله اول با خود معلم ها با زبان نرم مطرح کنید اگه مثمر واقع نشد به همراه چند نفر از مادران همچین مطلبی رو با مسئولین مدرسه مطرح کنید
اگه باز هم اثر نکرد در مرحله آخر آموزش پرورش قطعا پیگیری میکنن
واقعا پاسختون عالی بود
اما من برای خود خدا میرم مسجد و حتا شوق دارم که زودتر وقت نماز بشه و حتا لباس پوشیدنم، عطر زدنم به شوق خدا هست اما وقتی میرم مسجد یه حسی پیدا میکنم که من از همه برترم مثلا منی که صوت های استاد شجاعی رو گوش کردم و دارم برای تقویت جنبه انسانیم تلاش میکنم از بقیه بالاترم.
سلام روزتون بخیر
خواستم دوباره از راهنمایی های عالیتون برام بگویید.
دوباره در مورد پسرم هست اما اینبار در مورد آینده و شغلش.قبلا گفته بودم که توی حوزه علمیه درس میخونه
الان توی حوزه گفتن اگه ایجور رتبه ات بالا باشه و امتیاز زیاد داری،برای استادی همون حوزه قبولت میکنیم
اما،
باید متاهل باشی و ایجور شرایطی،
منم هرچه بهش میگم پسرم توی این دوره سخته از الان که هیچ سرمایه و بخصوص پشتیبانی مثل پدر
از خودت نداری برای زندگیت،تأهل سخته.
چکار کنم و چطوری باهاش صحبت کنم یا از طریق کسی که راهنماییش کنه فعلا شرایط ازدواج برایش زوده تا بسلامتی سر کاری داشته باشه و حقوق و .....
حداقل بتونه زن و بچه رو اداره کنه اونم توی این دوره زمونه
سلام
من جوابیه شما رو تو سایت خوندم ولی راهی که شما پیشنهاد کردین رو امتحان کردم ولی متاسفانه کینه ای که مادرم نسبت به شوهرم داره تمومی نداره ومن چون از شوهرم دفاع میکنم مورد غضب مادرم گرفتار شدم اونا خودشون بهتر از هر کسی میدونن که شوهرم نه مال مردم خوره نه دزده ولی خب متاسفانه منم دلیل این کینه مادرم رو نسبت به همسرم نمیدونم وحتی خود همسرم هاج وواج از رفتار اونا
سوال من از شما این بود که الان تو این شرایط من باید حامی خانواده و شوهرم باشم یا طرف اونا
یه مورد رو بهتون بگم خواهر همسرم بد سرپرسته ویک بچه داره من گاه گداری کمک حالشم مادرم نسبت به این موضوع معترض هست که چرا باید با خواهرهای شوهرت صمیمی بشی حتی به این خاطر با اونام قهرکرده مادرم
موضوع خیلی بهم ریخته هست ومجال توضیح نیست وقت شما هم گرفته میشه ببخشید
ببخشید سوالی که هست این هست که مثلا من فکر میکنم اگر فلان گناه را انجام بدهم ....خداوند لکه ای سیاه میاره روی صورت من .و اونو از من پنهون میکنه مثلا موقعی که من برم جلو اینه اون لکه رو محو کنه ....و موقعی که من نگاه ب اینه نمیکنم باز اون لکه رو بیاره همش فکر میکنم که این مجازات رو قرار بده برای من ایا این فکر من میتونه درست باشه یا خیر اگر خیر چرا
با سلام وادب،
بسیار سپاسگزار هستم ، از جواب کامل و جامع شما،
حالا همسرم ، چندماه است ،
میگوید اگر کارت حقوقت را ندهی،
یه روز که امدی خانه،
ناراحت نشو ، من یک زن دیگر میگیرم،
تاکید خیلی زیاد واصرار دارد براین موضوع که من با تو نمیتوانم بسازم،
برو میخوام زن بگیرم ،
به همه هم دارم میگم،
اول و اخرش من زن دیگه میگیرم،
برو بفکر خودت باش،
من زندگی خودم دارم ،
توهم زندکی خودت،
شرمنده میشه راهنمایی بفرمابید
بایدچکارکرد؟
تمام سرمایه من همین کارت حقوقم است،
ایشان ،باغ ،خانه ،دوتا ماشین،
چهارتا زمین ، کلی اساس ،
ویلا درباغ باتمام امکانات را دارد،
بازم کارت مرا میخواهد،
چندماه ما دعوا داریم،
درضمن تمام مخارج خانه را به داده،
خرج خانه همش بامن است،
کمی اگر کم بگذارم غوغا راه میاندازد،
همش میگه پولت را دادی به پسرت،
خیلی خیلی بامن و پسرم بده،
انگار از مادوتا خوشش نمیاد،
یک دخترهم دارم ازدواج کرده،
خداشکر با اون خوبه،
پسرم را جلوی خانمش ،
همش تحقیر میکنه،
شرمنده
،
چکار باید کرد؟
ممنون
Pages