بت پرستی گنابادیه در قرن21

21:56 - 1396/05/10

انحراف فرقه ضاله گنابادیه به حدی شدید هست که این فرقه قطب خود را خدای خود فرض میکند و تمامی اعتقادات یک بت پرست را دارد و کوچکترین و کمترین کارشان سجده بر قطب است.

این فرقه قطب خود را محور و مرکز عالم هستی می‌داند و معتقد است تمام حرکات این عالم به اذن قطب است و به همین علت بر او سجده می‌کنند و به مریدان دستور می‌دهند هنگام نماز، صورت قطب را در نظر آورند. آنها اقطاب معلوم الحال خود را از ائمه شیعه بالاتر می‌دانند. اقطابی نظیر(حسن بصری، جنید بغدادی، احمد غزالی، ابوالقاسم گورکانی) که سنی و دشمن ائمه‌ی شیعه بودند. به عنوان نمونه (احمد غزالی) مانند شیطان پرستان شیطان را سید الموحدین می‌داند و (ابوالقاسم گورکانی) در زمان خود به مخالفت با علمای شیعه معروف بوده است به نحوی که از دفن حکیم (ابوالقاسم فردوسی) در قبرستان مسلمین به جرم رافضی بودن جلوگیری می‌کند، لازم به ذکر است دکتر (نور علی تابنده) در مزار گورکان از او دفاع کرد و به مخالفت گورکانی با فردوسی اعتراف کرد و بر سنگ قبر او بوسه زد که فیلم او موجود است. به هر حال مسأله خود بزرگ بینی رؤسای گنابادی آن هم در جایگاهی که مخصوص معصومینعلیه السلام  بهترین تعریف کننده غرض از فرقه سازی است که متأسفانه تاکنون به لحاظ مرموز کاری و مغلطه کاری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. متقابلاً رؤسای فرقه گنابادی که فقط صرفاً به لحاظ و اعتبار اجازه‌ی جعل و ساختگی محمد کاظم اصفهانی تنباکو فروش برای خود قطبیت قائل شده‌اند و به آن اصرار داشته و دارند چنانکه ملا سلطان گنابادی در اجازه‌ی ملا علی فرزندش می‌نویسد: پوشیده نماند که هر یک از اولیای زمان حیات خود و در زمان مرگشان جانشین می‌خواهند که رشته‌ی دعوت قطع نشود و حکم یا ایّها الرسول جاری باشد.[1]

می دانیم آیه مبارکه(یا ایّها الرّسول) خطاب الهی به رسول خدا در عید غدیر خم به لحاظ ابلاغ خلافت و جانشینی علی امیر المؤمنین علیه السلام است و لا غیر.

پس اگر به استناد ادعای ملا سلطان اظهار کنیم نامبرده خود را در مرتبه و مقام رسول خدا و فرزندش ملا علی را در شأن و جایگاه حضرت علی علیه السلام و بیدخت را غدیر خم فرض کرده است، خصوصاً شیخ عبدالله حائری مازندرانی معروف به رحمت علیشاه که روز به خلافت رسیدن ملا علی گنابادی را بزرگتر از عید غدیر می‌داند‌،  دستور می‌دهد (مؤمنین عید گیرند و به تحنیت و شادمانی با یکدیگر به عیش و کامرانی زندگانی نمایند)[2]

البته این نوع اظهارات کم نیست، و در صورتی که جمع آوری شود کتابی خواندنی را تدوین می‌کند.

ملا سلطان گنابادی در سعادتنامه در مورد مقام قطب می‌گوید: چون طالب و مرید اراده حضور نماید، چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری می‌رود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن، دو عالم را بی سبب به او ببخشد و خیال را مشغول صورت شیخ دارد.[3]

وی در ادامه می‌گوید:

ولایت، پیوند شجره‌ی الهیه است که از وجود بیعت گیرنده به دل بیعت کننده وصل می‌شود و آن پیوند، صورت ملکوتی ولی امر است که از راه باطن به واسطه‌ی بیعت متصل به دل بیعت کننده می‌شود و همان صورت ولیّ امر، ایمانی است که داخل دل می‌شود و همان صورت است حُبّ علی علیه السلام که هیچ سیئه به او ضرر نمی رساند[4]

او می‌افزاید:

اگر پیوند ولایت را به سلامت به دم مرگ برد، اگر گناه جن و انس را بر روی شانه خود ببرد، تمام را بپاشاند و هیچ معصیت با وجود آن پیوند که همان حُبّ علی است ضرر نمی رساند به او.[5]

او در مجمع السعادت می‌گوید:در بیان اینکه هر کسی بشناسد امام خود را، حاجت به انتظار ظهور حضرت قائم (عج) او را نخواهد بود؛نه در عالم صغیر و در عالم کبیر.[6]

در همین حال، نوع انتصاب را نیز من الله می‌دانند؛چنانکه ملا علی گنابادی می‌گوید:باید من الله باشد تا کوری دلیل کور دگر نگردد و اگر چنین صوفی زیر آسمان نباشد، قرآن را مبین نباشد، بلکه عترت هم نباشد.[7]

در ولایتنامه آمده است:

صاحب ولایت کلیه مطلقه را الله توان گفت؛با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب بینی و علی توان گفت به آن اعتبار که مضاف به کثرات است و مستولی بر کل است و رب توان گفت، که تربیت کل ملکوت با اوست.[8]

در ادامه می‌گوید:

خالق توان گفت، به اعتبار اینکه خالقیت حقتعالی به واسطه‌ی آن ظهور می‌یابد وی در حکم قطبیت فرزندش با کمال وقاحت می‌گوید:

پوشیده نماند که هر یک از اولیای عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفاء و نواب لازم است که رشته‌ی دعوت منقطع نشود که در بقاع ارض و در جمله‌ی زمان حکم(یا ایّها الرّسول بلّغ ما أُنزل الیک)جاری باشد. لذا این وضعیت سلطان محمد، نور چشم خود ملا علی را خلیفه‌ی خود قرار دادند و چون اشاره غیبیه شده بود تا خیر را روا نداشتم.[9]

آری این همان شبیه سازی و کپی کردن جریان غدیر است که هدف اصلی صوفیان بود.

از جمله ادله بطلان فرقه‌ی نعمت اللهی گنابادی‌،  بلا تکلیفی فرقه در تعداد اقطاب فرقه است، در حالیکه دکتر نور علی تابنده سی و نهمین  قطب این فرقه است. در کتاب رساله‌ی سعادتیه از جنید بغدادی تا مجذوب علیشاه نام 42 قطب قید شده است[10] و یا در آثار شاه نعمت اله ولی20قطب قبل از نعمت اله معرفی شده که با احتساب25 قطب پس از او،  جمع اقطاب فرقه‌ی نعمت اللهیه به 46 قطب می‌رسد. این تناقض به علت سلسله سازی فرقه‌ی نعمت اللهی گنابادی ایجاد شده است.[11]

 

 

[1]. صالحیه، چ2، 346.

[2]. عرفان ایران11/130‌.

[3]. سعادتنامه، ص162.

[4]. ولایت نامه، ص76.

[5]. صالحیه، ج2، ص218.

[6]. سعادتنامه‌،  ص 127

[7]. ولایت نامه، ص11.

[8]. صالحیه، ج2، ص346

[9]. همان.

[10]. فرقه گنابادیه تصوف شناسی فرقه ای‌

[11]. همان.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 7 =
*****