- اگر چه بایکوت شدید رسانهای و اطلاعرسانی جانبدارانه از سوی شبکههای تحت تسلط صهیونیستها اجازهی بازتاب واقعیِ وضعیت داخلی اسرائیل را نمیدهد، اما آنچه از سوی معترضان در فضای مجازی منتشر میشود، حاکی از عمق این نارضایتیها است که منجر به لگدمالکردن پرچم اسرائیل نیز شده است که نشان از بحران مشروعیت و جایگاه این رژیم جعلی در میان ساکنان اراضی اشغالی است.
اوضاع داخلی در اسرائیل، هر روز بدتر و شرایط برای این رژیم جعلی، هر روز پیچیدهتر میشود. اگر چه بایکوت شدید رسانهای و اطلاعرسانی جانبدارانه از سوی شبکههای تحت تسلط صهیونیستها اجازهی بازتاب واقعیِ وضعیت داخلی اسرائیل را نمیدهد، ولی وسعت و شدت بحرانها موجب درز خبرهای مربوط مخصوصا از سوی کاربران فضای مجازی شده است.
حدود هفت ماه است که خیابانهای تلآویو و دیگر شهرهای فلسطین اشغالی، صحنهی اعتراضات گسترده نسبت به فساد بنیامین نتانیاهو -نخست وزیر- است و در مقابل، خشونتهای پلیس در مقابله با تظاهرکنندگان، سبب تبدیل خیابانها به میدان جنگ و درگیری شده است. نکتهی قابل توجه این است که نتانیاهو نسبت به خروج از قدرت، به شدت، هراسناک است چون در این صورت، پروندههای فساد او موسوم به پروندههای 1000، 2000 و 3000 به جریان خواهد افتاد. تظاهرات اعتراضی به فساد نتانیاهو علاوه بر میادین اصلی، بارها و بارها به مقابل اقامتگاه او در تلآویو نیز کشیده شده است که نشان از اوج نفرت و فشار علیه او دارد. بر این مبنا، شکست در انتخابات آینده، میتواند سرنوشتی مانند «ایهود اولمرت» را برای نتانیاهو رقم بزند.[1]
علیرغم وجود سانسور شدید و بایکوت خبری، آنچه از سوی معترضان در فضای مجازی، منتشر میشود، حاکی از عمق این نارضایتیها است که منجر به لگدمالکردن پرچم اسرائیل نیز شده است. این موضوع نشان از بحران مشروعیت و جایگاه این رژیم جعلی در میان ساکنان اراضی اشغالی دارد. با وجود تلاش گسترده و پرهزینهی آمریکا و اسرائیل برای ایجاد هرج و مرج و آشوب در ایران -که از وعدههای مقامات غربی و عبری بود- شاهدیم که توطئهها به خودشان برگشته است. هفت ماه ناآرامی سیاسی، در حالی اسرائیل را فراگرفته است که رسانهها و تحلیلگران وابسته در دنیا حاضر به ربط آن به ناکارآمدی و پوسیدگی درونی در حکومت صهونیستها نیستند؛ اما اگر یک چندم این حوادث در کشوری مثل ایران، رخ میداد، شاهد سیل هجمهها در قالب خبر و تحلیل میبودیم که برای براندازی و تضعیف جایگاه حکومت، تلاش میکرد!
از سوی دیگر، انسداد سیاسی در روند تشکیل دولت، به یک معضل فراگیر تبدیل شده است و خبرها حاکی از انحلال کنست و برگزاری انتخابات برای چهارمین بار متوالی است تا بلکه راهی برای فرار از این باتلاق سیاسی، فراهم شود. تشدید تنش و درگیریهای لفظی، میان رهبران دو حزب اصلی کابینهی ائتلافی اسرائیل یعنی نتانیاهو و گانتز، به شکاف عمیق و دوقطبی گسترده منجر شده است که برای تار عنکبوتی مانند اسرائیل، قابل تحمل نخواهد بود.
همهی این معضلات عمیق داخلی را بگذارید در کنار شکستهای پیاپی این رژیم کودککش در جنگهایی که در سالهای اخیر به راه انداخته است که منجر به شکستهای مفتضحانه از حزبالله لبنان و حماس شده است. همچنین بازوی تروریستی این رژیم جعلی یعنی داعش که از حمایتهای همهجانبهی آمریکا و اسرائیل برخوردار است، به سرنوشتی در عراق و سوریه مبتلا شد که تمام آرزوهای شوم جبههی عبری-عربی-غربی را برای ضربه به خط مقاومت در منطقه، نقش بر آب کرد. اقدامات خیانتآمیز برخی کشورهای عربی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، اگر چه با تبلیغات وسیع و پروپاگاندای رسانهای، به عنوان نشانههایی از تثبیت این رژیم جعلی، جا زده میشود، اما تحلیلگران مستقل و صاحب دانش در دنیا معتقدند که این اقدامات صرفا در نقش یک تنفس مصنوعی، عمل خواهد کرد، ولی هرگز مانع از اضمحلال این دولت اشغالگر نخواهد شد. دلیل چنین ادعایی این است که مبارزان فلسطینی، اکنون برخی سران عرب را به خوبی شناختهاند و دیگر به آنها تکیه نخواهند کرد تا از پشت، خنجر بخورند و روند آزادسازی قدس شریف -مانند چند دههی اخیر- به تأخیر بیفتد.
به هرصورت، با وجود سانسور شدید رسانهای، بحرانهای متعدد داخلی و خارجی، اکنون گریبان رژیم صهیونیستی را گرفته است و از شواهد مختلفی میتوان فهمید که نه تنها خلاصی از آنها به این سادگی، امکانپذیر نخواهد بود بلکه تا تضعیف کامل و محو این غدهی سرطانی، ادامه خواهد داشت.
پینوشت:
[1] محاکمه نمایشیِ یک کفتار!