عقلانیت اسلامی در حرکت و قیام حسینی

23:53 - 1393/08/27
چکیده: متاسفانه، گاهی در جاهای مختلف شنیده می‌شود که فرهنگ ائمه(علیهم‌السلام) بعد از عاشورا بر اساس عقلانیت تغییر کرده است، بطوریکه تربیت شاگرد، تدارکات سیاسی و جهت‌گیری حرکت‌ها بعد از واقعه عاشورا آغاز شده است و قبل از آن براساس عقلانیت نبوده است.
امام حسین(ع),حسین,حرکت حسینی,قیام حسینی

رهروان ولایت ـ متاسفانه، گاهی در جاهای مختلف شنیده می‌شود که فرهنگ ائمه(علیهم‌السلام) بعد از عاشورا بر اساس عقلانیت تغییر کرده است، بطوریکه تربیت شاگرد، تدارکات سیاسی و جهت‌گیری حرکت‌ها بعد از واقعه عاشورا آغاز شده است و قبل از آن براساس عقلانیت نبوده است.

این سخن و نظریه، مستلزم این است که گفته شود؛ حرکت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) و نهضت او و کاروانش، هیچ پشتوانه عقلانی نداشته و صرفاً زاییده احساسات و عواطف بوده است و یا نهایت اینکه اگر نگاه عرفانی وجود داشته باشد، در آن صورت گفته شود؛ حرکت امام و کاروانش حرکت عاشقانه بوده و نه عقلانی و امام حسین(علیه‌السلام) عشق را بر عقل ترجیح داده است، امّا پس از واقعه عاشورا و اربعین، دیگر امامان(علیهم‌السلام) حرکت عاشقانه را کنار گذاشته و حرکت عاقلانه را ترجیح داده‌اند.

امّا این نظریه نمی‌تواند نظریه درستی باشد؛ برای اینکه اگر به حرکت امام حسین(علیه‌السلام) توجه شود، به این نتیجه خواهیم رسید که قدم به قدم این حرکت براساس عقلانیت بوده است، بطوریکه اگر حضرت در مدینه می‌ماند و رهسپار کوفه نمی‌شد یا باید با یزید و یزیدیان بیعت می‌کرد یا اینکه بدون هیچ گونه اثرگذاری کشته می‌شد که در نهایت هردوی آن بی‌ثمر و بی‌نتیجه بود.

لذا امام در ابتدا برای اعمال حج، عازم مکه و سپس رهسپار کوفه شد، امّا اگر امام در مکه می‌ماند، بازهم آن دو راه بی‌ثمر و بی‌نتیجه(یعنی بیعت با یزید و یزیدیان یا کشته شدن)، پیش روی حضرت بود.

امّا اینکه برخی‌ها حرکت امام و کاروانش را حرکت عقلانی نمی‌دانند، چه بسا به این دلیل است که اینان عقل را در کانتکس خودشان معنا می‌کنند.
مثلا کانتکس عقلانیت مارکس وبر و عقلانیت سکولار، عقلانیت معطوف به یک هدف معین است که صرفاً این جهانی است و نه آن جهانی.

در حالیکه اگر مقصودشان از عقلانیت، عقلانیت برنامه‌ریزی(عقل معاش) بود، چه بسا هیچ تعارضی نمی‌دیدند. امیرمومنان علی(علیه‌السلام) در جایی فرموده است: «خردمندترین مردم کسی است که امور زندگی را بهتر حساب و اندازه گیری نموده و بیشترین کوشش را در اصلاح کار قیامت خود نموده است.»[1]

باید توجه داشت که عقل معاش، همان عقل ابزاری است که با بررسی و جمع آوری اطلاعات و سازماندهی آن‌ها و پیش‌بینی امور، با توجه به تحولات و احتمالات گوناگون، زندگی فردی و جمعی را پیش می‌برد. امام علی(علیه‌السلام) در این روایت با ژرف اندیشی در کنار عقل معاش، عقل معاد را نیز بیان فرموده است.

توجه به این نکته ضروری است که بکارگیری عقل معاش بدون توجه به عقل معاد، توسعه‌ای حاصل می‌شود که در اطرافمان آثار آن را در ظلم و ستم، تبعیض، نابرابری، ناامنی، منفعت طلبی صرف و... می‌بینیم. توجه صرف به عقل معاش توسعه حاصل می‌کند، امّا آثار عدم توجه به عقل معاد را می‌توان در بسیاری از همین پیشرفت‌های ظاهری دید. پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده: «همه‌ی خوبی‌ها را به عقل می‌توان دریافت و هر که عقل ندارد دین ندارد.»[2]

علاوه بر آن، اگر کسی عقلانیتش، تنها عقلانیت معیشتی باشد نه معادی، به عبارتی این جهانی باشد؛ یعنی بگوید اگر من با عقلم برنامه‌ریزی کنم سود بیشتر، نفع بیشتر، قدرت بیشتر و شهوت بیشتر بدست می‌آورم، این عقلانیت قطعاً با عقلانیت عاشورا سازگاری ندارد و همچنین با عقلانیت بعد از عاشورا هم در تعارض است؛ زیرا همانطور که اشاره شد صرف این نوع عقلانیت با خود، ظلم وستم، ناعدالتی، تبعیض، ناامنی و... را به همراه دارد، ولی بودن عقل معاد در کنار عقل معاش می‌تواند بسیاری از این ناهنجارها و ناعدالتی‌ها را از میان بردارد.

بنابراین بر اساس آموزه‌های عاشورایی و دینی، صرف داشتن عقلانیت معاش و این جهانی بودن بدون در نظر گرفتن عقلانیت معادی، هیچ گونه ارزشی ندارد؛ بلکه همواره ضد ارزش‌ و ناهنجار به حساب می‌‌آید.

پس حرکت امام حسین(علیه‌السلام) صرف عقلانیت معاش(نگاه این جهانی) نبود؛ زیرا اگر اینگونه بود که حضرت بیعت می‌کرد و هیچ‌گاه به کوفه نمی‌آمد و شهید نمی‌شد، بلکه عقلانیت امام عقلانیت معادی بود البته عقلانیتی که عقلانیت معاش(عقلانیت برنامه ریزی) ابزاری برای رسیدن به عقلانیت معادی بود. به همین منظور حضرت با استفاده از عقلانیت معاش جهت اثرگذاری بیشتر عازم کوفه و در نهایت شهید شد، در حالیکه اگر امام از عقلانیت معیشتی برخوردار نبود نمی‌توانست در طول تاریخ آنقدر اثرگذار باشد.

از این رو قدم ‌به ‌قدم، وقتی امام حرکت می‌کرد هدایت‌گری، ارشاد و نصیحت می‌کرد و تذکر می‌داد و این کارها را انجام می‌داد که مردم هدایت شوند. این یک عقلانیت خاص است و امامان(علیهم‌السلام) همگی به دنبال این نوع عقلانیت بودند؛ یعنی عقلانیت معادی با استفاده از ابزار عقلانیت معاشی.

در پایان نیز باید یادآور شد، از آنجایی که در فرهنگ اهل بیت(علیهم‌السلام) عشق با عقل در تعارض نیست، لذا حرکت امام حسین(علیه‌السلام) و دیگر ائمه بزرگوار هم عقل منهای عشق یا برعکس نبود؛ زیرا حرکت امامان(علیهم‌السلام) در طول تاریخ همواره برخاسته از عشق و علاقه آنان به عدالت، اخلاق، امنیت، شرافت، انسان دوستی، کمک کردن مردم و نجات آنان از نادانی و انحراف بود.

منبع:
[1]. غررالحکم، ص46
[2]. نهج الفصاحه، ص351

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 8 =
*****