رهروان ولایت ـ در آیه ای از قرآن کریم، خداوند متعال می فرماید: «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا [یس/70]قرآن انذار دهنده کسانی است که زنده باشند.» و در جای دیگر می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم[انفال/24]ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید خداوند و رسولش را زمانی که شمارا دعوت می کند به چیزی که شما را زنده می کند.»
با مقایسه این دو آیه، ابتدا یک اشکال به ذهن می رسد که حیات، مقدمه است یا نتیجه؟ باید زنده بود تا تحت هدایت قرآن و دین قرار گرفت؟ یا اینکه هر کسی هدایت دین وقرآن را بپذیرد به حیات می رسد؟
در جواب به این نکته اشاره می کنیم که مسئله مربوط به مراتب حیات می باشد. حیات چند مرتبه دارد؟
مرتبه اول حیات نباتی است. (البته حیات در جمادات و تسبیح موجودات خود یک بحثی است که در جای خود باید بدان پرداخت و ما فعلا مطرح نمی کنیم و از حیات نباتی شروع می کنیم).
مرتبه دوم حیات حیوانی است. این دو مرتبه روشن است.
مرتبه سوم، حیات انسانی است، منظور از حیات انسانی این است که انسان آنچه را می داند از خوب وبد، زیر پا نگذارد. ممکن است هنوز به حقیقت نرسیده باشد ولی به میزانی که رسیده است و خوبی ها وبدیهایی که درک می کند را مراعات می کند. این چنین افرادی، مورد هدایت الهی واقع می شوند. و مرتبه آخر حیات طیبه است. که بعد از رسیدن به حقیقت وعمل بر طبق آن برای انسان ایجاد میشود. بنابراین، آیه اول مربوط به حیات انسانی بوده وآیه بعد مربوط به حیات طیبه است.
از جمله افرادی که دارای حیات انسانی بود و همان، مقدمه شد تا هدایت الهی شامل حالش شود وبه حیات طیبه برسد، جناب حر بن یزید ریاحی می باشد که با اینکه در لشکر دشمن بود، اما آنقدر حیات داشت که زمانی که خود را بین بهشت وجهنم احساس کرد، تأمل نکرد و طریق هدایت را انتخاب نمود.
خداوند به شرایط فعلی ما نگاه نمیکند (که بخاطر شرایطی در لشکر دشمن هستیم) بلکه به حقیقت حیات درونی ما مینگرد. و اگر به مقدار دانستههای خود عمل کردیم، هدایتهای بعدی (اگرچه شاید در برزخ)، شامل حال ما خواهد شد.
اما ما با اینکه ادعا می کنیم جزء لشکر حسین علیهالسلام هستیم، آیا در زمان گناه، خود را میان جهنم و بهشت میبینیم؟ آیا چنین حیاتی را کسب کردهایم؟ ممکن است کسی به خاطر شرایط خانوادگی، اهل مسجد و منبر باشد ولی اگر حیات انسانی را کسب نکرده باشد، عاقبت به خیر نخواهد شد.
لذا ما که در کشور شیعه هستیم و بعضی ها در فلان کشور لائیک، از عدالت خدا به دور است که ما همین طوری اهل بهشت باشیم وآنها همه به جهنم بروند.درباره حیات طیبه هم توضیح نمی دهم ولی شما را دعوت می کنم حتما به اواخر دعای ابوحمزه ثمالی رجوع کنید، که در آنجا توضیح داده شده است. در یک کلمه، حیات طیبه، یعنی خوشی و سرور وکرامت و لذت.(اللهم ارزقنا).
ملاک حیات، حس و حرکت است. به میزان حس و حرکت موجود، میزان حیات وی روشن می شود.
بعضی ها فقط جلوی پای خود را می بینند یا مانند گوسفند، فقط زمان بریدن سرشان فریاد می زنند. ولی بعضی ها هم غم کسانی که در آنطرف دنیا هستند را می خورند و مدار درک وحسشان مرز ها را درهم میشکند.