وجود مشکلات اقتصادی یکی از موانع مهم پیش روی ازدواج و فرزندآوری است؛ اما مهمتر از این مانع، عدم آگاهی کامل از قوانین رازقیت الهی است که افراد را در اقدام به این دو امر مبارک، دچار حیرت و سرگردانی کرده و فاصله بین فرزندخواهی تا فرزندآوری را بیشتر کرده است.
آمارها حاکی از آن است که پس از چرخش سیاستهای جمعیتی کشور به نفع افزایش جمعیت، تمایل مردم به فرزندآوری بیشتر شده و میانگین مطلوب تعداد فرزند در جامعه ایرانی از 2.1 فرزند به 3.1 فرزند رسیده است.[1] این آمار نشان میدهد که علیرغم سیاستها و تبلیغات گستردهای که برای کنترل جمعیت صورت گرفت، مردم همچنان به فرزند و داشتن آن علاقهمند هستند.
انسانها بر اساس قانون تکوینی و فراگیر زوجیت و مانند تمام دیگر موجودات گیاهی و جانوری، میل درونی به ازدواج و تکثیر نسل خود داشته و دوست دارند که از منافع فرزندان خود بهرهمند شده و نام و یاد آنها از طریق فرزندشان باقی بماند.
وجود عوامل و موانع مختلف، باعث رکوردداری کشور ما در فاصله میان فرزندخواهی تا فرزندآوری شده [2] و مردم را در تصمیمگیری برای فرزندآوری بسیار محتاط کرده است. هر چند مشکلات اقتصادی سهم مهمی در عدم اقدام به ازدواج و فرزندآوری دارد؛ اما بسیاری از افراد جامعه علیرغم ثروت و امکانات فراوان، فرزندآوری کمتری دارند. این واقعیت نشان میدهد عدم درک واقعی از رابطه اقتصاد و فرزندآوری، نقش زیادی در عدم تمایل به فرزندآوری دارد.
امروزه جوانان بسیاری وجود دارند که علیرغم داشتن شغل و درآمد مناسب، تا زمانی که به سرچشمهای جوشان از حقوق و ثروت، وصل و امیدوار نباشند و مطمئن نشوند که میتوانند از نظر اقتصادی زندگی خود و فرزندانشان را به خوبی تأمین کنند، اقدام به ازدواج و فرزندآوری نمیکنند. برخی از زوجین نیز، اقدام به افزایش فرزند را تنها زمانی با ارزش و خواستنی میدانند که صرفه اقتصادی داشته باشد و حتی اگر ناخواسته صاحب فرزندی شوند، حاضرند تا پای بر عواطف پدرانه و مادرانه خود گذاشته و با سقط جنین، ثبات اقتصادی خود را متزلزل نکنند.
در واقع مواجهه افراد با جهان مدرن، سبب پیدایش سؤالات و شبهاتی در موضوعات مختلف از جمله رابطه اقتصاد و فرزندآوری شده و در نتیجه از شجاعت و جسارت آنها نسبت به ازدواج و فرزندآوری کاسته است. برخی از سؤالاتی که مطرح میشود این است که اقتصاد در موضوع فرزندآوری تا چه اندازه اهمیت دارد؟ آیا تنها با عقل خودمان میتوانیم تمام قوانین و روابط پیچیده اقتصادی را به درستی کشف کرده و درباره جمعیت به کار گیریم؟ نقش خداوند در موضوع رزق و روزی تا چه اندازه است؟ آیا خداوند باید به تمام نیازهایی که انسان برای خود تعریف کرده، پاسخ دهد؟ خداوند چه قوانین و سنتهایی را برای دریافت روزی تعیین کرده است؟
انسانها بر اساس باورها و اعتقادات خود زندگی میکنند. به هر میزان که شناخت انسان از خدا و قوانینی که او برای روزیرسانی مخلوقاتش معین کرده بیشتر باشد، یقیناً سرگردانی او در تصمیمگیری برای ازدواج و فرزندآوری کمتر میشود. براین باوریم که دین اسلام به تمام ابعاد وجودی انسان توجه کرده و معارف کامل وحیانی آن به گونهای است که برای سؤالات بالا پاسخهایی شایسته و اجرایی دارد. اگر با تکیه بر معارف دینی که مردم کشور ما به آن اعتقاد دارند، پاسخ به سؤالات مربوط به رابطه اقتصاد و فرزندآوری را در اختیار آنها قرار دهیم، آنگاه گرههای ذهنی فراوانی در موضوع اقتصاد جمعیت گشوده خواهد شد و فاصله بین فرزندخواهی تا فرزندآوری به نحو چشمگیری کاهش خواهد یافت.
پی نوشت:
[1]. مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور، https://zaya.io/orhyg.
[2]. فارس، https://zaya.io/f952q.