عجب دردی...

11:18 - 1392/02/23
رهروان ولایت ـ عجب دردي! چه مي‌شد امروز شهيد مي‌شديم و فردا زنده مي‌شديم تا دوباره شهيد شويم؟!
عجب دردی..

خدايا مي‌داني چه مي‌كشم، پنداري چون شمع ذوب مي‌شوم. ما از مردن نمی‌هراسيم، اما مي‌ترسيم بعد از ما ايمان را سر ببرند و اگر بسوزيم، روشنايي مي‌رود و جاي خود را دوباره به شب مي‌سپارد. پس چه بايد كرد؟ از يك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم و از ديگر سو بايد شهيد شويم تا آينده بماند. هم بايد امروز شهيد شويم تا فردا بماند و هم بايد بمانيم تا فردا شهيد شويم.

عجب دردي! چه مي‌شد  امروز شهيد مي‌شديم و فردا زنده مي‌شديم تا دوباره شهيد شويم؟!

شهيد كاظم لطيفي‌زاده

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 10 =
*****