کرامت ذاتی انسان امری پذیرفته شده در اسلام است؛ اما ملاک برخورداری از حقوق اجتماعی، کرامتی است که در سایه پذیرفتن حاکمیت نظام اسلامی کسب میشود.
در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر رعایت کرامت انسانی تأکید شده است؛ بر این اساس انسانها به دلیل برخورداری از کرامت ذاتی، دارای حقوقی برابر هستند.[1] همچنین این اعلامیه بیان میدارد که مجازاتهای قانونی نباید بهگونهای باشند که کرامت انسانی را خدشهدار کند . [2]
اعلامیه حقوق بشر در این بخش، همانند سایر بخشها از اشکالات فراوانی برخوردار است. استفاده از الفاظ مبهم و کلیگویی از جمله این اشکالات است. چه مجازاتی ظالمانه و موهن است؟ هر کشوری میتواند تفسیر خود را از این الفاظ داشته باشد. از طرفی بر اساس این اعلامیه، کرامت ذاتی انسان است و به هیچ عنوان از او قابل سلب نیست؛ ازاینرو جنایتکاران خونخواری همچون چنگیزخان مغول و یا «نرون» را که میگفت: «ایکاش! همه انسانها یک گردن داشتند تا من با یک ضربه شمشیر، همه آنان را از بین میبردم!» باید تعظیم کرد و در نهایت آنان را به مجازات حبس محکوم نمود![3]
کرامت انسان
از نگاه قرآن کریم تمامی انسانها از کرامت ذاتی برخوردارند: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»؛[4] «ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم». این کرامت تکوینی مسئولیتهای سنگینی برای انسان دارد که اگر آنها را رعایت نکند، از مقام انسانیت ساقط میشود؛ از این روست که خداوند متعال درباره برخی میفرماید: «أُولَٰئِكَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»؛[5] «آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر!»
قرآن تقوا را موجب کسب کرامت برای انسان میداند؛[6] اما از آنجا که تقوا امری فردی است نمیتوان آن را ملاکی برای کرامت حقوقی قرار داد. ازاینرو امیرمؤمنان که باتقواترین انسانهاست در دادگاه از حقوقی برابر با دیگران برخوردار است.[7]
ملاک کرامت حقوقی
کرامت حقوقی امری اکتسابی است و انسان با اختیار خود زمینه تحصیل آن را فراهم میکند. ملاک این کرامت پذیرفتن حاکمیت اسلام است. اگر شخصی حاکمیت اسلام را بپذیرد و در تابعیت نظام اسلامی بهسر برد، مسلمان باشد یا غیر مسلمان از حقوق شهروندی یکسانی با دیگران برخوردار خواهد بود.
طبیعی است که اگر کسی از تابعیت نظام اسلامی خارج شود و یا به مبارزه با نظام حق بپردازد، به دلیل اینکه مانع تکامل خود و دیگران شده و بر خلاف نظام آفرینش قدم برداشته است؛ از حق کرامت و حقوق اجتماعی محروم خواهد شد. دلیل این محرومیت این است که بقای این حقوق برای مفسدان فیالارض و توطئهگران، به سقوط نظام حق میانجامد، که خلاف غرض الهی از خلقت است.[8]
حاصل آنکه کرامت ذاتی انسان، امری پذیرفته شده در اسلام است؛ اما آنچه ملاک برخورداری از حقوق است، کرامت اکتسابی است.
پینوشت:
[1]. اعلامیه حقوق بشر، ماده1.
[2]. همان، ماده5.
[3]. مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه حقوقی اسلام، مؤسسه امام خمینی(ره)، ج1، ص249.
[4]. اسراء: 70.
[5]. اعراف: 179.
[6]. حجرات: 13.
[7]. مصباح یزدی، همان، ج1، ص264.
[8]. همان، ص265-26.