-
بسم الله الرحمن الرحیم
خصوصیات طبقات اجتماعی در عصر آخرالزمان
مهدویت به معنای اعتقاد به منجی و انسان کامل هدایتگر در آخرالزمان، که حکومت عدل و داد را در زمین در حالی که از ظلم و تبعیض و ستم و بیعدالتی پر شده، اجرا خواهد نمود، کلیه ادیان زنده جهان اعم از ادیان آسمانی نظیر؛ اسلام یهود مسیحیت و ادیان زمینی، به ظهور منجی در آخرالزمان، تصریح و آن را مورد بسط قرار داده است، در اسلام از میان فرزندان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شخصیتی ملکوتی به نام حضرت مهدی(عج) به عنوان نجات دهنده بشریت و مجری عدالت در سراسر جهان نام برده شده است. از منظر مکتب تشیع، مهدی به عنوان امام دوازدهم و ادامه دهنده سیر امامت و ولایت، خصوصیات یازده امام پیشین (علیهم السلام) نظیر: کمال، عصمت و دانش حقیقی، صاحب ولایت و علوم باطنی قران کریم از سوی خدای متعال در قالب جانشینی بر حق رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را دارا می باشد. از نظر اسلام، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از سالها غیبت از چشم جهانیان، ظهور خواهد نمود و جهان را از ظلم و فساد پیراسته و حکومت حقیقی الهی را بر جهان حاکم خواهد نمود، مهدویت و اعتقاد به منجی آخرالزمانی در روایات نبوی و ائمه معصومین( علیهم السلام) به صورت گسترده و در مباحث مختلفی نظیر؛خصوصیات ظاهری و باطنی امام مهدی(عج)،خصوصیات منتظران، ویژگی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جهان زمان ظهور و نشانههای تحقق ظهور، مطرح میشود
نوشتار حاضر درصدد بحث در مورد نشانههای قطعی و غیر قطعی ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نمیباشد بلکه در مقام بیان خصوصیات اجتماعی در عصر منتهی به ظهور حضرت میباشد،تا تصویر کاملی از وضعیت فکری و اعتقادی طبقات مختلف جامعه برای خواننده محترم ترسیم گردد.در بسیاری از روایات معصومین (علیهم السلام)به وضعیت اسفبار اجتماعی مسلمانان در آخرالزمان اشاره شده است، در این روایات به انقلاب فکری در قالب جایگزینی اعتقادات شرک آلود به جای افکار توحیدی و سنتهای غلط حیوانی جاهلی به جای سنتها و شیوههای جامع اسلام عملی تصریح شده است و در برخی از اخبار دیگر، به انقلاب جنسی در میان زنان و مردان آخرالزمان اشاره گردیده است، و در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به صورت مبسوط به خصوصیات فرهنگی طبقات مختلف جامعه اشاره شده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:(( الا اخبرکم باشراط الساعة؟ وکان ادنی الناس منه یومئذ سلمان رضی الله عنه فقال: بلی یا رسول الله، فقال: ان من اشراط القیامة اضاعة الصلاة، واتباع الشهوات، والمیل مع الاهواء وتعظیم المال، وبیع الدین بالدنیا، فعندها یذاب قلب المؤمن وجوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع ان یغیره. قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ان عندها امراء جورة، ووزراء فسقة، وعرفاء ظلمة، وامناء خونة، فقال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ان عندها یکون المنکر معروفا، والمعروف منکرا، وائتمن الخائنویخون الامین، ویصدق الکاذب، ویکذب الصادق، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان فعندها امارة النساء، ومشاورة الاماء، وقعود الصبیان علی المنابر، ویکون الکذب طرفا، والزکاة مغرما، والفیئ مغنما، ویجفو الرجل والدیه، و یبر صدیقه، ویطلع الکوکب المذنب، قال، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها تشارک المراة زوجها فی التجارة، ویکون المطر قیظا، و یغیظ الکرام غیظا، ویحتقر الرجل المعسر، فعندها یقارب الاسواق اذا قال هذا: لم ابع شیئا وقال هذا: لم اربح شیئا فلا تری الا ذاما لله، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان فعندها یلیهم اقوام ان تکلموا قتلوهم، وان سکتوا استباحوهم لیستاثروا بفیئهم، ولیطؤون حرمتهم، ولیسفکن دماءهم، ولتملان قلوبهم رعبا، فلا تراهم الا وجلین خائفین مرعوبین مرهوبین، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قالای والذی نفسی بیده. یا سلمان: ان عندها یؤتی بشئ من المشرق وشئ من المغرب یلون امتی فالویل لضعفاء امتی منهم، والویل لهم من الله، لا یرحمون صغیرا، ولا یوقرون کبیرا ولا یتجاوزون عن مسئ، اخبارهم خناء، جثتهم جثة الآدمیین وقلوبهم قلوب الشیاطین، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان، وعندها تکتفی الرجال بالرجال، والنساء بالنساء، ویغار علی الغلمان کما یغار علی الجاریة فی بیت اهلها، ویشبه الرجال بالنساء، والنساء بالرجال، ویرکبن ذوات الفروج السروج فعلیهن من امتی لعنة الله، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البیع والکنائس، و یحلی المصاحف، وتطول المنارات، وتکثر الصفوف بقلوب متباغضة والسن مختلفة، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. وعندها تحلی ذکور امتی بالذهب، ویلبسون الحریر والدیباج، ویتخذون جلود النمور صفافا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها یظهر الربا، ویتعاملون بالغیبة والرشاء، ویوضع الدین، و ترفع الدنیا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها یکثر الطلاق، فلا یقام لله حد، ولن یضر الله شیئا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها تظهر القینات والمعازف، ویلیهم اشرار امتی، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها تحج اغنیاء امتی للنزهة، وتحج اوساطها للتجارة، وتحج فقراؤهم للریاء والسمعة، فعندها یکون اقوام یتعلمون القرآن لغیر الله، ویتخذونه مزامیر، ویکون اقوام یتفقهون لغیر الله، ویکثر اولاد الزنا، ویتغنون بالقرآن، ویتهافتون بالدنیا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ذاک اذا انتهکت المحارم، واکتسبت المآثم، وسلط الاشرار علی الاخیار، ویفشو الکذب، وتظهر اللجاجة، ویفشو الحاجة، ویتباهون فی اللباس ویمطرون فی غیر اوان المطر، ویستحسنون الکوبة والمعازف، وینکرون الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، حتی یکون المؤمن فی ذلک الزمان اذل من الامة، ویظهر قراؤهم وعبادهم فیما بینهم التلاوم، فاولئک یدعون فی ملکوت السماوات: الارجاس والانجاس، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان فعندها لا یخشی الغنی الا الفقر حتی ان السائل لیسال فیما بین الجمعتین لا یصیب احدا یضع فی یده شیئا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلی الله علیه وآله، ای والذی نفسی بیده. یا سلمان عندها یتکلم الرویبضة، فقال: وما الرویبضة یا رسول الله فداک ابی وامی؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): یتکلم فی امر العامة من لم یکن یتکلم، فلم یلبثوا الا قلیلا حتی تخور الارض خورة، فلا یظن کل قوم الا انها خارت فی ناحیتهم فیمکثون ما شاء الله ثم ینکتون فی مکثهم فتلقی لهم الارض افلاذ کبدها قال: ذهب وفضة ثم اوما بیده الی الاساطین فقال: مثل هذا، فیومئذ لا ینفع ذهب ولا فضة .)).(۱).؛ از عبداللَّه بن عباس نقل شده که گفت: میخواهید شما را خبر دهم علامات قیامت؟ و در آن روز سلمان(رضیاللَّهعنه) از هر کس دیگر به آن جناب نزدیکتر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکی از علامتهای برپائی قیامت این است که نماز ضایع میشود؛ یعنی از میان مسلمین میرود و از شهوات پیروی میشود و مردم به سوی هواها میل میکنند، مال مقامی عظیم پیدا میکند و مردم آن را تعظیم میکنند، دین به دنیا فروخته میشود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در جوفشان، برای منکرات بسیاری که میبینند و نمیتوانند آن را تغییر دهند آب میشود آن چنان که نمک در آب حل میگردد. سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول اللَّه: به راستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند. سلمان پرسید: براستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع، منکر، معروف، و معروف، منکر میشود، خائن، امین قلمداد میگردد و امین خیانت میکند، دروغگو تصدیق میشود و راستگو تکذیب میگردد. سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در آن روزگار زنان به امارت میرسند و کنیزان طرف مشورت قرار میگیرند و کودکان بر فراز منبرمیروند و دروغ نوعی زرنگی و زکات خسارت، و خوردن بیت المال نوعی غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی مینماید و ستاره دنبالهدار طلوع میکند. سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان میبارد و افراد کریم سخت خشمگین میگردند، مرد فقیر تحقیر میشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک میشوند وقتی یکی میگوید: "من چیزی نفروختم" و آن دیگری میگوید: "من سودی نبردهام" طوری میگویند که هر شنونده میفهمد دارد به خدا بد و بیراه میگوید. سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط میشوند که اگر لب بجنبانند کشته میشوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال میکنند تا با بیت المالشان کیسههای خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از وحشتو رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمیبینی. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق میآورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربیها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا آری نه صغیری را رحم میکنند و نه پاس حرمت کبیری را دارند و نه از هیچ مقصری عفو میکنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دلهای شیاطین. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء میکنند و زنان به زنان و همانطوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج میدهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج میدهند، مردان به زنان شبیه میشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار میشوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد. سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مساجد طلاکاری و زینت میشود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت میشود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازهها بلند وصفها طولانی میشود اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایی که هر یک برای خود منطقی دارد. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را میآرایند و حریر و دیبا میپوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش میگردد. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را میگیرد و یک عمل آشکار میشود و معاملات با غیبت و رشوه انجام میشود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه میشود. سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد میشود و هیچ حدی جاری نمیگردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمیشود. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان در این زمان کنیزان آوازهخوان و نوازنده پیدا میشوند و اشرار امت من بر امت،ولایت و حکومت میکند. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج میروند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریاحج میروند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را نوعی مزمارو آلت موسیقی اتخاذ میکنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامیمیپردازند اما برای غیر خدا در آن روزگار زنازادگان زیاد میشوند با قرآن آوازهخوانی میکنند و بر سر دنیا سر و دست میشکنند. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان این وقتی است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم عالما و عامدا در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بیپرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم نرد و شطرنج و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نعی از منکررا عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمان ها رجس و نجس نامیده میشوند. سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک سائل در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه سؤال میکند و احدی نیست که چیزی در دست او بگذارد. سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم میکنند، پرسید: یا رسول اللَّه پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی به سخن در میآید و در امور عامه سخن میگویدکه هرگز سخن نمیگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمیمانند ناگهان زمین نعرهای میکشد و هر قومی چنین میپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان میمانند و سپس واژگونه میشوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون میریزد- و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و نقره را- آن گاه با دست خود به ستونهایی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقرهای.
منابع
۱.قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، س۳۰۵_ ۳۰۸؛مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالاحیاء التراث، ج٦، ص۳۰۵_۳۰۸.