گلچین اشعار فاطمیه

13:32 - 1400/09/20

-متن شعر فاطمیه ,اشعار ناب فاطمیه,گلچین اشعار شهادت حضرت زهرا,اشعار جانگداز شهادت حضرت زهرا,شعر درباره فاطمیه,شعر ایام فاطمیه,اشعار معروف فاطمیه

گلچین اشعار فاطمیه

خدا مادرم را کجا می برند؟!

خدا مادرم را کجا می برند؟!
گمانم برای شفا می برند!!

من و خانه داری من و غمگساری

خدایا تمام مرا میبرند
کجا می برندت کجا می برند؟!

خدایا گل من که نیلی نبود
جواب پیمبر که سیلی نبود

علی جان زعشقت کمانی شدم
در این کوچه ها ارغوانی شدم

خدایا چه خاکی شده بر سرم
که رفته ز سر سایه ی مادرم

زغم دل دونیمم، یتیمم یتیمم، منم در محن

چسان زیر تابوت گیرد پدر؟
!خدایا کمک کن نمیرد پدر

بمیرم برایت، بیاور عبایت، به جای کفن

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

بي تو كبوتر دلم به سينه پر نمي زند

بي تو كبوتر دلم به سينه پر نمي زند
كسي به خانه علي حلقه به در نمي زند

فاطمه جان حسين تو بي توغذا نمي خورد
حسن ز دوري رخت خنده دگر نمي زند

كلثوم از فراق تو آه ز سينه ميزند
حرف دگر به غير تو پيش پدر نمي زند

اي گل نازنين من همسر بي قرين من
زينب تو بدون تو شانه به سر نمي زند

خيز وزجا وبا علي روي به سوي خانه كن
كه ميخ در به سينه ات بوسه دگر نمي زند

آب بر آتش دلم خيز و به اشك خود بزن
كه مرهمي به زخم دل سوز جگر نمي زند

كنار قربر مخفي ات ورد زبانم اين بود
بي تو به بام خانه ام پرنده پر نمي زند

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد

بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد

غم چون نسیم پائیز برگ و بر مرا ریخت
این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد

بگذارد تا بمیرد، زین باغ پر بگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد

خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد

بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد

هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد

شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانۀ خود زهرا امان ندارد

ای ناله ها برآئید ای لاله بریزید
گلزار وحی دیگر سرو روان ندارد

روز جزا مسلّم گیریم دست (میثم)
زیرا پناه غیر از ما خاندان ندارد

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

از لاله زار توحید آتش زبانه می زد

از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد

در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد

من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد

گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد

گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد

وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد

با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد

این روزها که میدید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد

هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم)
مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد

فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
به طفلی رخت ماتم در برم کرد

الهی بشکند دست مغیره
که در این آستان بی مادرم کرد

گُل من چون تو را در گِل بپوشم
زهجران تو خون دل بنوشم

در ایام جوانی قسمتم شد
که تابوت تو را گیرم بدوشم

دعائی زیر لب دارم شبانه
تو آمین گوی ای ماه یگانه

الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه

بیا با هم ناز شب بخوانیم
دعای دل بتای و تب بخوانیم

کتاب قِصّۀ غم های خود را
نهان از دیدۀ زینب بخوانیم

به خاک افتاده جسم اطهرش بود
به روی دامن فضّه سرش بود

میان آن همه رنج و غم و درد
به فکر غصّه های شوهرش بود

همه عهد خدا بشکسته بودند
علیه ما بهم پیوسته بودند

از آن، در خانه ام از پا فتادم
که دست شوهرم را بسته بودند

شرار دل به گردونم بریزد
به دامن اشک گلگونم بریزد

پس از مرگ تو چشمم مانده در راه
که قاتل آید و خونم بریزد

پس از تو همچنان مرغ اسیرم
که هم از لانه هم از دانه سیرم

به جان باغبان ای گل دعا کن
که امشب در قفس تنها بمیرم

غمت برده زدل تاب و توانم
تو رفتی من چرا باید بمانم

گلویم آنچنان از گریه بسته
که نتوان بهر تو قرآن بخوانم

چرا شب غم ما را سحر نمی آید
چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید

عزیز فاطمه مهدی بیا به محفل ما
مگر به محفل مادر پسر نمی آید

حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمک به زخم دل درد پروروم نزنید

در این مدینه همین جا سر مرا ببرید
غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید

رسد آهسته آوایت مرا بر گوش جان مهدی
کنار در، ستادی یا میان دوستان مهدی؟

به قربان صدای دلربایت گردم ای مولا
بیا بر مادر مظلومه ات قرآن بخوان مهدی

چرا بال و پر ما راشکستی
نهال بی بر ما را شکستی

الهی بشکند قنفذ دو دستت
که دست مادر ما را شکستی

نگاه نور عینت آتشم زد
تماشای حسینت آتشم زد

تنت را در کفن پیچیدم آن شب
سکوت زینبینت آتشم زد

نخلی که شکسته ثمرش را نزنید
مرغی که زمین خورده پرش را نزنید

دیدید اگر که دست مردی بسته
دیگر در خانه همسرش را نزنید

بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید
این خانۀ آتش زده را در نزنید

از ما گذشت، مادری را دیگر
در خانه به پیش چشم دختر نزنید

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

شیطان به بیت حی تعالی چه می کند ؟

شیطان به بیت حی تعالی چه می کند ؟
آتش به گرد خانه مولا چه می کند ؟

از باغ خلد دود چرا می شود بلند ؟  
بر روی حور ، سیلی اعدا چه می کند ؟

رویش سیاه گردد و دستش شکسته باد
قنفذ کنار خانه مولا چه می کند ؟

دارالزیاره نبی و آستان وحی
ای وای من ، مفیره در آن جا چه می کند ؟

گیرم رواست سوختن خانه ، میخ در
در سینه شکسته زهرا چه می کند ؟

باید ز تازیانه بپرسم که در بهشت
آثار خون به قامت  طوبی چه می کند ؟

زن در میان خانه و مرد غریب او
با دست بسته و تن تنها چه می کند ؟

در بیت وحی ، حرمت یاسین به زیر پا
یک لحظه بنگرید که طاها چه می کند ؟

گل ها ز غم  فسرده و پروانه منتظر
شمع ز پا فتاده به صحرا چه می کند ؟

با بودن دو داغ بر او گریه  گشته منع
(میثم) ببین به فاطمه دنیا چه می کند

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

به زانو سر نهادم خو گرفتم با غمت مادر

به زانو سر نهادم خو گرفتم با غمت مادر
ندارم آشنایی غیر کوه ماتمت مادر

نشینم تا سحرگه در کنار حجره‌ات تنها
سرشگ از دیده ریزم بر تو و عمر کمت مادر

چو پیران سرو قد چار ساله دخترت خم شد
به هیجده سالگی تا دید با قد خمت مادر

مرا بگذاشتی تنها و ترکم گفتی و رفتی
مگر من تا سحر شبها نبودم همدمت مادر

بنامحرم نمیگفتی غم خود را بگو دیگر
چرا صورت نمیدادی نشان محرمت مادر

بیا از غصه بگذاریم با هم سر بصحراها
بیابان را گلستان کن ز فیض مقدمت مادر

به هجران پدر بگریستی هر صبح و شب اینک
بیا و گریه کن بر غربت ابن عمت مادر

علی تنها شده برخیز و باز از او حمایت کن
به پیش خیل دشمن با بیان محکمت مادر

زبان را نیست یارا تا دهد شرح غمم امّا
بود آثار آن پیدا به شعر «میثمت» مادر

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

کاش یک شب شمع بودم در شب تار بقیع 

کاش یک شب شمع بودم در شب تار بقیع 
تا سحر می‌سوختم چون قلب زوار بقیع

کاش می‌شد مخفی از وهابیان سنگدل 
می‌نهادم نیمه شب صورت به دیوار بقیع

قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت 
ای مدینه از چه ویران گشت آثار بقیع

نیست حق گریه‌اش بر چار قبر بی‌چراغ 
زائری کز راه دور آید به دیدار بقیع

ماه، زائر، اختران، اشکند و گنبد، آسمان 
صورت مهدی شده شمع شب تار بقیع

آب، خون و دانه اشک و ناله‌اش سوز جگر 
هر که شد مرغ دل زارش گرفتار بقیع

گر زنان را نیست ره در این گلستان، غم مخور 
شب که خلوت می‌شود زهراست، زوار بقیع

اینکه آثارش بوَد باقی میان دشمنان 
دست حق بوده‌ست از اول نگهدار بقیع

گر به دقت بنگری بر این امامان غریب 
می‌چکد پیوسته اشک از چشم خونبار بقیع

بس که آغوشش پر است از لاله‌های فاطمه 
بوی جنت خیزد از دامان گلزار بقیع
 
.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می‌روی؟

پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می‌روی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می‌روی؟

قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم،که مخفیانه می‌روی

حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می ‌روی

کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می‌ روی

چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می‌روی

اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می‌روی

فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر

ز همسرت غریب‌تر، برون زخانه می‌روی

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

⁣بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد

بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد

غم چون نسیم پائیز، برگ و بر مرا ریخت
این لاله‌ی بهاران، غیر از خزان ندارد

بگذار تا بمیرد، زین باغ پربگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد

خواهم که اشک غربت، از چهره‌ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر، دستم توان ندارد

بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی‌گشایم محسن زبان ندارد

هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد

شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانه خود زهرا امان ندارد

ای ناله‌ها برآئید، ای لاله‌ها بریزید
گلزار وحی دیگر، سرو روان ندارد

روز جزا مسلّم گیرد دست میثم
زیرا پناه غیر از ما خاندان ندارد

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

گذشته نیمه اى از شب، دریغا

گذشته نیمه اى از شب، دریغا
رسیده جانِ شب بر لب، دریغا

چراغ خانه مولاست، خاموش
که شمع انجمن آراست خاموش

فغان تا عالم لاهوت مى رفت
به روى شانه ها، تابوت مى رفت

على زین غم چنان مات ست و مبهوت
شگفتا! از على، با آن دلیرى

کند تابوت زهرا، دستگیرى!
که دستش را گرفته دست تابوت!

به مژگان ترش یاقوت مى سُفت
سرشک از دیده مى بارید و مى گفت

که: اى گل نیستى تا بوت بویم
مگر بوى تو از تابوت بویم

جدا از تو دل، آرامى ندارد
على بى تو دلارامى ندارد

چنان در ماتمش از خویش مى رفت
که خون از چشم غیر و خویش مى رفت

که دیده در دل شب، بلبلى را
که زیرِ گل نهان سازد گلى را

ز بیتابى، گریبان چاک مى کرد
جهانى را به زیر خاک مى کرد

على با دست خود، خشت لحد چید
بساط ماتم خود تا ابد چید

دل خود را به غم دمساز مى کرد
کفن از روى زهرا باز مى کرد

تو گویى ز آن رخ گردیده نیلى
به رخسار على مى خورد سیلى!

از آن دامان خود پر لاله مى کرد
که چون نى، بندبندش ناله مى کرد

على، در خاک زهرا را نهان کرد
نهان در قطره، بحر بى کران کرد

گُل خود را به زیر گِل نهان دید
بهار زندگانى را، خزان دید

شد از سوز درون، شمع مزارش
على با آب و آتش بود کارش!

چنان از سوز دل، بیتاب مى شد
که شمع هستىِ او، آب مى شد

على را قطره قطره آب مى کرد
غم پروانه اش، بیتاب مى کرد

چو بر خاک مزارش دیده مى دوخت
سراپا در میان شعله مى سوخت

مگر او گیرد از دست خدا، دست
که دشمن بعد او، دست على بست

شاعر: استاد مجاهدی

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

تو کـه  می تــوانی بمانی بمان

تو کـه  می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو  خیــلی  جـوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر  من،آســمانی،بمان

اگر  می شـود می توانی بـمان 
تو  نـیلوفرانه  تـریـن  یاس  شـهر

وجود  تو  کانون  احـساس  شهر
دعا گوی  هر قـدر  نشناس شهر

نکش دست از دست دستاس شهر
نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان

چه شد با علی همسفر ماندنت
چه  شـد  ماجرای  سـپر ماندنـت

چه  شد پـای حـرف پـدر  ماندنـت
پس از غـصه ی پشـت  در  ماندنت

نـدارد علــی هـمزبانی بمــان
برای علی بی تو بـد میشود

بدون تو غم بی عـدد میشود
نرو که غــرورم لــگــد میشود

و این سـقف،سـنگ لحدمیشود
تو باید غــمم را بدانــی بمــان 

چرا اشــک را آبـرو میکــنی
چرا چــادرت را رفـو میکـــنی

چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی
چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی

چه کم دارد این زنــدگانی بمان

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه
گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه

برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص)
خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه

اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را
در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه

در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا
دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه

زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را
ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه

در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل
مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه

در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر (ع)
مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه

از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س) 
وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه

دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل)
ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه

بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته
زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم

امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم
هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم

هر چند گفته اند که آرام گریه کن
اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم

امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است
مانند ابرهای روان گریه می کنیم 

هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم
با روضه های تازه جوان گریه می کنیم 

تازه جوان و قد کمانی تعجب است
از غصه های قد کمان گریه می کنیم 

داریم پای روضهءتان پیر می شویم
اما هنوز از غمتان گریه می کنیم 

این خانهء غم است پر از غربت بقیع
از داغ قبر های نهان گریه می کنیم 

آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم
امشب برای مادرمان گریه می کنیم

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

آن شب مدینه کشتی دریای غم بود

آن شب مدینه کشتی دریای غم بود
دریای غم از کثرت ظلم و ستم بود

آنشب که خون از دامن مهتاب می ریخت
بر غسل زهرا اسماء آب می ریخت

آنشب خدا داند خدا داند که چون بود
قلب علی زندانی از فریاد و خون بود

طفلی گرفته آستین دائم به دندان
تا ناله خود را کند در سینه پنهان

آنشب امیرالمؤمنین با اشک دیده
می شست تنها پیکر یار شهیده

می شستند تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه

صدبارازحال رفت ودست ازخویشتن شست
تا جسم و جانش را درون پیرهن شست

خود در کفن پیچید آن خونین بدن را
خونین بدن نه بلکه جان خویشتن را

چشم از نگه،نای از نوا،لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست

چشم از نگه ناگه فتاد آن تیر کوکب را نظاره
بر گرد ماه خویش لرزان دو ستاره

دو گوشواره که ز گوش افتاده بودند
بر خاک تنهایی خموش افتاده بودند

دو جوجه از آشیان بی آشیانه
دو بلبل گردیده خاموش از ترانه

از بی کسی در بال هم سر برده بودند
گوئی کنار جسم مادر مرده بودند

داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را زد صدا پای جنازه

ای گوشه گیران شب غربت بیائید
آخر وداع خویش با مادر نمائید

آن پر شکسته طایران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند

چون جان شیرین جسم او در بر گرفتند
گل بوسه از آن لاله پرپر گرفتند

یکباره از عمق کفن آهی بر آمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد

در قلب شب خورشید خاموش مدینه
بگذاشت روی هر دو ماهش را به سینه

میخواست بی تابی ز طفلان جان بگیرد
می رفت تا جان علی پایان بگیرد

ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دو گوشوار عرش را دریاب دریاب

مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینه مادر بمیرند

خیل ملک را رحمی از بهر خدا کن
از پیکر مادر یتیمان را جدا کن

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

ای بهشت آرزویم پر مکش

ای بهشت آرزویم پر مکش
سایه ات را از سر حیدر مکش
 
آفتابم شب مکن روز مرا
خیز و بنگرحال امروز مرا
 
آتش افتاده به هست سینه ام
سنگ کینه خورده بر آیینه ام
 
آنچنان افتادم از چشم همه
که سلامم بی جواب است فاطمه
 
بی گل رویت ز جان سیرم مرو
جان زینب بی تو می میرم مرو
 
بی ستونم بعد تو چون آسمان
التماست می کنم پیشم بمان
 
ای امیدم بر دوام زندگی
هر نفس می میرم از شرمندگی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****