نام قاتل امام هادی

18:56 - 1401/11/05

متوکل «232 - 247 ق / 847 - 861 م» پسر معتصم دهمین نفر از خلفای عباسی است. زندگی او آکنده از شرارت نفس و ظلم و ستم مخصوصاً به علویّین است. در روایتی از امیر المومنین علیه السلام نقل شده ست که حضرت فرموده است: دهمین نفر از خلفای عباسی کافرترین آنهاست.

متوکل

متوکل (خلیفه عباسی) قاتل امام هادی علیه السلام

متوکل «232 - 247 ق / 847 - 861 م» پسر معتصم دهمین نفر از خلفای عباسی است. زندگی او آکنده از شرارت نفس و ظلم و ستم مخصوصاً به علویّین است. در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده ست که حضرت فرموده است: دهمین نفر از خلفای عباسی کافرترین آنهاست. با جلوس متوکل که جانشین برادرش واثق شد، خلافت به مرحله ی تازه‌ای رسید که عموماً آن را مرحله انحطاط شمرده‌اند.

چگونگی انتخاب متوکل برای خلافت

بعد از مرگ واثق، چون او کسی را به جانشینی انتخاب نکرده بود، در روز بیست و چهارم ذی‌الحجه سال 232ق بزرگان دولت، احمدبن‌ابی‌دواد، محمدبن‌عبدالملک زیات، عمربن‌فرج، احمدبن‌خالد، ایتاخ و وصیف برای انتخاب خلیفة جدید شورایی تشکیل دادند. در ابتدا نظر بر این بود که محمدبن‌واثق را به خلافت برسانند. اما وصیف ترک، یکی از اعضای شورا، نابالغی او را بیان کرد و مانع خلافت او شد. آنها در مورد سایر افراد خاندان عباسی مشورت کردند و به رایزنی در مورد جعفربن‌معتصم پرداختند. اعضای شورا در مورد انتخاب لقب برای او به مشورت پرداختند. در ابتدا خواستند او را منتصر لقب دهند، ولی با پیشنهاد احمدبن‌ابی دواد، او را المتوکل علی الله لقب دادند که مورد پذیرش قرار گرفت و محمدبن‌عبدالملک زیات، خبر خلافت او را با لقب جدید نوشت و به ایالت‌ها فرستاد. متوکل با جلوس بر تخت خلافت، در سال‌های نخست زمامداری‌اش تصمیم گرفت سه تن از پسرانش را به ولیعهدی خود تعیین کند. بنابراین، در سال 234ق امر کرد که مردم به پسرش محمد سلام کنند و برای او بر منبرها دعا شود. یک سال پس از آن، برای او و دو پسر دیگرش بیعت ولایتعهدی گرفت و به ترتیب محمد را با لقب منتصر ولیعهد پس از خود و ابوعبدالله را ـ که در نام وی اختلاف است ـ با لقب معتز، ولیعهد منتصر و ابراهیم را با لقب مؤید، به ولیعهدی معتز تعیین کرد. همچنین برای هر یک از آنها دو پرچم بست؛ یک پرچم سیاه که نشان ولیعهدی و یک پرچم سفید که پرچم امارت و حکومت بود. وی سپس به هر یک از ولیعهدان، ناحیه‌ای از کشور را واگذار کرد؛ مصر و مغرب را به منتصر داد و احمدبن‌خصیب را منشی او کرد؛ خراسان و عراق عجم را به معتز داد و احمدبن‌اسرائیل را منشی او کرد؛ شامات، ارمنستان و آذربایجان را نیز به مؤید سپرد و محمدبن‌علی را منشی او قرار داد. پس از آن، هر یک از ولیعهدان در یکی از قصرهای سامرا اسکان یافتند. اما در تحلیل این اقدام متوکل باید گفت تضعیف قدرت و نفوذ ترکان، یکی از انگیزه‌های او در این اقدام بود؛ زیرا در زمان معتصم و واثق، هر یک قسمت‌هایی از امپراتوری عباسی را به سرداران ترک واگذار کردند.

در زمان متوکل، چون سیاست خلیفه تضعیف قدرت ترکان بود، نمی‌خواست با دادن حکومت به آنها سبب ازدیاد قدرت‌شان در سامرا و ایالت‌ها شود. اما انگیزة دیگر متوکل این بود که خلافت بنی‌عباس در نسل او ادامه یابد. متوکل پس از چندی به خاطر علاقه به مادر معتز، درصدد بر آمد تا منتصر را از ولایتعهدی خلع کند و معتز را جانشین او کند. شاید اعتراض منتصر به اقدام متوکل در توهین آشکار به علی‌بن‌ابی‌طالب? در اختلاف و دشمنی بین آن دو و تصمیم متوکل در خلع او بی‌تأثیر نبود. اما دشمنی متوکل با سرداران ترک، سبب نزدیکی آنها به منتصر شد و آنها با جمع‌آوری افرادی از بین دشمنان متوکل برای منتصر، جبهة واحدی را ضد خلیفه و یارانش به وجود آوردند. این کشاکش و دسته‌بندی‌ها در سال‌های آخر حکومت متوکل شدیدتر شد؛ تا آنجا که خلیفه در سال 247ق تصمیم گرفت منتصر را با وصیف و بغا و سایر سرداران ترک به قتل برساند. ترکان که خطر را حس کرده بودند، با پشتیبانی منتصر در شبی که متوکل مست بود، بر سر او ریختند و او را با ندیمش فتح‌بن‌خاقان به قتل رساندند.

متوکل

قصر متوکل عباسی

متوکل و غلامان ترک

متوکل عباسی که نام اصلیش جعفر بود، دهمین خلیفه عباسی است. در روزگار وی اوضاع عباسیان با گذشته تفاوت بسیار کرد. یکی از این تفاوتها نفوذ غلامان ترک در دستگاه خلافت بود که از زمان معتصم آغاز شده بود. غلامان ترک که به صورت اسیر و برده کار خدمتگذاری دربار را انجام می دادند، اندک اندک قدرتی یافته و در تصمیمات سیاسی دربار وارد شدند. می توان گفت که آنها به نوعی جای ایرانیانی را که روزگاری در دوران هارون و مأمون کار مشاورت و مصاحبت خلفای عباسی را عهده دار بودند، گرفتند. گرچه ایرانیان بیشتر شخصیت فکری داشتند و ترکان شخصیت نظامی، اما به هر روی نقش مهمی در تحولات جاری این دوره داشتند. اشناس نام ترک از طرف معتصم حکومت مصر یافت و آن چنان قدرتی داشت که نام وی درکنار نام خلیفه در خطبه نماز جمعه و نیز بر روی سکه ها می آمد. شاید دست کم یکی از دلایل نفوذ ترکان در این دوره آن بود که مادر خود معتصم که نامش مارده بود، در اصل ترکی از اهالی سغد بود. معتصم که با اعتراض مردم بغداد نسبت به رفتار بد ترکان مواجه بود، شهر سامرا یا به تعبیر درست تر سرّ من رأی (هر کسی آن را ببیند مسرور شود) را تأسیس کرد و آن را مرکز خلافت خود قرار داد. خلفای پس از وی هم تا سال 280 هجری در سامرا استقرار داشتند. پس از تأسیس بغداد توسط منصور، این دومین شهری بود که عباسیان در عراق بنا کردند. پیش از آنها، حجاج شهر واسط را تأسیس کرده بود.

برخورد متوکل با مذاهب و اندیشه ها

متوکل از جهت دیگری هم با سه خلیفه پیش از خود متفاوت و با آنها سخت دشمنی داشت. مأمون، برادرش معتصم و واثق به اندیشه های معتزلی علاقه مند بودند. از میان آنها مأمون کما بیش علائق شیعی هم داشت. اما متوکل تحت تأثیر سنیان افراطی بود و در روزگار وی اهل حدیث که سنیان متعصبی بودند کاملا بر وی چیره شدند.

وی نسبت به مسأله خلق قرآن که عقیده به آن را مأمون و معتصم الزامی کرده بودند، موضع گیری کرد و جانب علمایی چون احمد بن حنبل را که رئیس طایفه اهل حدیث بود گرفت.

برخورد با شیعیان

متوکل دشمنی سرسختانه ای با امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام و بطور کلی با شیعیان داشت به گونه ای که سخت ترین روزگار شیعه، دوران خلافت متوکل بوده است. او پیوسته زائران مشاهده مشرّفه را تحت فشار قرار می داد و فتح بن خاقان که وزیرش بود با او همدستی می کرد.

در سال 236 به تخریب مرقد امام حسین علیه السلام دست یازید. رئیس پلیس وی اعلام کرد که پس از سه روز، هر کس را بر سر قبر امام یافتند دستگیر و زندانی خواهند کرد. سپس، آن ناحیه را آب انداخته و کشت کردند. وی آشکارا در مجالس لهو و لعب خود به امام علی علیه السلام توهین می کرد. همنشینان متوکل برخی از سنیان ناصبی مانند علی بن جهم، عمر بن فرح و عبد الله بن محمد هاشمی بودند. آنها او را از دوستی با علویان پرهیز داده، علیه آنان تحریک می کردند. یک بار شاعری که اشعاری در مذمت شیعه سروده و حقانیت عباسیان را در برابر علویان در جانشینی پیامبر ص در اشعارش آورده بود، حکم امارت بحرین و یمامه را همراه با هدایای بسیاری دریافت کرد.

امام هادی علیه السلام به دستور متوکل از مدینه به سامراء، مرکز خلافت احضار، و در اّنجا تحت محدودیت شدید و اّزار فراوان قرار گرفته، و تا پایان عمر مجبور به اقامت در اّن شهر شدند.

برخورد با معتزلیان

او از آغاز خلافت خود از آزارها و شکنجه‌هایی که به مردم برای آزمایش عقیده‌شان در مورد مخلوق بودن قرآن می‌دادند، جلوگیری کرد و اجازه داد که جسد ابن نصر خزاعی به خاک سپرده شود. سپس اعتقاد داشتن به مخلوق بودن قرآن و بحث در اصول سنتی دین را ممنوع ساخت، و بدین ترتیب اصول کلامی معتزلی را محکوم کرد. او برای آن که مبارزه با خطاها را مؤثرتر سازد، از گروهی خطیبان و علمای دینی دعوت کرد که در منبرها به رد کردن اصول عقاید معتزلیان یا طرفداران مذهب اختیار و تفویض بپردازند.

برخورد با مسیحیان و یهودیان

متوکل در بین سال های 235 - 239 ق / 850 - 853 م، فرمان هایی صادر کرد که بنابر آن فرامین، مسیحیان و یهودیان ناگزیر شدند که نشانه‌هایی را که پیشتر برای باز شناخته شدن آنان از مسلمانان وضع شده بود و غالباً از مراعات آن ها خودداری می‌کردند، کاملاً مراعات کنند. به خصوص این که در دستگاه اداری وظیفه‌ای بر عهده داشته باشند، یا فرزندان خود را به آموزشگاه هایی بفرستند که زبان عربی فرا گیرند، منع شدند و مقصود از این همه سختگیری آن بود که جهودان و ترسایان کاملاً از مسلمانان جدا باشند، ولی در عین حال آزادی هایی که از صدر اسلام از آن ها برخوردار بودند به حال خود باقی بماند.

حوادث دوران متوکل

از حوادث مهم دوران متوکل یکی آن طوفان سخت بود که بر بغداد و بصره و کوفه و دیگر شهرهای عراق وزید و کشت و چهارپایان را بسوخت و خواربار از بازارهای بغداد برافتاد و همه جا قحطی آمد و مردم بسیار تلف شد.

و هم بدوران وی رومیان ضعف عباسیان را فرصت شمردند و دست اندازی به قلمروشان را آغاز کردند و شهر دمیاط را بگرفتند و مردم بکشتند و خانه ها بسوختند و کیلکیه را در آسیای صغیر بگرفتند و مردم آنرا شکستی سخت دادند.

متوکل

فساد متوکل

وی در مجالس لهو و لعب و شرب مسکرات گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. شوخی های خطرناک از برنامه های رایج دوران حکومت متوکل بود، همانند رها کردن شیر در مجلس، رها کردن مار در آستین افراد، شکستن ظرف پر از عقرب در مجلس... .

مرگ متوکل

مدت سلطنت متوکل چهار ده سال و نه ماه و نه روز طول کشید تا این که با همکاری پسرش منتصر با جمعی از اتراک به قصر متوکل حمله ور شدند و او را به همراه وزیرش فتح بن خاقان در شب چهارشنبه، سوم شوال سال 247 کشتند. و فرزندش منتصر به جای وی نشست.

--------------------------------

منابع

متوکل؛ خلیفه عباسی، دانشنامه رشد، تاریخ بازیابی :13 دیماه 1391.

از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، نقل از سایت حوزه، بازیابی:13 دیماه 1391

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 7 =
*****