به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی مشاوره ازدواج آمده است:نمیدونم چرا از بابت چهره و اندام خودم اعتماد به نفس ندارم.همش فکر میکنم زشتم و بدهیکل! البته تا حالا کسی اینو بهم نگفته و حتی دوستانم میگن تو ایرادی نداری ولی خب شاید ملاحظه میکنن.در مواجهه با موردهایی که برای ازدواج باهاشون آشنا میشم اضطراب دارم و همش فکر میکنم مشکل از منه که پسندیده نمیشم و شاید بهتره قید ازدواج رو بزنم تا بیش ازین اذیت نشم.
جواب:
بدترین راه حل برای یک مساله اینه که ادم صورت مساله رو پاک کنه، اگر شما بخاطر مشکلاتی هست برای اینکه خیال خود رو راحت کنی قید ازدواج رو بزنی کارت کاملا نادرسته چون می شی مثل معتادی که با پناه بردن به اعتیاد از دنیا و مشکلاتش راحت می شه و احساس ارامش می کنه اما توجه نداره که چه بلایی با این اعتیاد سرش میاد همچنین شما هم گرچه با صرف نظر کردن از ازدواج خیالت راحت می شه اما متوجه نیستی که بعدا که سنت بالاتر رفت چه اتفاقی میفته؟ و حتی ممکنه بخاطر تنهایی مثل بعض دخترا مرگ رو بر زندگی ترجیح بدی چون از یک طرف هرچه سنت بالاتر می ره احساس نیازت به همدم و همسر بیشتر می شه و از طرف دیگه امیدت به ازدواج هم کاهش پیدا می کنه و در اون زمان نه راه پس داری نه پیش و باید تا اخر عمر بسوزی و بسازی
بنابر این لازمه برعکس عمل کنی و اولا در جهت رفع موانع ازدواجت تلاش کنی و ثانیا از راه درست برای فراهم کردن زمینه جهت اومدن خواستگار قدم برداری
یکی از موانع اینه که خودتو زشت و بدهیکل می دونی و شایدم علتش اینه که می بینی کسی انتخابت نمی کنه ولی این فکر درست نیست چون اولا: خوشگلی و زشتی اکثر افراد مطلق نیست و سلیقه ای است به این معنی که هر قیافه ای به نظر یک سری افراد زیبا است ثانیا: برفرض که به نظر خودت زشت باشی، نظر شما که ملاک نیست بخاطر اینکه دیگران شما رو باید زیبا بدونن پس وقتی این طوره نظر شما دخلی در خواستگار نداشتن نداره
شاید بگید: پس اگر این طوره چرا من انتخاب نمی شم؟ جوابش حرفیه که بارها گفته ام: انتخاب نشدن دخترها دلیل خوب نبودن اونا یا زشت و بدهیکل بودنشون نیست بلکه معمولا بخاطر اینه که پسرای اماده ازدواج که شغل و مسکن و شرایط دیگه رو داشته باشن کم هستند به همین خاطر سراغ دخترای کم سن تر و زیبا تر می رن پس شما مشکلی ندارید مشکل از اینه که میون خوب و بهتر معمولا کسی خوب رو انتخاب نمی کنه و اونی که خوبه فکر می کنه بده پس اصل مشکل شما به جامعه برمی گرده نه اینکه شما عیبی داشته باشید
نتیجه اینکه شما با اعتماد به نفس کامل در این زمینه حرکت کنید و خود رو دست کم نگیرید چون در اون صورت زود نا امید می شید و همین نا امیدی تیشه به ریشه ازدواج شما خواهد زد و ممکنه یا از اصل ازدواج صرف نظر کنید یا اینکه تدریجا راضی بشید که به تقاضای کسانی که به بهانه ازدواج جلو میان و در خواست رابطه بدنی می کنند تن بدید
قدم دومی که عرض کردم اینه که زمینه اومدن خواستگار رو فراهم کنید که با شرکت و حضور اراسته در مجالس زنونه و همچنین شرکت فعال و مثبت در مجالسی که اقایون هستند ممکنه همچنین از مراکز و سایتهای همسریابی هم کمک بگیرید منتها باید مواظب باشید که ارتباط بدون اطلاع خانواده زیاد ادامه پیدا نکنه که کار از دستتون در بره و اخرش پشیمونی نصیبتون بشه