در پناه یک احساس خاص

00:33 - 1392/08/22
رهروان ولایت ـ دین عاطفه ی انسانها را از حالت صرف احساس و خنثی، خارج می کند و با اختلاط معرفت و عقیده در آن، کاری می کند که فرد در یک فضای روحانی و استثنایی با حقایق دینی ارتباط مستقیم برقرار کرده و از این طریق به معنویت و آگاهی دینی خود افزایش دهد.
احساس خاص

احساسات در انسانها بخش مهمی از وجود و شخصیت آنها را تشکیل می دهد به گونه ای که به یک کار محال شبیه است اینکه بخواهیم انسانی را پیدا کنیم که عواطف و احساسات چه مثبت و چه منفی در وی حضور نداشته باشد و نقشی ایفا نکند.
این نقش شامل همه ی ساحت های وجودی انسانها اعم از دینداری و غیر آن می شود. به عنوان مثال در مورد دین؛ احساسات می توانند در پذیرش اصل دین و نحوه ی دینداری افراد تاثیر بسزایی داشته باشند. به همین دلیل است که دین در کنار توجه به مسایل عقلانی، از مسایل عاطفی و احساسی نیز غافل نشده است چرا که می داند غالب انسانها تحت تاثیر عواطف خود هستند تا عقلشان.

از رهگذر همین نگاه ویژه ی دین، دین پژوهان و فلاسفه ی دین نیز به احساسات دینی و جلوه های خاص آن با نگاه ویژه ای نگریسته اند طوری که حتی گاهی فیلسوف دینی به عظمت شلایر ماخر دین را به «احساس وابستگی مطلق» تعریف می کند. تعریفی که بعد از وی در اندیشه ی رودلف اتو نیز با اندکی تغییر مجددا ارایه می شود، چه اینکه وی نیز حقیقت و واقعیت دین و گوهر آن را، به «احساس و تجربه ی امر مینوی» تفسیر می کند.

با این اوصاف روشن تر می شود که دین با بعد عاطفی انسانها پیوند عمیق و ناگسستنی دارد همانطور که در تمام کلیات و جزییات دین عاطفه به عنوان یک روح حاکم، جاری و ساری است. به همين جهت است که می بینیم دین همواره به متدینان خود توصیه می کند که تمام شخصیتهای مقدس دینی پیوند عمیق عاطفی برقرار کند.
آموزه ی مناجات و توسل و وجوب دوست داشتن رهبران دینی، روشن ترین و وسیع ترین مصداق این ادعاست که اهمیت ویژه ای در دین به آن داده شده است. همچنانچه در داستان روشن شدن چشم یعقوب با پیراهن یوسف نمونه ای از این احساس را مشاهده می کنیم.

اکنون باید دید دین با تهییج و انگیزش احساسات در پیروان خود به دنبال چه اهدافی است؟  شاید برخی گمان کنند دین از توجه خود به احساسات دینی هدف خاصی را دنبال نمی کند اما حقیقت این است که با وجود نگاه ویژه ی دین به این مساله هیچگاه نمی توان چنین برداشتی را صحیح دانست. دین اساسا رابطه ی عاطفی برقرار کردن را یک امر لازم و واجب برای فرد دیندار معرفی می کند به عنوان مثال قرآن کریم در مورد گروهی از انسانها که روی به مناجات نمی آورند، می فرماید:

« فَلَوْلا إِذْ جآءَهُمْ بَأْسُنا، تَضَرَّعُوا، وَلكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ.»

پس اى كاش هنگامى كه سختى و ناگوارى از سوى ما به آنان مى‏ رسيد، تضرّع و زارى مى ‏نمودند، ليكن دل هايشان قساوت پيدا نموده و سنگدل گرديده بودند.(انعام/43)

چنانچه ملاحظه می شود آیه، به داشتن یک رابطه ی عاطفی بین فرد و خدا و دین تصریح دارد. حال باید با توجه به انبوه این چنین نمونه هایی موضعی متفاوت از دیدگاه اول اخذ کرد. به نظر می رسد نگاه دین به احساسات دینی یک نگاه کاربردی است به این معنا که دین می خواهد احساسات انسان ها، در خدمت معرفت و تعالی آنها قرار گیرد.
دین در این راهبرد با انواع روش ها، مسایل اخلاقی و اعتقادی را در عمیق ترین شکل ممکن در قلب و جان متدینین جای می دهد. در واقع دین عاطفه ی انسانها را از حالت صرف احساس و خنثی، خارج می کند و با اختلاط معرفت و عقیده در آن، کاری می کند که فرد در یک فضای روحانی و استثنایی با حقایق دینی ارتباط مستقیم برقرار کرده و از این طریق به معنویت و آگاهی دینی خود افزایش دهد.

حاصل مطلب اینکه: یک متدین همواره باید مراقب احساسات دینی خود باشد او باید نسبت به کم و کیف احساسات خود توجه داشته باشد به تعبیر بهتر او باید رصدگر لحظه به لحظه ی احساسات دینی خود باشد و ببیند آیا احساسات او در مسیری قرار دارد که از صرف احساس تعالی یابد و به معرفت و آگاهی دینی ختم شود؟ یا آنکه احساس صرفیست که با دمی به جوش می آید و با دمی دیگر کاهش می یابد؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 12 =
*****