آیا مغز معیوب باعث انجام اعمال ناروا می شود؟

22:28 - 1391/10/16
گر چه درصد كمي از افراد نابكار به خاطر نارسائي هاي مغزي باشد اما بسياري از آنها به خاطر عدم آگاهي صحيح و يا الگوپذيري غلط و فقر فرهنگي و يا عدم تزكية نفس و تربيت صحيح اسلامي باشد.
مغز و اعمال ناشایست

مي گويند افراد نابكار مغزشان معيوب است آيا به همين دليل است كه به اعمال ناروا دست مي زنند؟

پاسخ :

انسان موجودي است داراي دو بعد جسماني و روحاني و با استعداد و انگيزه هاي مختلف، كارهائي كه از انسان سر مي زند مي تواند علت هاي مختلف داشته باشد كه ما در ذيل به برخي از آنها اشاره مي نمائيم:

1. اختلالات رواني كه ممكن است منشاء جسماني داشته باشند.
برخي از افراد داراي مشكلات روحي، رواني هستند مثل افراد «جامعه ستيز» كه در برخي از موارد منشاء جسماني چون ترشح ناقص برخي از غدد داشته باشند. اين گونه افراد ممكن است از لحاظ شناختي مشكلي نداشته باشند ولي بر رفتار خود كنترل كافي را ندارند اين اشخاص مي توانند با مراجعه به روانپزشك و روانشناس مشكل خودشان را حل كنند و همچنين برخي از مشكلات رفتاري ممكن است ناشي از عقده هاي دوران كودكي باشد كه با مراجعه به روانشناس قابل درمان است.

2. مشكل علمي:

كساني هستند كه مغزشان هيچگونه مشكلي ندارند و از لحاظ جسماني سالم هستند و مسائل را خوب تشخيص مي دهند، اما چون علم و آگاهيشان كم است و جهل علمي دارند و ندانسته دست به اعمال ناشايسته مي زنند و يا به خاطر اينكه تربيت صحيح در خانواده نبوده و يا بخاطر تاثير محيط هاي ناسالم و الگوهاي ناشايست و تاثير پذيري از جامعه مانند بعضي از جوانان مشكل معرفتي دارند. اين افراد مكلف هستند كه احكام و مسائل ديني و اجتماعي خودشان را بياموزند و بر ديگران هم واجب است كه به آنها احكام و مسائل را ياد بدهند و با برخورد صحيح قبح گناه و كارهاي ناشايست را برايشان بيان كنند و الگوهاي صحيح معرفي نمايند.

3. انسان هاي غافل:

افرادي كه مسائل خوب و بد و معروف و منكر را مي دانند و آگاهي دارند اما غافل هستند و به آنها توجه ندارند. بايد به آنها مسائل را تذكر داد و با تشويق به مطالعة كتاب هاي مفيد و شركت در جلسات مذهبي و معرفي دوستان خوب آنها را از خواب غفلت بيدار كرد.

4. آگاهان بي عمل:

افرادي كه قواي ذهني آنها خوب كار مي كند و علم و آگاهي هاي لازم را دارند اما به خاطر ضعف ايمان و پيروي از هواي نفس دست به كارهاي ناشايسته مي زنند اينها اگر غرق در گناه و معاصي نشده باشند و ابتداي كارشان باشد با ارشاد و امر به معروف و نهي از منكر و.. ممكن است هدايت شده و دست از كارهاي منكر بردارند اما اگر به پيروي از هواي نفس ادامه دهند و اگر در منجلاب گناهان و فساد ها غوطه ور شوند هر چه بيشتر سقوط كنند برگشتشان مشكل تر خواهد بود كه بسياري از افراد نابكار ممكن است از اين گروه باشند.

«انسان عاقل هم در مواردي كه يك يا چند غرائز و اميال درونيش طغيان كرده يا عينك محبت به چشم عقل خود زنده، يا عينك خشم يا ترس بيش از حد، يا اميد بيجا، يا حرص، يا بُخل يا تكبر، در عين اينكه هم انسان است و هم عاقل نمي تواند به حق حكم كند، بلكه هر حكمي كه مي كند باطل است ولو اين كه (مانند معاويه) حكم خود را از روي عقل بداند، اما اطلاق عقل به چنين عقلي اطلاق مسامحه است و عقل واقعي نيست، براي اين كه انسان در چنين حالتي از سلامت فطرت و راه هاي صحيح بيرون است، و خداي عزوجل هم، كلام خود بر همين اساس ادا نموده و عقل را به نيروئي تعريف نموده كه انسان در دينش از آن بهره مند شود، و به وسيلة آن راه را به سوي حقائق و معارف و اعمال صالحه پيدا نموده و پيش بگيرد، پس اگر عقل انسان در چنين مجرايي قرار نگيرد و قلمرو علمش به چهار ديوار خير و شرهاي دنيوي محدود نگردد، ديگر عقل ناميده نمي شود،‌ چنانكه قرآن كريم، از چنين انسان هايي حكايت مي كند كه در قيامت مي گويند: «لو كنا نسمع او نعقل ما كنا في اصحاب السعير» سورة ملك، آية 10. ترجمه: اگر ما مي شنيديم يا تعقل مي كرديم ديگر از دوزخيان نمي بوديم.[1]» «پس مراد از عقل در كلام خداي متعال اداركي است كه با سلامت فطرت براي انسان دست مي دهد.»[2]

و خداوند مي فرمايد: «كذالك يبين الله لكم آياته لعلكم تعقلون» سورة بقره، آية 242.
اين چنين خداوند آيات خود را براي شما شرح مي دهد، شايد انديشه كنيد.
زيرا با بيان و روشنگري است كه علم حاصل مي شود و علم نيز مقدمة عقل و وسيله اي براي رسيدن به آن است. شخصي از امام ششم پرسيد: عقل چيست؟ فرمود: چيزي كه به وسيلة آن خدا را بپرستند و بهشت را بدست آرند.[3]

و امام هفتم ـ عليه السّلام ـ فرمودند: اي هشام به راستي خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت عيان و حجت نهان، حجت عيان رسولان و پيغمبران و امامانند و حجت دروني و نهان عقل است.[4]

و خداوند به ما عقل داده است تا به وسيلة آن راه خوب را از بد تشخيص دهيم و انبياء را بشناسيم و راه آنها را ادامه دهيم و كسي كه از عقل و فطرت سالم خدادادي اش را به هر گناهي و معاصي آلوده كند درحقيقت از قواي عقلاني خودش بهره نبرده است و چنين شخصي را نمي توان از عاقلان حساب كرد. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: يا علي لا فقر اشد من الجهل و لا مال اعود من العقل اي علي فقري سخت تر از ناداني و مالي سودمند تر از عقل نيست.[5]

حرف آخر:
گر چه ممكن است درصد كمي از افراد شرور و نابكار به خاطر مشكلات و نارسائي هاي مغزي باشد اما بسياري از آنها به خاطر عدم علم و آگاهي صحيح و يا تاثير پذيري و الگوپذيري غلط و فقر فرهنگي و يا عدم تزكية نفس و تربيت صحيح اسلامي باشد البته هيچ كدام از اينها اختيار و اراده را از انسان سلب نمي كند بلكه انسان ملكف است عوامل شرارت را برطرف و آنچه كه خداوند فرموده اطاعت كند و در راه تهذيب و تزكية نفس تلاش نمايد.

منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. چهل حديث، امام خميني (رحمة الله عليه)، حديث 2، ص 37 و 38، موسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ سوم، سال 72.
2. ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، انتشارات دارالحديث، بحث عقل.
3. تفسير تسنيم، آيت الله جوادي آملي، ج 1، ص 134 - 168، مركز نشر اسراء، سال 81.[1] . ترجمة الميزان، ج 2، ص 375، مولف علامه طباطبايي، مترجم سيد محمد باقر موسوي، (دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعة مدرسين).
[2] . همان، ص 376.
[3] . اصول كافي، كليني، ج 1، مترجم آيت الله كوه كمره اي، ناشر انتشارات اسوه، نوبت چاپ اول، سال 70، حديث 3، ص 35.
[4] . همان، ص 51، ح 12.
[5] . همان، ص 71، ح 25.

منبع:سایت اندیشه قم

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****