Comments روئین تن مهدی

روئین تن مهدی's picture روئین تن مهدی 14 Sep, 2024 سوال اخلاقی: من نماز قضا دارم ولی شروع به حفظ قران کردم

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اهتمام شما به حفظ قران نشانه عزم شما از یک طرف و از طرف دیگر نشانه زیبایی درون شماست، قران هم کلامش زیباست و هم مفهومش زیباست و طبعا هر دل و قلبی تمایلی به حفظ قران نخواهد داشت، که باید با کلام و لفظ قران سروکار داشته باشه. پس از این لحاظ قدر خودتون رو بدونید.
از طرف دیگه اهتمام شما به مسائل شرعی مثل قضای نماز، حاکی از احساس مسئولیت بندگی شما است که بخصوص در این دوره زمونه خیلی ها ازش محرومند و از خدا و مسئولیتی که در قبالش دارند غافلند.

اما راجع به سوال شما :
قضای نمازهای واجب هر چند واجب است اما اینکه فوری باید انجام بدید واجب نیست. اما با این وجود نباید بی تفاوت باشید، از طرف دیگه هم نباید نسبت به حفظ عقب بمونید.
راهکار جمع این است که تا جایی که می تونید هر دو مزیت و فضیلت رو داشته باشید و شما به راحتی می تونید وقت خودتون رو مدیریت کنید، اگر سعی کنید برنامه روزتون رو روی کاغذ بیارید و برنامه ریزی کنید الی ما شاء الله نه تنها وقت کم نمیارید بلکه زیاد هم میارید.
پیشنهاد ما این هست که نسبت به قضای نمازهاتون یواش یواش این تکلیف رو بجا بیارید، نه عجله کنید که خسته بشید و نه اینکه بی تفاوت باشید ودائم درگیری ذهنی داشته باشید، شما سعی کنید بعد از هر نماز روازنه، فقط یک نماز (نظیر همان نمازی که خواندید) به عنوان قضا بخونید، با اینکه کمیتش به چشم نمیاد اما بعد از مدتی متوجه میشید که خیلی نماز قضا خونده شده، دقیقا مثل حفظ قران که نیم صفحه، نیم صفحه که مثلا حفظ می کنید بعد از مدتی متوجه شدید یک جزء حفظتون شده.
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
موفق باشید

 

روئین تن مهدی's picture روئین تن مهدی 10 Sep, 2024 سوال اعتقادی: حرمت ورق‌بازی و پاستور بدون قمار و شرط‌‌بندی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اینکه برای احکام شرعی به دنبال دلیل و فلسفه احکام باشیم خیلی خوبه اما از این نکته نباید غافل شد که علم بشر ناقص است و چون احاطه علمی به فلسفه احکام ندارد، نمی توان قانع شدن یا نشدن یک حکم را محور پذیرش احکام قرار داد. ما سهم و نقشی در اصل وجود آفرینش نداشته و نداریم که رضایت یا عدم رضایت ما دخیل در احکام تشریعی باشد.
پس اگر بخواهیم واقع بین باشیم یکی از اشتباهاتی که شما در مقام پاسخگویی به دوستتون داشتید این بوده که محوریت پاسخ رو روی فلسفه احکام بردید، نه موقعیت ما به عنوان بشر و حکم خدا به عنوان مربی بشر.
پس بهتر بود که شما در وهله اول می گفتید چون خدا به عنوان مربی بشر اینطور گفته (قران آیات 90 مائده و 219 بقره) که باید از کلیت قمار پرهیز کرد، چه برای برد و باخت باشد و چه نباشد. همانطور که وقتی معلم از شاگرد اول کلاس سوالی می پرسد، هیچ توجیهی برای پاسخ ندادن و انجام ندادن تکلیف ندارد. این شاگرد نمی تواند بگوید من قانع نمیشم برای چه از من می پرسید و از من تکلیف می خواهید در حالی که تمام نمرات من 20 هست و شاگرد اول کلاس هستم. پاسخ ندادن همان و درج صفر در دفتر کلاسی همان.
اگر واضحترین احکام خدا رو هم با دلیل بیان کنید، شخص مخاطب به راحتی می تواند بگوید "قانع نشدم" و این قانع نشدن را به اشتباه مجوّزی برای ترک تکلیف می داند حتی توقع دارد که در قیامت هم جلوی او را نگیرند.
پس بهترین جواب این است که بگویید چون خدا گفته و همین مرحله را تقویت کنید:
مثلا وقتی تو در مقابل حکم و تکلیف شرعی (که از مراجع تقلید گرفته میشه و فتوای آنها با قدرت اجتهادی که دارند برای دیگران حجت است) می گویی من توجیهی برای بازی نکردن (بدون قصد قمار) ندارم، یا قانع نشدم، تو با این حرفت تا حدودی همرنگ شیطان شدی، چون شیطان هم توجیهی برای انجام امر و دستور صریح خدا یعنی سجده کردن به آدم نداشت، بلکه از اون طرف در مقابل دستور خدا توجیه آورد که «من از آتش هستم و آتش از خاک برتر است».
حالا فرق شما با شیطان چیست؟ که شما هم برای گناه خود (بازی ورق) توجیه می آورید که من برای تفریح بازی می کنم یا هر دلیل دیگر.

پس باز هم تاکید می کنم که بهترین جواب این است که بگویید چون خدا گفته. اگر مقام خدا برای شما بزرگ هست طبعا باید حکمش هم بزرگ باشد. 
بلکه اتفاقا خدا، انسان را گاهی در جایی امتحان می کند که توجیه ظاهری برای تکلیف نباشد تا عیار بندگی او مشخص شود. مثلا چه توجیهی داشت که حضرت ابراهیم ع فرزند خود را قربانی کند؟  که بعد از اینکه حضرت ابراهیم ع از این امتحان بیرون آمد و عزم و بندگی اش ثابت شد، حکم و تکلیف تغییر کرد.

اما در وهله دوم، می توان برای احکام دلیل و حکمتهایی بیان کرد که البته نباید این دلیل و حکمتهای را تمام کننده تلقی کرد. احکام تابع مصالح و مفاسد هست و بعضی از این مصالح و مفاسد را عقل بشر متوجه میشود و بعضی را خیر. و نقص آگاهی ما در فلسفه حکم مجوّز این نیست که تکلیف را رها کنیم، چون عقل ما میگه بالاخره حکم حکم خدای حکیم است که بی دلیل تکلیفی را قرار نمی دهد،
دلیلهایی که برای این حکم می توان گفت:
1- شکاف ها معمولا از تَرَکها شروع میشن. حتما شنیدید که تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود. و خدا در قران گفته که از گامهای شیطان تبعیت نکنید که کم کم به گناه کشیده می شید. (168 بقره) یعنی خدا حتی برای پله های اول انحراف هم تکلیف قرار داده تا کار به گناهان بزرگتر کشیده نشه. کسانی که الان بی حجاب هستند این طور نبوده که از اول بی حجاب باشن، بلکه کم کم با بالا کشیدن روسری و نشان دادن زلف شروع کردن، وقتی عادی شد مرحله به مرحله به این جا کشیده شده. یا کسی که الان پشت میله های زندان هستش، از اول با دزدی های کوچک شروع کرده که الان به اینجا کشیده شده.
بازی ورق بدون قصد قمار، یه پله به قمار واقعی نزدیک شده است. چه بسا شخص وقتی به بازی ورق عادت کرد، برای کنجکاوری هم که شده ممکنه وارد عرصه قمار واقعی شود. و این آغاز خانمانسوزی است. همان طور که شخص سیگاری اول پوک سیگار رو برای تفریح و یا کنجکاوی زده است.
2- تشبه به اهل کفر و انحراف هم دلیل دیگری است که شما فرمودید. به لحاظ روانشناسی تشبه ظاهری به تدریج به تشبه منش و خلق و خو مبدل خواهد شد، بسیار نامحسوس.
با این دو دلیل که به عنوان مثال ذکر شد، هدف این نیست که مخاطب به مرحله اقناع برسد، شما باید بگویید که اقناع شدن یا نشدن شما دخلی در موضوع نداره، آتش خواهد سوزاند چه بخواهیم چه نخواهیم.
شاید این لینک نیز برای شما مفید باشد
https://btid.org/fa/news/172171

موفق باشید

روئین تن مهدی's picture روئین تن مهدی 09 Sep, 2024 سوال فقهی: منبع احکام شرعی چیست؟

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم

سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر

همانطور که می دونید خداوند برای انسان راهی به نام دین تدارک دیده که باعث خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی او می شود. این در حالی است که سعادت و خوشبختی گمشده اصلی بشریت بوده که بعضاً افراد در انتخاب آن به اشتباه افتادند، تاسیس مکاتب مختلف، تشکیل مذاهب و ادیان انحرافی، همه و همه بخاطر این بوده که بشریت با احساس بی نیازی نسبت به وحی و نقص در ایدئولوژی به ظن و فکر ناقص خود حدس می زده اند که این مکاتب و مذاهب می توانند خوشبختی بشر را تضمین کنند در حالی که حجت متقن و پایداری نداشتند.
پیامبران و امامان واسطه ها و حجتهایی الهی هستند که رسالت نشر و تبیین دین فطری و الهی رو برای مردم بر عهده دارند.
و عالمان دینی هم واسطه بین معصومین و مردم هستند که سخن امام رو درک و فهم کرده و احکام دین رو از منابع دینی (قران، اهل بیت، عقل و اجماع) دریافت و بعد از مجهز شدن به ملکه اجتهاد برای دیگران نقل می کردند. کما اینکه پرداختن به فهم عمیق دین توسط گروهی از مردم (روحانیت) در قران آمده و خدای متعال چنین دستوری رو فرموده اند. (122 توبه) . پس بر خلاف آنچه بعضی شبهه می کنند یا رسانه های غربی بر علیه روحانیت شبهه پراکنی می کنند صنف روحانیت (مبلغان دین اسلام) از بدو اسلام بوده و اینطور نبوده که یک پدیده تازه تاسیس باشد.

بعضی از احکام از قران و بعضی از بیانات معصومین به ما رسیده. معصومین ع همچون قران چون معصوم هستند و علمشان به علم الهی متصل است برای بشریت حجت اند.

از طرف دیگر دین، مجموعه از احکام است که در همه جنبه های زندگی بشری چه فردی و چه اجتماعی نقش و برنامه داره. برنامه هایی که اگر توسط فرد یا جامعه پیاده نشود آسیب های فردی و اجتماعی رو به همراه خواهد داشت.
نوعا احکام از مصالح و مفاسد ناشی می شن، یعنی هر حکم الزامی و واجبی از مصلحتهای واقعی و هر حکم ممنوعه و حرامی از مفاسد واقعی ناشی میشه، که بعضی از این مصالح و مفاسد، علم بشر بهش رسیده و بعضی خیر، اما عقل چنین حکم میکنه که چون این احکام از شخصی حکیم و دانا که کل پیکره هستی از علم و قدرت او ساخته شده، از این بابت دارای اعتبار است، و لو اینکه به طور مصداقی فلسفه آن بر ما پوشیده باشه. (مثل موقعی که ما با نسخه یک پزشک ماهر و معروف اعتماد می کنیم بدون اینکه دلیل تجویز نسخه را بدانیم)
در قران نوعا احکام کلی (مثل واجب بودن نماز و روزه) و در بعضی موارد احکام جزئی (مثل شکسته بودن نماز مسافر و...) بیان شده اما امامان معصوم ما نوعا جزئیات و فروعات احکام را بیان کرده اند. مجتهد کسی است که با بررسی دقیق احکام از خلال تمامی منابع فتوا می دهد یا اینکه قائل به احتیاط میشود.

آنچه گفته شد صرفا یک جواب اجمالی و کلی بود که به حسب کلی بودن سوال خدمت شما عرض شد، اگر زاویه دیگری از این بحث مد نظر تون بوده بفرمایید.
ممکن است این لینکها برای شما مفید باشد.

https://btid.org/fa/news/47794
https://btid.org/fa/news/81326

موفق باشید

روئین تن مهدی's picture روئین تن مهدی 08 Sep, 2024 سوال اخلاقی: اگر کسی جلوی ما غیبت کند چه کنیم در گناهش شریک نباشیم؟

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما
دغدغه و حساسیت دینی شما در رابطه با نشنیدن غیبت بسیار ستودنی است. که امیدوارم این دغدغه رو  هم در این زمینه و زمینه های دیگه برای خودتون حفظ کنید.
همانطور که می دانید شنیدن غیبت مثل خود غیبت کردن گناه محسوب می شه. تا جایی شنونده غیبت همکار غیبت کننده محسوب شده است. امام على علیه السلام فرموده: «اَلسّامِعُ لِلْغَیْبَةِ اَحَدُ الْمُغْتابینَ».
در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان على علیه السلام مى خوانیم که هنگامى که مشاهده کرد کسى نزد فرزندش امام حسن علیه السلام غیبت مى کند، فرمود: «یا بُنَىَّ نَزِّهْ سَمْعَکَ عَنْ مِثْلِ هذا فَاِنَّهُ نَظَرَ اِلى اَخْبَثِ ما فى وِعائِهِ فَاَفْرَغَهُ فى وِعائِکَ؛ فرزندم! گوش خود را از این گونه سخنان پاک دار، چرا که او (غیبت کننده) کثیف ترین چیزى را که در ظرف خود داشت انتخاب کرد و در ظرف تو ریخت»
به طور خلاصه راه آلوده نشدن به گناه غیبت، اول تذکر و در صورت فایده نشدن اون ترک جلسه غیبت هستش.

در ادامه می تونید به لینک زیر که مربوط به سوال یکی از کاربران هست مراجعه بفرمایید
http://btid.org/node/244637
بهترین ها رو برای شما آرزومندم

روئین تن مهدی's picture روئین تن مهدی 10 Aug, 2024 سوال اعتقادی - اخلاقی: گذاشتن اسم «امیرمحمد» اشکال دارد به خاطر «امیر»؟

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر

سوال فرمودید که آیا نامگذاری فرزند به اسم «امیر علی» اشکال دارد یا خیر.
شاید آنچه باعث شده که شما رو به این سوال وادار کند روایتی است که گفته لقب «اميرالمؤمنين» تنها از آن امام علي(ع) است.
اما نامگذاری شما ارتباطی به این روایت ندارد و نام زیبای «امیر علی» که متبرک به نام ائمه است نه تنها اشکال ندارد بلکه ترویج دهنده نام و یاد ائمه علیهم السلام است ضمن اینکه در عرف جامعه ایرانی ما هم یکی از نامهای معروف و مورد علاقه همین اسم زیباست.
دو نکته ای که لازم است گفته شود این است :
1- انحصار لقب «امیرالمومنین» به امام علی علیه السلام، در مباحث سیاسی و خلافت و انتصابات اجتماعی است و کسی حق ندارد که به کسی بغیر از امام علی ع برای شخصیتهای سیاسی لقب «امیر المومنین» را بکار ببرد. که اصلا بحث نامگذاری فرزند فارغ از این ماجراست.

2- اگر دقت داشته باشید ترکیب «امیر علی»، ترکیب مزجی است و نه اضافی. یعنی شما ما بین این دو کلمه، کسره قرار نمی دهید که بشود «امیرِعلی» که معنایش بشود «فرماندار علی» که آنوقت این ایراد گرفته شود که حضرت علی ع خودش امیر است و نیاز به فرماندار ندارد.
بلکه ترکیب «امیر علی»، یک ترکیب مزجی است یعنی بین این دو کلمه، ساکن وجود دارد؛ یعنی حرف «راء» را بدون اعراب تلفظ می کنید و معنایش «سلطان علی» «فرماندار علی» می باشد که هیچ ایرادی ندارد. که اگر ایراد داشت نام خالی «علی» یا «حسین» و ... هم باید دارای اشکال باشد (که اشکال ندارد) که نه تنها اشکال ندارد بلکه به چنین نامگذاری هایی هم سفارش شده است.
"امیر حسین و امیر حسن و ... به همین منوال ترکیب مزجی هستند و نه اضافی که ایرادی متوجه معنایش باشد.
اگر در آنچه گفته شد ابهام یا سوالی بود در ادامه بفرمایید
موفق باشید

Pages

Statistics Articles

Submissions: 209