گویا تاریخ تکرار میشود، امروزه هم به مانند فرار شاه از کشور، سلبریتیهایی هستند که تا خرتناق از پول ملت میخورند و با فریبکاری به خارج از کشور فرار میکنند.
معمولاً انسانهای ترسو زمانی که احتمال اندک خطری بر جان و مال و عرضشان میدهند بهجای ایستادن فرار را بر قرار ترجیح میدهند. یکی از آن فراریها محمدرضا پهلوی بود. او با فرار خود اندک روزنه سلطه قدرتهای استکباری جهان را برای همیشه از ملت ایران فروبست. البته این نخستین باری نبود که پهلوی دوم فرار را بر قرار ترجیح میداد؛ چنانکه در سال 1332 نیز این فرار مفتضحانه رقم خورد؛ البته با کودتایی سیاه، آمریکا مهره دستنشانده خود را به کرسی حکومت بازگرداند؛ اما سال 1357 موج مردمی آنچنان خروشان بود که دیگر فردی جرئت رویایی با آن را نداشت .
نکته قابل توجه فرار او به همراه فرح دیبا و سایر اعضای خانوادهاش، خروج همزمان ثروت هنگفت سلطنتی از کشور بود. انگار این خاصیت همه وطنفروشان است که با پول و امکانات به غارتگرفته از ملت ایران، پا به فرار بگذارند. امروزه هم هستند سلبریتیهایی که تا خرتناق از پول و اعتبارات ملت مصرف کردند و با فریبکاری به خارج از کشور فرار میکنند. همه این افراد که ابتدا دم از وطندوستی میزنند، «آسوده بخواب کوروش» را نجوا میکنند، در بزنگاههای کشور جوانان را به آشوبهای خیابانی دعوت میکنند و آخرسر درحالی که دستشان به خون مردم بیگناه و جوانان این وطن آلوده شده فرار میکنند تا در آغوش اربابان آمریکایی_انگلیسی خود باشند.
نکته مهم، شباهت سرنوشت این افراد به یکدیگر است. شاه پهلوی پس از فرار و متواری شدن در چند کشور و بیاعتنایی اربابان، در پایان کار از شدت مریضی درگذشت. بیشک سرنوشت سلبریتیها جز این نیست؛ همانطور که بسیاری از سلبریتیهایی که فرار را بر قرار ترجیح دادند امروز به یک پادوی درجه چندم سیاسی تبدیل شده و جایگاه مهمی در سینما به دست نیاوردهاند و همه آثاری که بازی کرده، متوسط و ضعیف هستند. مگر آن دسته از بازیگرانی که با بازی در فیلمهای سخیف و موهن به دنبال خوشرقصی برای اربابانشان بودهاند.
آری قصه این وطنفروشان بیوجدان تکرار شده و همچنان ادامه دارد.