مردم سالاری، آزادی و منع بی حجابی

00:46 - 1391/10/13
حكم لزوم پوشش و حريم داشتن زن در معاشرت اجتماعى از ديرباز مورد انتقاد و اعتراض برخى قرار داشته است. مخالفان لزوم پوشش گاهى حكم حجاب را با آزادى و حيثيت انسانى زن ناهمگون برمى‏شمرند و به بهانه دفاع از آزادى زن، لزوم و وجوب پوشش را منكر مى ‏شوند.

حكم لزوم پوشش و حريم داشتن زن در معاشرت اجتماعى از ديرباز مورد انتقاد و اعتراض برخى قرار داشته است. مخالفان لزوم پوشش گاهى حكم حجاب را با آزادى و حيثيت انسانى زن ناهمگون برمى‏شمرند و به بهانه دفاع از آزادى زن، لزوم و وجوب پوشش را منكر مى‏شوند. گاهى اقدام حكومت‏هاى اسلامى در جلوگيرى از بى‏حجابى را مخالف موازين مردم‏سالارى و مصداق تحميل ممنوع مى‏شمارند.
متأسفانه به غلط، دموكراسى و مردم‏سالارى در فرهنگ غربى با بى‏دينى مترادف گشته، آزادى غربى به معناى آزادى بى‏دينى تعريف شده است، نه آزادى ديندارى يا بى‏دينى. به بيان رهبر معظم انقلاب:
«غرب جمهورى اسلامى را به عنوان كشورى كه در آن لباس زن شكل الزامى دارد، مورد انتقاد قرار مى‏دهد اما آن دولت‏هايى كه برهنگى و نبودن حجاب ميان زن و مرد را الزامى مى‏كنند، آنها را مورد انتقاد قرار نمى‏دهد. اين براى چيست؟ براى همين است كه اين بر خلاف فرهنگ پذيرفته شده غرب است ... آزادى در مفهوم غربى يعنى مخالفت با هر چيزى كه جلوى هوس و كام انسان را بگيرد، يعنى رهايى از هر قيد و بندى. البته قيد و بند قانونى را كه پذيرفته‏اند قبول مى‏كنند اما همان قانون هم با توجه و با ملاحظه به اينكه «اخلاق قيد نيست»، «مذهب قيد نيست» و «حفظ آزادى ملت‏ها قيد نيست» تدوين مى‏شود ... مثلاً در آمريكا همه آزادند كه فساد كنند، همه آزادند كه زندگى خود را طبق هوس و شهوت خود بگذرانند.»(1)

«از آنجا كه ملت الجزاير اسلام و نظام اسلامى را انتخاب كرده است، محافل سياسى وابسته به استكبار و رسانه‏هاى خبرى صهيونيستى با وقاحت تمام فرياد پايمال شدن دموكراسى در الجزاير را سر داده‏اند و اين در حالى است كه مردم مسلمان آن كشور در واضح‏ترين نوع دموكراسى به اسلام رأى داده‏اند.»(2)
با توجه به چنين تعريفى از آزادى است كه حكومت‏هاى غربى به خود حق مى‏دهند افراد جامعه را از تظاهر به احكام دينى باز دارند و احكام دينى را به حوزه زندگى فردى محصور كنند و حضور زن با حجاب شرعى را مخالف آزادى، دموكراسى و مردم‏سالارى معرفى كنند.

از طرف ديگر چون مردم‏سالارى با تحميل مخالف است، گاه برخى، الزام و اجبار هر هنجارى را مخالف اصل «مردم‏سالارى» و مصداق «تحميل ممنوع» شمرده‏اند، از اين‏رو اقدام دولت‏هاى اسلامى در مخالفت با بى‏حجابى را شبيه مبارزه دولت‏هاى غربى با حجاب شمرده، هر دو را ممنوع و اقدامى مخالف مردم‏سالارى مى‏شمارند.
متأسفانه اين استدلال از زبان برخى علاقه‏مندان به اسلام نيز مطرح شده و دستاويز دشمنان قرار گرفته است. آقاى محسن كديور مى‏گويد:
«همان طور كه ممنوعيت پوشش مورد انتقاد است، اجبار آن نيز قابل دفاع نيست.»(3)
براى اينكه بدانيم اين قياس نادرست است و منع بى‏حجابى با منع حجاب تفاوت فراوان دارد و اوّلى مطابق اصول انسانى و مردم‏سالارى است و دومى مخالف، بايد به چند نكته توجه داشت:

مردم‏سالارى يعنى چيرگى خواست مردم‏
1- مردم‏سالارى يعنى «پايه‏ريزى حكومت و قانون طبق خواست و اراده اكثر مردم». براى اداره جامعه دو چيز لازم است: قانون و مجرى. قانون تعيين‏كننده حقوق و وظايف حاكمان و مردم و بيان‏كننده شرايط حاكمان و رأى‏دهندگان است. در نظام مردم‏سالار قانون بايد مقبول اكثر باشد. تعيين مجريان قانون كه همخوان با شرايط مندرج در آن صورت مى‏گيرد نيز توسط مردم است. اگر افرادى بدون خواست و پذيرش عمومى بر مردم حاكم شوند و يا قانونى وضع كنند كه مورد خواست و تأييد اكثر مردم نباشد، آن نظام نمى‏تواند خود را «مردم‏سالار» بداند.

تفاوت مردم‏سالارى ليبرال و دينى‏
2- مردم‏سالارى ليبرال و مردم‏سالارى دينى دو نوع مردم‏سالارى هستند. در مردم‏سالارى ليبرال قانون و مجرى، ناشى از اراده، خواست و انتخاب اكثر است. اينان خود را مجاز مى‏دانند خواسته‏هاى نفسانى بى‏قيد و رهاى خود را در قالب قانون بريزند و تصويب كنند.
در مقابل آن، مردم‏سالارى دينى است كه مردم چون معتقد به دينى هستند، قانون را از آموزه‏هاى آن دين مى‏گيرند و با اراده و خواست خود، چارچوب‏هاى دين را در جامعه حاكم مى‏گردانند.
متأسفانه در غرب به گونه‏اى تبليغ مى‏شود كه گويا دموكراسى فقط جايى است كه خواسته‏هاى نفسانى رها و بى‏قيدِ اكثريت، قالب قانون به خود گرفته باشد و چنانچه اكثر - آن هم اكثريت قوى و نزديك به اتفاق - بخواهند احكام دين حاكم باشد، ديگر نمى‏توان آن حكومت را «مردم‏سالار» ناميد! اما اين تفكر غلط است و بايد بر نادرست بودن آن پافشارى كرد. اگر جايى كه مردم به خواست و اراده خود، حاكميت قوانين دين را پذيرفته‏اند مردم‏سالارى ندانيم، در حقيقت مردم‏سالارى را نپذيرفته و ردّ كرده‏ايم.

امام خمينى(قدس سره) با توجه به معتبر بودن خواست مردم و خطاب به كسانى كه ولايت فقيه را ديكتاتورى مى‏ناميدند، فرمود:
«اين ملت است، ملت مى‏خواهد، ما چه بكنيم؟ شما فرض بكنيد كه [ولايت فقيه ]يك فاجعه است، ما فرض مى‏كنيم كه فاجعه است، اين فاجعه را ملت مى‏خواهد، شما چه مى‏گوييد؟»(4)

آزادى در مردم‏سالارى دينى و ليبرال‏
3- آزادى و مردم‏سالارى؛ در مردم‏سالارى، آزادى افراد محدود به حدود قانون است. در مردم‏سالارى ليبرال سعى بر اين است كه آزادى افراد كاملاً رعايت گردد و از حداكثر آزادى فردى برخوردار باشند؛ فقط زمانى كه آزادى فرد به آزادى ديگران لطمه بزند، محدود مى‏گردد.
در مردم‏سالارى دينى، مردم قانونگذارى را از آن خدا مى‏دانند و چون اكثر نزديك به اتفاق معتقد به دين معينى هستند، حاكميت قانون آن دين را پذيرفته‏اند، نيز آزادى‏ها را در چارچوب احكام دين تفسير مى‏كنند و مى‏خواهند.

در نظام جمهورى اسلامى، احكام دين اسلام كه همخوان با فطرت و مصلحت بشر است و براى سعادت انسان وضع شده‏اند، حاكم مى‏باشند و آزادى افراد در چارچوب مقررات دين اسلام مى‏باشد.

آزادى پوشش در مردم‏سالارى غربى‏
4- رعايت اختيارى حجاب و پوشش اسلامى، ناهمگون با آزادى ديگران نيست و در حكومت دموكراسى و مردم‏سالار نمى‏توان از آن منع كرد. مردم‏سالارى ليبرال در تئورى خود را موظف به تأمين آزادى حداكثرى مى‏داند، كه يكى از آزادى‏ها آزادى در انتخاب نوع پوشش است. مردم‏سالارى غربى همچنان كه آزادى براى بى‏حجابى را تأمين مى‏كند، موظف است آزادى براى باحجاب بودن را هم فراهم كند. مخالفت با حجاب و پوشش اسلامى كه خواسته افراد مسلمان ساكن غرب است، با موازين دموكراسى و مردم‏سالارى ناسازگار است.

بى‏حجابى، مخالف خواست اكثر مردمان‏
5- حضور اجتماعى زن در جامعه اسلامى و معتقد، بدون پوشش صحيح و با آرايش‏هاى تند و لباس‏هاى نيمه عريان، ناهماهنگ با آزادى ديگران است و امنيت روحى - روانى آنان را به مخاطره مى‏اندازد، نيز مخالف احكام دينى است كه حاكميت احكام آن خواسته اكثر و قانونِ اداره كشور است، چنان كه محدود بودن آزادى‏ها به حدود قانون كاملاً همخوان با موازين مردم‏سالارى است.

بنابراين قياس منع حجاب در كشورهاى غربى با منع بى‏حجابى در جمهورى اسلامى كاملاً نادرست است و نمى‏توان هر دو را همانند دانست و به يك حكم محكوم كرد. منع حجاب، مخالف موازين بديهى دموكراسى و مردم‏سالارى است و منع بى‏حجابى در كشورى كه حكومت آن به خواست مردم، جمهورى اسلامى است و پاى‏بند به اجراى احكام اسلام مى‏باشد، عملى همخوان با قانونِ پذيرفته شده توسط اكثر قريب به اتفاق جامعه است. كسانى كه بدون پوشش اسلامى وارد اجتماع مى‏شوند، به آزادى و امنيت ديگران لطمه مى‏زنند و عمل آنان قانون‏شكنى، تجاوز به حقوق و آزادى ديگران مى‏باشد و جرم است و حكومت بايد جلوى آن را بگيرد.

حجاب و فعاليت اجتماعى‏
6- اگر حجاب اسلامى به معناى خانه‏نشينى و منع حضور اجتماعى زن بود، با آزادى و كرامت انسانى زن منافات داشت ولى حجاب اسلامى به معناى حريم و پوشش داشتن در حضور اجتماعى است و به هيچ وجه آزادى و حضور اجتماعى زن را محدود نمى‏كند و حيثيت اجتماعى او را مخدوش نمى‏سازد.

چگونگى حجاب‏
7- حجاب اسلامى يك حكم خشك و بى‏روح نيست و شكل خاصى از پوشش را الزام نمى‏كند. آنچه لازم است پوشيده بودن زن و حريم داشتن او هنگام حضور اجتماعى است. مهم آن است كه پوشش زن، وقار و متانت او را حفظ كند و فتنه‏انگيز نباشد. زنان مى‏توانند پوشش‏هاى متنوع با رنگ‏ها و اندازه‏هاى مختلف داشته باشند.
حكومت اسلامى نبايد نوع خاصى از پوشش را الزام كند. متأسفانه گاهى در بعضى ادارات و ارگان‏ها حجاب خاصى الزامى مى‏گردد بدون اينكه براى الزام آن دليل قانع‏كننده‏اى وجود داشته باشد؛ چادر گرچه بهترين پوشش مى‏باشد، ولى نبايد افراد را به استفاده از آن وادار كرد. الزام به استفاده از چادر نه تنها سبب فراگير شدن آن نمى‏شود بلكه با توجه به فطرت تحميل‏ناپذير انسان‏ها، در مقابل الزام مقاومت مى‏شود و چادر از جايگاه خود سقوط مى‏كند.

ممكن است سخن كسانى كه اجبار بر حجاب را غير قابل دفاع مى‏دانند، مربوط به اين نوع الزام باشد. ما در عين اينكه رعايت پوشش را خواسته اكثر قريب به اتفاق زنان مسلمان جامعه مى‏دانيم و افراد را به رعايت اين هنجار اجتماعى دعوت مى‏كنيم، نيز برخورد درست و مدبّرانه با زنان بى‏حجاب را وظيفه حكومت و مردم و مطابق موازين مردم‏سالارى مى‏بينيم، الزام و تحميل نوع و رنگ خاصى از پوشش حتى اجبار حجاب برتر يعنى چادر را مخالف موازين مردم‏سالارى دانسته، اقدامى غير اصولى و غير قابل دفاع مى‏دانيم كه در عمل نتيجه بر عكس مى‏دهد.

لزوم حجاب‏
8- رعايت پوشش اسلامى، وظيفه دينى زن مسلمان است و منع آن يعنى جلوگيرى از عمل به آداب و مناسك مذهبى، كه مخالف موازين مردم‏سالارى است اما رعايت نكردن پوشش از نگاه هيچ دين و مذهبى تكليف نيست بلكه حداكثر مجاز بودن آن روا است. دخالت حكومت و جلوگيرى از بى‏حجابى و اجبار پوشش، دخالت در آداب و مناسك دينى نيست تا مخالف موازين مردم‏سالارى باشد.

پى‏نوشتها:
1) -
2) -
3) روزنامه اقبال، شماره 15، دوشنبه 26 بهمن 83.
4) صحيفه نور، ج‏9، ص‏253

منبع: حجاب ایران

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 1 =
*****