علم امیرالمومنین به زمان شهادت؟!

17:11 - 1392/04/13

یکی از مسائلی که بعضا مطرح میشود این است که آیا امیرالمومنین علی علیه السلام به زمان شهادتشان آگاه بودند یا خیر ؟

شهادت امام علی

موضوع : علم امیرالمومنین به زمان شهادت؟!

(برگرفته از مقاله ای از جناب آقای سید جواد حسینی)

سوال: چرا حضرت علی علیه السلام با علم به کشته شدن، به مسجد رفتند؟

پاسخ: (با بیان یک مقدمه و پنج پاسخ)

- مقدمه: علوم معصومین علیهم السلام بر دو قسم است:

1)علوم و دانشهایی که از راههای عادّی؛ یعنی کسبی بدست می آورند که در این نوع علم با مردم دیگر فرقی ندارند.

2) دیگر، علوم الهی و لدنّی که از طریق وحی، الهام، اشراقات درونی و... به آنها داده شده است. این نوع علوم آثار خاص و ویژه ای دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

 علوم غیبی معصومین علیهم السلام از نوع علم ذاتی آنان نیست؛ بلکه علمی اعطائی از ناحیۀ خداوند است و نحوۀ استفاده از آن شرایط خاص و ویژه ای دارد.

 پاسخ اول:

با توجه به مقدمه ای که عرض شد، اوّلین پاسخ این است که هرچند ائمه علیهم السلام از علم غیب برخوردارند و به وقایع گذشته و حوادث حال و آینده آگاهی دارند؛ امّا تکلیف آنان مانند سایر افراد براساس علم عادی است. و علم به غیب برای آنان تکلیفی به دنبال نمی آورد. به همین دلیل علم به غیب ائمه علیهم السلام از نحوۀ شهادت خود برای آنان تکلیف آور نیست؛ بلکه امام براساس علم عادی خود میوه ای را پیش روی خود می بیند که مانعی در خوردن آن نیست.(1)

 پاسخ دوم:

دومین پاسخ این است که: هر چند طبق روایات فراوان معصومین علیهم السلام نسبت به تمام آنچه که در گذشته واقع شده است و در آینده حادث خواهد شد و در زمان حاضر در حال رخ دادن است، علم و آگاهی دارند؛ امّا از روایات متعدد دیگر که در زمینهٔ نحوه علم غیب امام علیه السلام آمده است، استفاده می شود که این علم به صورت بالفعل نیست؛ بلکه شأنی است؛ یعنی هرگاه اراده کنند و بخواهند که چیزی را بدانند، خداوند آنان را آگاه خواهد کرد.(2)

 پاسخ سوم:

سومین پاسخ این است که علم غیبی، آگاهی به واقع حتمی است که قابل تغییر نیست. بدیهی و ضروری است که سرانجام هر انسانی مرگ خواهد بود و هیچ آفریده ای در این جهان عمر ابدی نخواهد داشت. این را به صورت اجمالی همه می دانند. تنها فرق معصومین با دیگران در این است که دیگران از علّت و وقت دقیق مرگ خود خبر ندارند؛ ولی آنان خبر داشتند.

استاد جوادی در این زمینه می گوید: علم غیب گاهی به واقع محتوم و تغییر ناپذیر تعلّق می گیرد. بنابراین، بعضی از چیزهایی که پیامبران و امامان از طریق غیبی می دانند، همان چیزی است که حتماً واقع خواهد شد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد کرد و سرنوشت چیزی را تغییر داد. (3)

 پاسخ چهارم:

چهارمین پاسخ این است که اساساً معصومین علیهم السلام تکالیف و وظایف مخصوص به خود دارند؛ لذا اگر از طریق غیبی می دانستند که در فلان جنگ دشمن غالب می شود، باز وظیفه داشتند که به آن جنگ اقدام نمایند، و یا اگر می دانستند که انجام فلان کار به ظاهر صحیح است، هر چند از طریق غیبی می دانستند که منجر به شهادت آنها می شود، انجام می دادند. مثل خوردن غذای مسموم، و یا رفتن به محل شهادت. با این حال، وظیفه داشتند که آن کارها را انجام دهند، و این اعمال برای ما ـ اگر از راه طبیعی علم پیدا می کردیم ـ به هلاکت انداختن خود حرام بود؛ امّا برای آنان وظیفۀ مخصوص بود، مثل وجوب نماز شب بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با اینکه بر مسلمانان دیگر مستحب بود.(4)

 پاسخ پنجم:

پنجمین پاسخ نظر منتخب علامه طباطبایی (ره) است که به نوعی جامع تمام پاسخهای قبلی است. برای رسیدن به این پاسخ باید چگونگی علم غیب امام را شناخت و این به ذکر چند مقدمه نیاز دارد.

 الف. معنای قضا و قدر الهی:

قدر به معنای حد و اندازه است و مقصود از قدر الهی این است که خداوند برای پدیده و مخلوقی خصوصیات وجودی و اندازهٔ خاصی قرار داده است و تحت تأثیر علت خاصی آن را موجود می گرداند؛ یعنی پدید آمدن یک شیء از علّت خاص و نیز داشتن اوصاف و ویژگیهای وجود، قدر حَد و اندازهٔ وجودی شیء است که خداوند برای آن قرار داده است.

 ب. علم الهی:

علم الهی به قضا و قدر پدیده های عالم هستی تعلّق می گیرد. خداوند از ازل، عالم است به اینکه چه پدیده ای، با چه اوصاف و ویژگیهایی تحت تأثیر علّت تامّه اش موجود می شود. باید توجّه داشت که علم خداوند به پدیده های هستی، علم با واسطه؛ یعنی به صورت آنها نیست؛ بلکه خود پدیده ها با تمام وجودشان نزد او حاضرند.

 از سوی دیگر، چون در مرتبهٔ وجودی، خداوند زمان و مکان معینی ندارد، علم او به پدیده های هستی در بستر زمان نیست؛ بلکه گذشته، حال و آینده به صورت یکپارچه نزد او حاضر است؛ امّا برای ما که موجودات زمانی و محصور به زمان هستیم، و تحقّق عینی حوادث و پدیده ها را زا دریچة زمان می نگریم، درگذشته نبوده و در آینده موجود خواهد شد. بنابراین، علم خداوند به مخلوقات خویش بدین معناست که: حقایق و حوادث هستی، همراه با بستر زمانی شان (گذشته، حال و آینده) به صورت یکجا نزد خداوند حاضرند، به همین جهت این علم خداوند تأثیری در حوادث عالم ندارد و موجب تغییر آنها نمی تواند باشد.

 ج. علم امام:

امام علاوه بر علم عادی که برای نوع انسان قابل تحصیل است، از علم لدنی و خدادادی (علم غیب) نیز بهره مند است. امام(ع) به حسب علوّ رتبهٔ وجودی اش با لطف و اذن پروردگار به سرچشمهٔ علم الهی متّصل می شود و از حقایق حوادث عالم، همان گونه که در متن واقع هستند، آگاه می شود؛ یعنی علم غیب امام از سنخ علم الهی و اتصال به منبع آن است. همان گونه که بیان شد، این علم، علم به واقع عینی است و معنا ندارد که منشأ تغییر در حوادث عالم باشد؛ بلکه حقایق حوادث عالم از جمله افعال اختیاری خود امام(ع) همراه با علت تامّه اش که علم عادی و اراده از اجزای این علت می باشند، نزد امام حاضر است این حضور بی واسطه ای عین معلوم و واقع عینی نزد امام است.

بر این اساس، امام حقیقت افعال اختیاری خود را، مانند خوردن میوهٔ مسموم یا ضربت خوردن به دنبال حرکت به مسجد کوفه، از منظری بالاتر که همان منظر علم الهی است، می نگرد. به همین جهت علم غیب امام از سنخ علم الهی است، تأثیری در حوادث عالم ندارد، و لذا این علم برای امام تکلیف آور نیست؛ چون علمی موجب تکلیف است که مکلف بتواند براساس آن علم، منشأ تغییر و تأثیر باشد.

 - جمع بندی:

با توجّه به این نکته که علوم انبیا و امامان علیهم السلام لدنّی (وغیبی) است و علم غیبی اعطای خداوند است، نه ذاتی آنان پاسخ شبهه این است که:

1) تکالیف معصومین علیهم السلام براساس علوم عادی رقم می خورد، نه علوم غیبی،
2) این علم شأنی است، نه فعلی هرگاه می خواستند و خداوند هم موافقت می کرد، می دانستند.
3) چون علم غیبی به واقع عینی و حتمی تعلق می گیرد، نمی توان به وسیله آن واقع را تغییر داد.
4) بر اثر وصول به قرب و رضا و فنای الهی، وظایف خاصی داشتند و مأمور بودند به آن عمل نمایند، هر چند انسانهای عادی چنین وظایفی ندارند.
 

  پی نوشت:
 1- توصیه‏ ها، پرسشها و پاسخ، جوادی آملی، نشر اسراء، قم، 1386 ش، ص 97 ـ 98.
 2- اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیة، ج 1، ص 256، ح 4، و باب نادر فیه ذکر الغیب، ح 1 ـ 4؛ و بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 17، ص 144، باب 17.
 3- استاد جوادی آملی، درس تفسیر.
 4- المیزان، علامه طباطبایی، چهارم، 1362 ش، ج 18، ص 209، به عنوان قولی که اخبار به آن اشاره دارد نقل شده است.
 

خلاصه ای از بیانات استاد پارسا در حلقه معرفت، مربوط به تاریخ 90/5/28

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****