امروزه سازمانهای بین المللی زیادی برای مبارزه با فقر و گرسنگی فعالیت میکنند؛ ولی با این وجود، تعداد گرسنگان رو به افزایش است. اگر این سازمانها در مبارزه با گرسنگی مردم جهان صادق هستند، باید با ریشه اصلی گرسنگی که همان غول سیریناپذیر قدرتهای زیادهطلب است مقابله کنند.
16 اکتبر به نام روز جهانی غذا نامگذاری شده که همه ساله با طرح شعارهایی به منظور برطرف کردن فقر و گرسنگی، مورد توجه قرار میگیرد. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در سال گذشته با ابراز نگرانی از افزایش تعداد افرادی که در میان نگرانیهای جهانی، از گرسنگی رنج میبرند، رقمی خیره کننده را اعلام کرد. وی در توئیتی نوشت: «تعداد افرادی که از گرسنگی رنج میبرند در 3 سال گذشته بیش از دو برابر شده است».[1]
غذا یکی از نیازهای اولیه و ضروری برای هر انسانی بوده و بخش زیادی از فعالیتهای فکری و عملی جامعه را برای تأمین آن به خود اختصاص داده است. خداوند به عنوان تدبیر کننده واقعی این عالم، همزمان با آفرینش انسان، خاطر او را نسبت به وجود غذا و دیگر نیازهای حیاتی انسان آسوده ساخته و به آنها وعده روزیرسانی داده است. او انواع روزی پاک و پاکیزه را نیز آفرید و انسان را دعوت به استفاده از آنها نمود.[2] خداوند سبحان علاوه بر تأمین غذای انسان، انواع وسائل و ابزار زندگی که برای ادامه حیات او لازم و ضروری است را نیز در اختیارش قرار داد؛[3] اما از سویی دیگر، برای بدست آوردن روزی، انسان را دعوت به تلاش و کوشش و استفاده از ظرفیتهای زمین و منابع طبیعی و احیاء و آبادانی آن به نفع حیات خود کرده است.[4]
هر چند اقدامات و تلاشهای سازمانهای بینالمللی برای مبارزه با فقر و گرسنگی و فراهم کردن زمینههای افزایش غذا برای فقرا و گرسنگان امری مطلوب و ارزشمند است؛ اما اقدامات روبنایی و متداول نمیتواند تأثیر زیادی برای جلوگیری از فقر و گرسنگی و گسترش آن داشته باشد؛ چراکه علیرغم تلاشهای صورت گرفته و بر اساس اعتراف دبیرکل دبیرکل سازمان ملل متحد، گرسنگی در ظرف سه سال گذشته افزایش دو برابری داشته است.
برای ریشه کن شدن فقر و گرسنگی باید به مقابله با ریشه اصلی پیدایش آن پرداخت؛ زیرا فعالیتهای سازمانهای بینالمللی تنها به شاخه و برگ پرداخته و به حرکتی نمایشی و احساسی شبیهتر است تا تلاش واقعی و جدی برای رفع گرسنگی از سراسر عالم؛ قدرتهای زیادهخواه و جهانخواران عالم با اشتهای سیری ناپذیر خود تمام منابع غذایی و حیاتی دیگر کشورها را به تنهایی میبلعند. آنها ادامه حیات خود را در فقر و گرسنگی دیگر کشورهای ضعیف تعریف میکنند و اجازه نمیدهند تا مردم گرسنه دیگر کشورهای جهان طعم سیری را بچشند.
سیاست حاکمان و سیاستمداران کشورهای زیادهطلب، بیشترین نقش را در تخریب منابع طبیعی داشته و ضربه زیادی را به نسل بشری وارد ساخته و حیات آنها را همواره در معرض تهدید و خطر قرار میدهد.[5] از نظر صاحبان قدرت و ثروت، حدود 90 درصد جمعیت زمین، نانخورانی اضافه هستند که باید هر چه زودتر و به هر بهایی، از شر آنها خلاص شد و باید جمعیت کره زمین به 500 میلیون نفر کاهش یابد.[6] بر این اساس، طبیعی است که چنین افراد و کشورهایی، نه تنها اجازه نمیدهند که همه مردم جهان از فقر و گرسنگی نجات پیدا کنند، بلکه برای نابودی آنها و کنترل منابع حیاتی آنها بیشترین تلاش را انجام میدهند.
از سویی نیز کشورهای مستبد، اقتصاد رو به رشد خود را در گرو گرسنه نگهداشتن مردم میداند؛ چراکه اگر مردم و کشورها بتوانند منابع غذایی و نیازهای زندگی خود را از مسیر تولید داخلی تأمین نمایند، دیگر هیچ نیازی به قدرتها نداشته و از سلطه استبداد خارج میشوند و این برای قدرتها یک شکست و عاملی برای نابودی خواهد بود. آنها در واقع این سیاست را دنبال میکنند که اگر میخواهی سگ خود را رام کنی او را گرسنه نگهدار؛ نژادپرستی و بیارزش دانستن مردم دیگر نقاط جهان یکی دیگر از عوامل سلطه غرب و قدرتها بر کشورها و دلیلی برای گرسنه نگهداشتن آنها میباشد.
بر این اساس اگر سازمانهای بینالمللی میخواهند با فقر و گرسنگی مبارزه کنند، قبل از هر اقدامی، ابتدا باید درد اشتهای سیری ناپذیر زیادهخواهان را علاج کنند.
پی نوشت:
[1]. انجمن تغذیه ایران، https://zaya.io/1zw1h.
[2]. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ» بقره: 172.
[3]. وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ». حجر: 20.
[4] هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» ملک:15.
[5]. وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ» بقره: 205.
[6]. فارس، https://zaya.io/ufskr.