پاسخ – حق و باطل تاریخ ندارد از ابتدا وجود داشته است . از زمانی که آدم و حوا در باغ بهشت بودند ، دشمن آنها ابلیس بود . بعد هم که آنها بچه دار شدند و یکی از دو برادر دیگری را کشت . بنابراین تاریخ حق و باطل همراه با تاریخ انسانیت است .
اما در کربلا حق به قله رسید .
یعنی همه ی حقیقت ها در یک لشکر و همه ی باطل ها در لشکر دیگر قرار گرفتند . بر روی کره ی زمین تنها یک پسر فاطمه (س) حضور داشت .
ما در قرآن چند راه برای دعوت داریم .
اول استدلال ،
دوم معجزه
و سوم نفرین.
اینکه هر دوطرف نفرین کنند ، هرکدام که مستجاب شد مشخص می شود که حق است . قرار شد مسلمانان به مسیحیان و بالعکس نفرین کنند . هرکدام گیرا شد مشخص است که طرفی که نفرین کرده حق است . مسیحیان در این مورد با رهبر خود تماس گرفتند . او گفت اگر دیدید که پیامبر با همسر و فرزندان خود آمد، نفرین نکنید .
اما اگر دیدید که با جمعیت همراه بود نترسید و نفرین کنید . مسیحیان دیدند که پیامبر همراه با حضرت زهرا (س) ، امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین (ع) آمده است . نزد خود گفتند که پیامبر با خانواده ی خود آمده است ، اگر این افراد نفرین کنند خطر بزرگی برای مسیحیت پیش می آید .
مسیحیان وقتی دیدند که پیامبر با خانواده ی خود آمده حیا کردند اما لشکر عمرسعد با اینکه مسلمان بودند و دیدند امام حسین (ع) با خانواده ی خود آمده حیا نکردند. بنابراین قله ی شقاوت در کربلا بود و قله ی حقیقت نیز در کربلا بود .
ما باید ببینیم شمر زمان ما چه کسی است . در کربلا یک اقلیت حق در مقابل یک اکثریت باطل بود . آیا امروز اقلیت حق وجود ندارد ؟
همیشه حق و باطل وجود داشته و همیشه نیز نابرابر بوده اند . در همه حال هوس در مقابل حق بوده است . همه ی افراد می دانند پرخوری کار بدی است اما اگر غذا خوش مزه باشد همه پرخوری می کنند . یعنی هوس، بسیاری از معیارها را از بین می برد .
همه می دانند که کم فروشی و دادن جنس نامرغوب به دیگران کار اشتباهی است . اما باز هم رعایت نمی کنند و نیاز به نظارت دولت وجود دارد . حتی دزد ها نیز می دانند که عدالت خوب است وهنگام تقیسم اموال دزدی عدالت را رعایت می کنند .
گاهی یک نفر از دنیا می رود که فرد باتقوایی است ، همه ی افراد خلافکار نیز می گویند که او فرد خوبی بود . در کربلا همه امام حسین (ع) رامی شناختند . حتی عمر سعد و معاویه جملاتی در باره ی امام حسین (ع) دارند .
منبع :سمت خدا