منشأ جدائی دين از سياست

22:59 - 1396/05/10

قدرت سیاسی پاپ پس از سالها آرامش، در اواخر قرن هجدهم رو به کاستی نهاد. رهبران فرانسه و ایتالیا از طریق نظامی و مراجعه به آرای عمومی کاخ‌ها و املاک پاپ را گرفتند و درسال 1806 به فرمانروائی سیاسی وی پایان دادند. سرانجام در سال 1929 بین واتیکان و ایتالیا معاهده «لاتران» به امضاء رسید که حکومت پاپ‌ها در واتیکان، محصور شد و بدین ترتیب «جدائی سیاست ازدیانت» در اروپا رسمیت یافت.

پایگاه جامع فرق، اد یان و مذاهب _ مبلغان مسیحی حدود ۳۰۰ سال با جان و دل برای مسیحیت تبلیغ کردند و در این ۳۰۰ سال این مبلغان رنج کشیدند، آزار دیدند و شهیدان فراوانی تقدیم کردند، تا اینکه شالوده مسیحیت را بنا نهادند. اندک اندک کلیسا نیرو گرفت و دخالت در سیاست را آغاز کرد و این دخالت رو به افزایش نهاد. ژان ژاک روسو می‌نویسد: آنچه نباید واقع شود واقع شد. مسیحیان محجوب و مظلوم طرز صحبت خود را عوض کردند و به زودی دیده شد که این سلطنت که اخروی خوانده می‌شد، تحت فرمان یک رئیس مادی و ظاهری، به صورت شدیدترین سلطنت استبدادی دنیوی درآمد. [۱] کلیسا نیرو گرفت و دخالت در سیاست را آغاز کرد و این دخالت رو به افزایش نهاد، در سال ۸۰۰ م. پاپ رهبر مسیحیان، تاج «شارلمانی» پادشاه فرانسه را بر سر او گذاشت و با این کار «امپراطوری مقدس روم» را تأسیس کرد. از این زمان، دخالت صریح و خشن روحانیون مسیحی در سیاست شروع شد. جنگ‌های صلیبی و محاکم تفتیش عقائد در این دوره بود و این دخالت‌ها تا سال ۱۸۰۶به طور رسمی ادامه یافت. 
برخی اوقات پاپ‌ها علاوه بر صلیبی که پیوسته برگردن داشتند، به نشانه رهبری دینی و دنیوی، دو شمشیر بر کمر می‌بسته‌اند و این در حالی است که در تاریخ هیچ پادشاهی را نمی‌شناسیم که دو شمشیر بر کمر بسته باشد. [۲] سرانجام بر اثر دخالت‌های ناروای کلیسا در امور سیاسی و اجتماعی، دانشمندان و اندیشمندان مغرب زمین، به این نتیجه رسیدند که دخالت دین در سیاست تنها به نفع پدران روحانی است و عامه مردم از آن زیان می‌بینند. مردم نیز که از بیدادگری کلیسا به ستوه آمده بودند، این اندیشه را پسندیدند و پس از سال‌ها مبارزه فکری و مسلحانه، توانستند خود را از چنگال کلیسا رها کنند. 
قدرت سیاسی پاپ پس از سال‌ها آرامش، در اواخر قرن هجدهم رو به کاستی نهاد. رهبران فرانسه و ایتالیا از طریق نظامی و مراجعه به آرای عمومی کاخ‌ها و املاک پاپ را گرفتند و در سال ۱۸۰۶به فرمانروائی سیاسی وی پایان دادند. سرانجام درسال ۱۹۲۹بین واتیکان و ایتالیا معاهده «لاتران» به امضاء رسید که حکومت پاپ‌ها در واتیکان، محصور شد و بدین ترتیب «جدائی سیاست از دیانت» در اروپا رسمیت یافت. [۳] استعمارگران برای استعمار هرچه بیشتر کشورها این تفکر را به تمام کشورها انتقال دادند تا هر چه بیشتر این کشورها را به استعمار و استثمار خود بکشانند. 
دراین میان، روشن‌فکرنماها و کسانی که فریفته غرب و تفکرات غرب شده‌اند، این تفکر را در جامعه اسلامی نشر می‌دهند و متعقدند که «دین از سیاست جداست» و هرکس که می‌خواهد دین داشته باشد باید در کنج خانه خود دین‌دار باشد و این دین‌داری را نباید به جامعه بکشاند. 
این در حالی است که این تفکر غلط که در مسیحیت منحرف، نضج گرفته است، کاملا در قرآن و مکتب اسلام رد شده است. به خاطر اینکه اسلام غیر مسیحیت است و قرآن نیز غیر از کتاب مقدس، که در آن انحراف باشد. چرا که:

اولا: اسلام به تمام نیازهای بشری و شبهات علمی و کلامی و غیر علمی انسانها، پاسخ داده است. برخلاف مسیحیت که یکی از نقائص مسیحیت این بود که به نیازهای بشر و به پرسش‌های دانشمندان علوم طبیعی نتوانست پاسخ قانع کننده‌ای بدهد.

ثانیا: خود قرآن با فریاد بلند به تمام ابناء بشر اعلان می‌کند که هرکس که می‌تواند همانند قرآن را بیاورد.  وَ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. [۴] و اگر در آنچه بر بنده خویش نازل کرده‏‌ایم در تردید هستید، سوره‌‏ای همانند آن بیاورید و جز خدای همه حاضرانتان را فراخوانید اگر راست می‌‏گویید. این مطلب نشان از عدم انحراف در قرآن دارد، برخلاف کتاب مقدس که منحرف شده است. همچنین خداوند متعال خود حفاظت از قرآن کریم را بر عهده گرفته است و هیچ‌گونه کژی و انحراف در آن دیده نمی‌شود. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. [۵] ما قرآن را خود نازل کرده‏ایم و خود نگهبانش هستیم. 
ثالثا: علماء اسلام هم علماء مسیحیت نیستند که کورکورانه تقلید کنند و فلسفه ارسطو را خدشه ناپذیر بدانند و مخالفت با آن را مساوی با کفر و الحاد بدانند. همچنین اسلام و علماء اسلام هیچگاه با علم و دانش و کشفیات دانشمندان و علماء طبیعی مخالفت و مبارزه نکرده‌اند. 
همچنین آیات فراوانی داریم که دین و سیاست توأمان هستند و هیچ‌کدام جدای از دیگری نیست و اگرچنین باشد، بسیاری از احکام اسلامی بدون اجرا خواهد ماند. همانند احکام جهاد. مانند: «یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال» [۶]‌ ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ برانگیز. و یا احکام اموال و صدقات جاریه. مانند: «خذ من اموالهم صدقة» [۷] از دارایی‌هایشان صدقه بستان‏ وغیره ... 
همچنین آیات فراوانی امر فرمودند که مردم و مسلمانان باید از خدا و پیامبر او و جانشنیان او تبعیت کنند و این حکم کاملا سیاسی است. همانند: «یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطعیوا الرسول» [۸]‌ ای کسانی که ایمان آورده‏‌اید، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید. 
«وما کان لم‍‍ؤمن و لامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا.» [۹] هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکمی کردند، آن‌ها را در آن کارشان اختیاری باشد. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند سخت در گمراهی افتاده است‏، همه این موارد نشان می‌دهد که در دیدگاه اسلام ناب، دین از سیاست جدا نیست. 

 

منابع:
۱- قراداد اجتماعی، کتاب جهارم، فصل هشتم. 
۲-آشنائی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص ۱۶۰
۳- همان، ص ۱۶۶
۴- بقره، آیه ۲۳
۵- حجر، آیه ۹
۶- انفال، آیه ۶۵
۷- توبه، آیه ۱۰۳
۸- نساء، آیه ۵۹
۹- احزاب، آیه ۳۶

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 4 =
*****