كشتی نجات

11:55 - 1391/12/14
حج با اجتماع شرایط آن ، واجب فوری است و مسامحه كردن و تاءخیر انداختن ادای آن ، گناه كبیره و هلاك كننده است.
امام حسین (ع)

حاج میرزا علی ایزدی فرزند مرحوم حاج محمد رحیم مشهور به آبگوشتی

(سبب شهرتش به این لقب این بود كه ایشان اخلاص و ارادت زیادی به حضرت سیدالشهداء علیه السلام داشت و مواظب خواندن زیارت عاشورا بود و هر شب در مسجد گنج كه به خانه اش متصل بود پس از نماز جماعت یك یا دو نفر روضه می خواندند پس از روضه خوانی ، سفره پهن می كردند و مقدار زیادی نان و آبگوشت در آن می گذاردند. هركس مایل بود همانجا می خورد و هركه می خواست همراه خود به خانه اش می برد)

نقل نمود كه پدرم سخت مریض شد و به ما امر نمود كه او را به مسجد ببریم ، گفتم برای شما هتك است چون تجار و اشراف به عیادت شما می آیند و در مسجد مناسب نیست.

به ما گفت می خواهم در خانه خدا بمیرم و علاقه شدیدی به مسجد داشت ، ناچار او را به مسجد بردیم تا شبی كه مرضش شدید شد و در حال اغما بود كه او را به منزل بردیم و آن شب در حال سكرات مرگ بود و ما به مردنش یقین كردیم.

پس در گوشه ای از حجره نشسته و گریان بودیم و سرگرم مذاكره تجهیز و محل دفن و مجلس ترحیمش بودیم تا هنگام سحر شد ناگاه من و برادرم را صدا زد، نزدش رفتیم دیدیم عرق بسیار كرده است به ما گفت آسوده باشید و بروید بخوابید و بدانید كه من نمی میرم و از این مرض خوب می شوم.

ما حیران شدیم و صبح كرد در حالی كه هیچ اثر مرض در اونبود و بسترش را جمع كرده او را به حمام بردیم و این قضیه در شب اول ماه محرم سنه 1330 قمری اتفاق افتاد و حیا مانع شد از اینكه از او بپرسیم سبب خوب شدن و نمردنش چه بود.

موسم حج نزدیك شد پس در تصفیه حساب و اصلاح كارهایش سعی كرد و مقدمات و لوازم سفر حج را تدارك دید تا اینكه با نخستین قافله حركت كرد به بدرقه اش در باغ جنت یك فرسخی شیراز رفتیم و شب را با او بودیم.

ابتدا به ما گفت از من نپرسیدید كه چرا نمردم و خوب شدم اینك به شما خبر می دهم كه آن شب مرگ من رسیده بود و من در حالت سكرات مرگ بودم پس در آن حال خود را در محله یهودی ها دیدم و از بوی گند و هول منظره آنها سخت ناراحت شدم و دانستم كه تا مرُدم جزء آنها خواهم بود.

پس در آن حال به پروردگار خود نالیدم ندایی شنیدم كه این جا محل ترك كنندگان حج است ، گفتم پس چه شد توسلات و خدمات من نسبت به حضرت سیدالشهداء علیه السلام ناگاه آن منظره هول انگیز به منظره فرحبخش ‍ مبدل شد و به من گفتند تمام خدمات تو پذیرفته است و به شفاعت آن حضرت ده سال بر عمر تو افزوده شد و مرگ تو تاخیر افتاد تا حج واجب را بجا آوری و چون اینك عازم حج شده ام گزارشات خود را به شما خبر دادم.

مرحوم ایزدی نقل نمود كه پیش از محرم 1340 مرض مختصری عارض پدرم شد و گفت شب اول ماه موعد مرگ من است و همانطور كه خبر داده بود شب اول محرم هنگام سحر از دار دنیا رحلت فرمود - رحمه اللّه علیه . این داستان به ما دو چیز می فهماند یكی اهمیت حج و بزرگی گناه ترك و مسامحه در ادای آن چنانچه محقق در شرایع فرموده :وَفی تَاءْخیرِهِ كَبَیرهٌ مُوبِقَهٌ یعنی حج با اجتماع شرایط آن ، واجب فوری است و مسامحه كردن و تاءخیر انداختن ادای آن ، گناه كبیره و هلاك كننده است.

چه هلاكتی بدتر از محشور شدن با یهود است چنانچه در جلد 1 سفینه البحار از حضرت صادق علیه السلام است :كسی كه حج واجب را به جا نیاورد و بمیرد در حالی كه گرفتاری سختی كه حج رفتن سبب مشقت او شود نداشته باشد و به مرضی كه نتواند به واسطه آن حج كند، مبتلا نبوده و حكومت وقت هم مانع رفتنش نگردیده پس باید بمیرد

در حالی كه اگر بخواهد یهودی و اگر بخواهد نصرانی باشد. خلاصه كسی كه بدون عذر شرعی حج را ترك كند پس از مردنش با یهود و نصاری خواهد بود.

و نیز در معنای آیه شریفه :هركس در دنیا كور شد در آخرت هم كور است فرمود: این آیه در باره كسی است كه حج را از سالی به سال دیگر تاءخیر می اندازد؛ یعنی هر ساله می گوید سال دیگر بجا می آورم تا اینكه حج نكرده می میرد پس از واجبی از واجبات الهی كور شده و خداوند او را در قیامت از دیدن راه بهشت كور می فرماید.

مطلب دیگر كه از این داستان فهمیده می شود آن است كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام كشتی نجات و رحمت واسعه الهی است و توسل به آن حضرت شخص را موفق به توبه از هر گناهی می كند و عاقبت به خیر و پاك از دنیا خواهد رفت و همچنین توسل به او موجب امن از هر خطر و آفتی است و یقینا اگر كسی از روی اخلاص و صدق متمسك به ایشان گردد اهل نجات و سعادت است.
داستانهاي شگفت/آيت الله دستغيب

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 6 =
*****