تغافل

19:20 - 1402/11/06

یکی از مهم‌ترین صفات خداوند متعال ستارالعیوب است، بر مبنای این صفت والای الهی، خداوند متعال آنقدر نسبت به بندگانش مهربان و رحیم است که برای حفظ کرامت و آبروی انسان‌ها، خطای و لغزش‌های انسان‌ها را می‌پوشاند. وقتی که خداوند متعال نسبت به خطاها و لغزش‌های بندگانش ستارالعیوب است، پس انسان‌ها نیز باید به طریق اولی از خطاها و لغزش‌های یکدیگر چشم پوشی کنند تا به آبروی یکدیگر خدشه وارد نکنند. 

مقدمه: تغافل یعنی اینکه انسان از چیزی آگاهی کامل داشته باشد، اما علی رغم آن آگاهی کامل، خود را به ناآگاهی و غفلت بزند. انسان‌ها باید نسبت به خطاها و لغزش‌های یکدیگر تغافل داشته باشند و آنها را نادیده بگیرند، چرا که در غیر این صورت دیگر سنگی از سنگ بند نمی‌شود و اگر قرار باشد هر کسی به واسطه خطا و لغزشی که از دیگری سر زده است او را سرزنش کند و یا حتی بالاتر از سرزنش، او را مورد تنبیه قرار دهد، دیگر آبرو و شخصیتی برای انسان‌ها باقی نمی‌ماند و همین موجب می‌شود که انسان‌ها نسبت به یکدیگر بدبین شوند و برای یکدیگر هیچ حرمتی قائل نشوند. 

یکی از مهم‌ترین صفات خداوند متعال که نشان می‌دهد که خداوند متعال چقدر برای آبرو و عزت و کرامت بندگانش ارزش قائل است، این است که او ستارالعیوب است. ستارالعیوب بودن خداوند متعال نوعی تغافل الهی محسوب می‌شود، که خداوند متعال برای اینکه آبرو و کرامت بندگانش را حفظ کند خطا و لغزش‌های آنان را می‌پوشاند. وقتی که خداوند متعال که واجب الوجود است نسبت به لغزش بندگانش تغافل می‌کند و آنان را می‌پوشاند، پس چرا ما انسان‌ها نباید در مقابل خطاها و لغزش‌های دیگران نادیده انگاری و چشم پوشی کنیم؟ پس به طریق اولی ما نیز باید از این تغافل در روابط اجتماعیمان بهره ببریم. 

به طور مثال اگر والدینی به خاطر اشتباهات و لغزش‌هایی که از فرزندشان رخ می‌دهد، مدام آن خطا و لغزش‌هایش را به روی او بیاورند و او را مورد ملامت و سرزنش قرار دهند، نه تنها این به روی او آوردند و ملامت و سرزنش تاثیری در تربیت فرزندشان ندارد، بلکه منجر به این می‌شود که شخصیت فرزند در مقابل والدینش پایمال شود و غرور او بشکند به گونه‌ای که دیگر به والدینش به عنوان ملجأ و مأوا نگاه نکند و به خاطر همین در مقابل آنها به پنهانکاری روی آورد و در خفایش و دور از چشم والدینش آن خطا و لغزش را دوباره تکرار کند. و یا اگر والدین، در مقابل خطایی که از فرزندشان رخ می‌دهد علاوه بر سرزنش و ملامت و گوشزد کردن آن خطا و لغزش، به تنبیه او نیز روی آورند، آن فرزند نیز علاوه بر اینکه به پنهانکاری در مقابل والدینش روی می‌آورد، موجب می‌شود که در مقابل والدینش لجوج شود، به گونه‌ای که به هیچ کدام از فرامین والدینش عمل نکند و در مقابل آنان بایستد. 

اما بالعکس اگر همین والدین، نسبت به خطا و لغزشی که فرزندشان به آن مرتکب شده است، تغافل کنند و آن را نادیده بگیرند، همین موجب می‌شود که فرزندشان نسبت به آن اشتباهش احساس مسئولیت کند و به اشتباهش پی ببرد و در مقابل والدینش ابراز ندامت و پشیمانی کند. بنابراین یکی از مهم‌ترین حقوق فرزندان نسبت به والدینشان این است که با فرزندانشان مدارا کنند و اشتباهات و لغزش‌های آنان را بپوشانند، چنانچه حضرت امام سجاد علیه السلام می‌فرمایند:«حَقُّ الصَّغيرِ رَحمَتُهُ في تَعليمِهِ، وَالعَفوُ عَنهُ وَالسِّترُ عَلَيهِ، وَالرِّفقُ بِهِ ، وَالمَعونَةُ لَهُ»[۱]«حقّ خردسال ، مهربانى در آموزش او ، بخشيدن او و پوشاندن [اشتباهات ]او ، مدارا كردن با او و يارى كردن اوست». 

انسان‌ها نیز در روابط اجتماعی‌شان با یکدیگر باید همین گونه از خطاها و لغزش‌های یکدیگر تغافل کنند و همانگونه که خداوند متعال ستارالعیوب است و عیب‌های بندگانش را می‌پوشاند، انسان‌ها نیز نسبت به یکدیگر باید عیب‌ها و خطاها و لغزش‌های یکدیگر را بپوشانند و آنها را نادیده بگیرند و به خاطر آن خطاها و لغزش‌ها یکدیگر را مورد سرزنش و تنبیه و محاکمه قرار ندهند، چرا که در قید این صورت دیگر سنگی از سنگ بند نمی‌شود و هیچ حرمت و آبرو و عزتی برای انسان‌ها باقی نمی‌ماند و همه انسان‌ها نسبت به یکدیگر کینه و بغض به دل می‌گیرند. بنابراین انسان‌ها برای حفظ حرمت و آبروی یکدیگر باید آن چیزهایی که از یکدیگر می‌دانند را نادانسته بدانند و هیچ وقت خطاهای یکدیگر را به روی هم نیاورد و تغافل کنند، چنانچه حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند:«مِن أشرَفِ أعمَالِ الکَریمِ غَفلَتُهُ عَمَّا یَعلَم»[۲]«از برترین کارهای فرد کریم، نادیده گرفتن چیزی است که می داند». 

علاوه بر این حاکمان نیز باید نسبت به خواص و عموم مردم جامعه تغافل و نادیده انگاری چشم پوشی از خطاها و لغزش‌های آنان را داشته باشند، چنانچه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:«ثَلاثَهٌ تَجِبُ عَلَی السُّلطَانِ لِلخَاصَّهِ وَ العَامَّهِ: مُکَافَأهُ المُحسِنِ بِالإحسَان لیَزدَادُوا رغبه فیه، و تغمُّدُ ذُنُوبِ المُسِیءِ لِیَتُوبَ وَ یَرجِعَ عَن غَیِّهِ وَ تَألُّفُهُم جمیعاً بالإحسانِ وَ الإنصَاف»[۳]«سه چیز است که حاکم باید نسبت به خواص و عموم مردم رعایت کند: پاداش دادن نیکی با نیکی، تا رغبت آنها به نیکی زیاد شود، پوشاندن گناهان گهنکار تا توبه کند و از گمراهی ( کار بد) خود باز گردد و مدارا و مهربانی با همه با نیکی و انصاف». 

حضرت امام سجاد علیه السلام در دعایی صفت بسیار زیبای ستارالعیوب بودن خداوند متعال را اینگونه مورد تمدیح خود قرار می‌دهد:«یا إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ فَکمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَی فَلَمْ تَفْضَحْنِی، وَ کمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیتَهُ عَلَی فَلَمْ تَشْهَرْنِی، وَ کمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِک عَنِّی سِتْرَهَا، وَ لَمْ تُقَلِّدْنِی مَکرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یلْتَمِسُ مَعَایبِی مِنْ جِیرَتِی، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِک عِنْدِی ثُمَّ لَمْ ینْهَنِی ذَلِک عَنْ أَنْ جَرَیتُ إِلَی سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّی»[۴]«ای خدای من، سپاس تو را، چه بسا عیب‌ها که بر من پوشاندی و مرا به میدان افتضاح و رسوایی نکشاندی و بسا گناهان مرا که مستور داشتی و به آنم مشهور ننمودی و بسا بدی‌ها و پلیدی‌های من که پرده آنها ندریدی و حلقه ننگ آن زشتی‌ها بر گردنم نیفکندی و زشتی‌های گناهم را نزد همسایگانی که در پی عیوب من‌اند و حسودانی که خواهان زوال نعمتت از من‌اند آشکار ننمودی، ولی این الطافِ تو مرا از گرایش به بدی‌هایی که از من سراغ داری باز نداشت».

نتیجه‌گیری: وقتی که خداوند متعال آنقدر برای حفظ کرامت و ارزش و آبروی بندگانش ارزش قائل است که یکی از صفاتش ستارالعیوب است و از خطاها و لغزش‌های بندگانش چشم پوشی می‌کند، پس به طریق اولی انسان‌ها نیز برای حفظ کرامت و خدشه وارد نکردن به آبروی یکدیگر، باید در مقابل اسرار و عیوب و لغزش‌هایی که از یکدیگر می‌دانند تغافل کنند و آن اسرار و عیوب و لغزش‌ها را به روی یکدیگر نیاورند و از آنها چشم پوشی کنند و به خاطر آن خطاها و لغزش‌ها یکدیگر را مورد ملامت و سرزنش و یا تنبیه و محاکمه قرار ندهند. چرا که در غیر این صورت در روابط اجتماعی‌شان به مشکلات و گره‌های بزرگی برمی‌خورند و دیگر هیچ آبرو و عزت و حرمتی برای یکدیگر قائل نمی‌شوند و رحم و مروت بینشان از بین می‌رود و موجب می‌شود که از یکدیگر بغض و کینه به دل بگیرند و در نتیجه همه با هم دشمن شوند و مروت و دوستی و رفق میان آنها از بین برود. 

 

پی نوشت

[۱] من لا یحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۶۲۵، حدیث ۳۲۱۴

[۲] من لا یحضره الفقیه، جلد ۲، صفحه ۶۲۵، حدیث ۳۲۱۴

[۳] بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۲۳۳، حدیث ۴۰

[۴] صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****