تكلیف

11:29 - 1391/12/21
هرگز آنچه را كه امشب برای تو پیش آمد، مایه فخر و مباهات خویش بر دیگران قرار نده ؛ زیرا صعصعه بن صوحان ، كه از اكابر یاران علی بن ابیطالب علیه السلام بود، مریض ‍ شد.
امام رضا (ع)

احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی كه خود از علما و دانشمندان عصر خویش بود بالا خره بعد از مراسله های زیادی كه بین او و امام رضا علیه السلام رد و بدل شد و سؤ الاتی كه كرد و جوابهایی كه شنید، معتقد به امامت حضرت رضا شد.

روزی به امام گفت :من میل دارم در مواقعی كه مانعی در كار نیست و رفت و آمد من از نظر دستگاه حكومت اشكالی تولید نمی كند، شخصا به خانه شما بیایم و حضورا استفاده كنم.

یك روز آخر وقت ، امام رضا علیه السلام مركب شخصی خود را فرستاد و بزنطی را پیش خود خواند. آن شب تا نیمه های شب به سؤ ال و جوابهای علمی گذشت.

مرتبا بزنطی مشكلات خویش را می پرسید و امام جواب می داد. بزنطی از این موقعیت كه نصیبش شده بود به خود می بالید و از خوشحالی در پوست نمی گنجید.

شب گذشت و موقع خواب شد. امام خدمتكار را طلب كرد و فرمود:همان بستر شخصی مرا كه خودم در آن می خوابم بیاور و برای بزنطی بگستران تا استراحت كند. این اظهار محبت ، بیش از اندازه در بزنطی مؤ ثر افتاد. مرغ خیالش به پرواز درآمد.

در دل با خود می گفت ، الا ن در دنیا كسی از من سعادتمندتر و خوشبختر نیست ، این منم كه امام مركب شخصی خود را برایم فرستاد و با آن مرا به منزل خود آورد. این منم كه امام نیمی از شب را تنها با من نشست و پاسخ سؤ الات مرا داد. به علاوه همه اینها این منم كه چون موقع خوابم رسید، امام دستور داد كه بستر شخصی او را برای من بگسترانند.

پس چه كسی در دنیا از من سعادتمندتر و خوشبخت تر خواهد بود؟ بزنطی سرگرم این خیالات خوش بود و دنیا و مافیها را زیر پای خودش ‍ می دید، ناگهان امام رضا علیه السلام در حالی كه دستها را به زمین عمود كرده بود و آماده برخاستن و رفتن بود، با جمله یا احمد، بزنطی را مخاطب قرار داد و رشته خیالات او را پاره كرد،

آنگاه فرمود: هرگز آنچه را كه امشب برای تو پیش آمد، مایه فخر و مباهات خویش بر دیگران قرار نده ؛ زیرا صعصعه بن صوحان ، كه از اكابر یاران علی بن ابیطالب علیه السلام بود، مریض ‍ شد.

علی به عیادت او رفت و بسیار به او محبت و ملاطفت كرد، دست خویش را از روی مهربانی بر پیشانی صعصعه گذاشت ، ولی همینكه خواست از جا حركت كند و برود، او را مخاطب قرار داد و فرمود: این امور را هرگز مایه فخر و مباهات خود قرار نده ، اینها دلیل بر چیزی از برای تو نمی شود.

من تمام اینها را به خاطر تكلیف و وظیفه ای كه متوجه من است انجام دادم ، و هرگز نباید كسی این گونه امور را دلیل بر كمالی برای خود فرض كند.
داستان راستان / استاد مطهري

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****