چطوربا اهل معصیت رفتار کنیم؟

18:43 - 1392/01/03
نباید فرد گناهکار را سرزنش کنیم ولی می توانیم با خیر خواهی او را نصیحت بجا کنیم البته نصیحت بی اندازه خوب نیست و باعث لجاجت می شود. ما باید آداب خیرخواهی و امر به معروف و نهی منکر را یاد بگیریم.
خاک کیمیا دردستها

سرزنش کردن، طعنه زدن و زخم زبان زدن به دیگران مذمت شده است .پس ما به گناهکاران حرفی نزنیم و آنها را رها کنیم ؟
خیر،این اشتباه است .
ما نباید فرد گناهکار را سرزنش کنیم ولی می توانیم با خیر خواهی او را نصیحت بجا کنیم البته نصیحت بی اندازه خوب نیست و باعث لجاجت می شود. ما باید آداب خیرخواهی و امر به معروف و نهی منکر را یاد بگیریم. ما باید نسبت به گناهکار دلسوزی و خیر داشته باشیم. و برای آنها گناه کنیم .
ما باید مثل یک طبیب مهربان باشیم. مثلا ماشینی در جاده تصادف کرده است، آیا شما باید او را سرزنش کنید؟
خیر، او به اندازه ی کافی ناراحت است باید به او کمک کرد. یک طبیب با بیمار درگیر نمی شود. و برای او دلسوزی می کند. در موارد خاصی، ممکن است که دیگران باید دخالت کنند و دلسوزی ما کمکی نمی کند.
ما باید مثل یک پدر و مادر مهربان نسبت به فرزند با مجرم برخورد کنیم و مجرم را خرد نکنیم. امام علی(ع) به امام حسین(ع) فرمود :هیچ وقت انسان گناهکار را ناامید نکن چه بسا کسی که اعتکاف در گناه کرده است ولی عاقبتش ختم به خیر باشد.

فردی شراب خورده بود و اصحاب او را لعنت کردند. پیامبر ناراحت شدند و فرمودند:
شما حق لعن و نفرین ندارید. لعن و نفرین برای افرادی است که در اصل با ما محالف هستند مثل طاغوتیان ولی این افراد در فرع با ما مخالف هستند. روایت داریم که اگر شما کسی را لعن کنید به خودتان برمی گردد. این فرد در ذاتش خدا را دوست دارد ولی گرفتار است.

طرد کردن افراد مشروب خوار و لعن و نفرین کردن اشتباه است زیرا طرد کردن فرد ممکن است که کار را بدتر کند. ما باید راههای خوبی را باز کنیم تا فرد برگردد.

امامان ما حرمت مجرمین را نگه می داشتند یعنی حد را جاری می کردند ولی به آنها اهانت نمی کردند. زیرا می خواستند آنها را نجات بدهند. حضرت یحیی به فردی که در هنگام سرنگسار بود گفت که مرا نصیحت کن. این تواضع وادب حضرت یحیی را می رساند.

ائمه تا می توانستد به فرد می گفتند که اعتراف نکن ولی اگر فرد خودش اعتراف می کرد حد را جاری می کردند از روی دلسوزی و برای نجات فرد. آنها از روی رحمت حد می زدند. وقتی حدی زده می شود مثل بارانی است که تا چهل روز می بارد.
حد زدن باعث می شود که مردم گناه نکنند .حضرت امیرالمومنین می فرماید: اگر مسلمانی در دنیا عقوبت شود ( با حد یا گرفتاری)و ادب بشود، خدا حلیم تر، شریفترش و کریم تر از این است که در آخرت هم او را عقوبت کند. حتی پیامبران بر کسانی که حد بر آنها جاری می شد و می مُردند، نماز میت می خواندند.( در کفن کردن می گویند که خدایا این مرده را ببخش و ما جز خوبی از او چیزی ندیدیم) البته باید حساب ظلم های طاغوت ها را جدا کرد.

در شهری فردی را به دار آویختند و هیچ کس حاضر نشد بر او نماز بخواند. فردی را از شهر دیگر آوردند و به او نگفتند که او را دار زده اند تا او نماز بخواند. ما نباید با خانواده ی این فرد رفتار بدی بکنیم و باید برای مرده طلب مغفرت بکنیم. در زیارت اهل قبور باید برای بی وارث ها،بد وارث ها ،گناهکاران و اعدامی ها طلبت مغفرت کرد.
سیدبن طاوس در نماز شب ها برای گناهکاران طلب مغفرت می کرد. یکی از سیره های پیامبر این بود که همیشه در آخر غافله بودند تا همه را جمع کنند.

خدا می فرماید که من در دل های شکسته و قبرهای مندرس هستم. اگر ما به زمین خورده ها مهربانی کنیم رحمت خدا تجلی پیدا می کند. ائمه ی حقوق زن و فرزند اعدامی ها را قطع نمی کردند و حکومت اسلامی وظایفش را انجام می داد.
پس برخورد ما باید با خودشان و خانواده هایشان خوب باشد. اگر در خانواده ای مجرم یا معتاد است همه ی محله به آنها بدبین هستند و از آنها دختر نمی گیرند با اینکه دختر آنها خوب است. این کار اشتباه است و دستور اسلام نیست. عموی پیامبر ابولهب و معاند بود.
زید بن موسی فرزند امام هفتم با امام رضا(ع) مخالفت کرد. در همه ی خانواده ها افراد بد وجود دارد. البته در روایت داریم که اگر در خانواده ای همه بد باشند باید مراقب بود و احتیاط کرد.

بعضی از مواقع فردی از خانواده با هم قهر هستند و اعضای خانواده را وادار می کنند که آنها هم قطع رابطه کنند این کار اشتباه است زیرا این قطع رحم است و گناه بزرگی است . خداوند کسی را که قاطع رحم است لعنت کرده است. پس ما نباید مانع قطع رحم دیگران باشیم حتی اگر خودمان رفت و آمد نمی کنیم. تمام این کدورت ها بخاطر خودخواهی ماست.

ملاعبدالله یکی از عرفای بزرگ است و می گوید :تمام بلا ها بخاطر مَن ماست و بخاطر این است که ما خودمان را مالک می دانیم. اگر ما خدا را مالک بدانیم با خدا درگیر نمی شویم. اگر انبیاء راحت تسلیم خدا می شدند بخاطر این بود که مالک را خدا می دانستند.
خدا فرزند پیامبر را گرفت و پیامبر تسلیم بود. اگر این معرفت را بدست بیاوریم که مالک ما خداست تمام دردهای ما تمام می شود.

قُل کلمه ی لطیفی است .مثلا پدر شما می خواهد حرفی به شما بزند، آنرا به مادرتان می گوید تا بطور غیر مستقیم به گوش شما برسد. خدا می فرماید که بگو هیچ چیزی به شما اصابت نمی کند مگر آن چیزی که خدا نوشته شده است(و آن به نفع ماست. پس هیچ پیشآمدی خارج از مقدرات نیست حتی اگر گناه ما باعث آن شده باشد) او مولا و سرپرست ماست.و باید به او توکل کنیم.

حافظ می گوید: نیَِم ملول که کارم نکو نشد بدشد ، شود شود نشود . در جای دیگر می گوید :سر ارادت ما و حضرت دوست که هر چه بر سر ما می رود اراده ی اوست، خوش نویس است و نخواهد بد نوشت.
در جای دیگر می گوید:
ما که دادیم دل و دیده به طوفان بلا ،گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر .کسانی که روی سیل بنیانگر خودشان را رها می کنند اول خوشی شان است زیرا به خدا می گوید که من نوکر تو هستم. ما باید مَن را در مقابل خدا کنار بگذاریم. پس ریشه ی سختی این است که ما خودمان را مالک می دانیم که علت آن مَنیت هاست.

وقتی شما نماز شب می خوانید گناهکاران را دعا کنید. در زیارت اهل قبور بجاست خواندن آیت الکرسی ،یازده قل هوالله و هفت بار اناانزلنا. روایت داریم که اگر کسی برای میتی هفت مرتبه اناانزلنا بخواند، خداوند فرشته ای را خلق می کند تا ابد برای او عبادت کند.
منبع:سمت خدا

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****