برای گریه‌های آرمیتا

12:45 - 1402/07/16

اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در سالگردسازی از فتنه و آشوب سال گذشته به بن‌بست رسید در صدد یافتن بهانه‌ای برای تکرار سناریوی شکست خورده خود در سال گذشته است؛ تیترسازی از حادثه متروی تهران برای خانم «آرمیتا گراوند» در همین دایره تحلیل می‌شود.

برای گریه‌های آرمیتا

بعد از جریان‌سازی رسانه‌های معاند و اپوزیسیون برای سالگردسازی از مرگ «مهسا امینی» که با بیداری مردم و عدم حمایت و البته بیداری نیروهای امنیتی کشور در خنثی‌سازی تحرکات ضد انقلاب، حاصلی برای آنها در پی نداشت، برنامه‌ریزی دیگری از جانب آنها برای جمعه خونین زاهدان انجام شد که این مورد نیز با شکست مواجه گشت.

اپوزیسیون شکست خورده با در تنگنا قرار گرفتن و طرد شدن از سوی سیاست‌مداران و حامیان غربی خود به دنبال بهانه‌ای برای زنده کردن «جنبش مردگان» بودند و بهترین گزینه برای این جریان‌سازی، تکیه دوباره بر حقوق زنان و مسئله حجاب بود که البته سوژه آن برای تأثیرگذاری و جلوه بیشتر باید از میان زنان انتخاب شود.

با روی دادن یک حادثه برای دختری به نام «آرمیتا گراوند» در متروی تهران، ضد انقلاب فرصت را غنیمت شمرده و شروع به پمپاژ و جریان‌سازی رسانه‌ای با ادعاهای بدون دلیل و انتشار گسترده مطالب غیر واقعی مانند، حمله مأمور حجاب، مرد بودن آمر به معروف در واگن بانوان، ضربه به پشت سر، جلوگیری از ورود یک خبرنگار و... نمود.[1]

هر چند این ادعاها به دلیل تناقض‌های موجود مانند عدم وجود مسئله حجاب در این حادثه، ممنوعیت حضور مردان در واگن بانوان، ورود بدون مجوز خبرنگار-که استفاده ابزاری از یک خبرنگار بیشتر برای ایجاد شباهت آن به فتنه مهسا امینی و دستگیری نیلوفر حامدی و الهه محمدی و برای سوء استفاده بوده- و... مورد استناد نیست؛[2] اما پروژه‌سازی این رسانه‌ها همچنان ادامه دارد.

از طرفی حتی با وجود گفته‌های شاهدان عینی و مصاحبه پدر و مادر آرمیتا گراوند، رسانه‌ها این موارد را اعترافات اجباری و تحت فشار اطلاعات جمهوری اسلامی قلمداد کرده و آنها را فاقد ارزش خوانده‌اند[3] در حالی که همین رسانه‌ها سخنان پدر و مادر «مهسا امینی» را بیان واقعیت معرفی می‌کردند.

در سویی دیگر این رسانه‌ها که علت حادثه را امر به حجاب می‌دانند، تمام این ادعاها را با تکیه بر یک «فیلم 5 ثانیه‌ای» مطرح کرده‌اند؛ باید پرسید چگونه در این زمان بسیار کوتاه، هم ورود به واگن انجام شده، هم امر به معروف صورت گرفته، هم برخورد صورت گرفته و در اثر برخورد این حادثه رخ داده است؟

اما چرا با وجود این همه تناقض و دروغ، همچنان این رسانه‌ها بر باطل خود اصرار ورزیده و به جوسازی رسانه‌ای ادامه می‌دهند؟ در این رابطه چند امر قابل تصور است:

1- مبانی اعتقادی و اصول بنیادی این طیف چنان دستخوش بی‌محتوایی و اضمحلال شده است که دیگر از طریق استدلال و منطق نمی‌توانند در مقابل حقیقت و واقعیت ایستادگی کنند؛ لذا با تکیه به امور حاشیه‌ای مانند این قبیل حوادث و جریان‌سازی و برجسته‌سازی آن با پمپاژ رسانه‌ای دروغ، به دنبال هویت از دست رفته خود هستند.

2- شکست پیاپی اپوزیسیون در مقابل مقاومت و بیداری ملت ایران، آنها را به یک دریوزگی و لجاجت و کینه‌توزی علیه مردم ایران رسانده و با این حوادث به دنبال از بین بردن امنیت روانی مردم با ضربه زدن به احساسات آنها برای خالی کردن عُقده خود علیه مردم هستند.

3- اپوزیسیون که از براندازی و مقابله مستقیم با ملت ایران درمانده است در حال اجرای نقشه ایجاد «زخم‌های گسترده» است؛ به این بیان که در حوادث مشابه که تکیه‌گاه اصلی آن زنان و حوادث مربوط به آنها است، با جوسازی رسانه‌ای، تقطیع، تحریف، انتشار گسترده و... به دنبال وارد کردن ضربه‌های کوچک بر اعتقادات و اذهان عمومی هستند که این زخم‌ها وقتی زیاد و تکرار شوند، در نهایت با تجمیع شدن روی هم، یک زخم بزرگ را شکل داده و بهره‌وری لازم را برای اهداف اپوزیسیون خواهد داشت.

چنانچه در یک جنگ برای به زانو درآوردن یک پهلوان به وارد کردن زخم‌های کوچک بر پیکره او برای زمین‌گیر شدن روی می‌آورند؛ چراکه هر زخم کوچکی اندکی از توان آن پهلوان را خواهد گرفت و زخم‌های بیشتر یعنی از دست رفتن توان بیشتر که موجب شکست آن پهلوان خواهد شد؛ لذا در این زمین باید هوشیارانه عمل کرد.

در نهایت باید گفت، اگر هدف واقعی این رسانه‌ها حمایت از حقوق زنان است، چرا در مورد موفقیت‌ها و ارزش‌های دیگر دختران و زنان ایران مانند موفقیت‌های ورزشی و علمی و... سخن نمی‌گویند؟

چرا در مورد آرمیتا رضایی‌نژاد فرزند شهید رضایی‌نژاد سخنی گفته نمی‌شود؟

چرا در مورد آرمیتاهای دارای بیماری پروانه‌ای سخنی گفته نمی‌شود؟

اگر آرمیتا گراوند در همین حادثه یک روسری بر سر می‌داشت، آیا باز هم تیتر اول این رسانه‌ها قرار می‌گرفت؟

چرا در مورد حقوق به تاراج رفته زنان مسلمان در آمریکا، فرانسه، سوئیس و... سخن نمی‌گویند؟

آری! وقتی حقوق و مزایا و دلارهای غرب و صهیونیست به جیب این رسانه‌ها سرازیر می‌شود، باید در خدمت اهداف این قدرت‌طلبان و ثروتمندان جنگ‌طلب که بقای خود را در راستای ایجاد تنش، ترویج ضد اخلاقیات و... می‌بینند، قدم بردارند.

پی‌نوشت:
[1]. دیدار نیوز، B2n.ir/y95035.
[2]. فارس، B2n.ir/t44105.
[3]. صدای آمریکا، https://t.me/farsivoa/165280.  

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 10 =
*****