پیامبری که مسئله آموز صد مدرّس شد

13:41 - 1393/11/22
چکیده: اگر اجتماعى از نوابغ دهر و نوادر روزگار، و صاحبان افكار كه ورزش‌هاى فكرى كرده‏‌اند، و گردنه‏‌هاى علمى را گذراندند، مثل فارابی‌ها و كندی‌ها و شيخ رئيس و علامه حلّى و محيى الدّين عربى و خواجه نصير و ملاصدراها تشكيل شود، پيغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم، در ميان چنين اجتماعى‌كه همه افرادش چنين مردم ذوفنون، كه در هر فنّ مرد يك فن‌‏اند بوده باشد، باز پيغمبر در ميان اميّين مبعوث و محشور است
پیامبری که مسئله آموز صد مدرّس شد

رهروان ولایت ـ

 شخصیت عظیم پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم را می‌توان در این آیه شریفه به‌روشنی مشاهده نمود: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُم...»،[جمعه 2]؛ «اوست كه در ميان مردم بى‌‏سواد، پيامبرى از خودشان برانگيخت.»

در توضیح این آیه شریفه، باید بدانیم که در طول تاریخ، افرادی در میان مردم زندگی می‌کردند و الان هم حضور دارند که از آن‌ها به نوابغ آن عصر یاد می‌شود:

الف: بوعلی سینا دانشمندی است‌که در سن هيجده يا نوزده سالگى، علوم حكمت از منطق، طبيعيات، الهيات، هندسه، حساب، هيأت، موسيقى، علم طب و بسیاری از علوم سنگین دیگر را آن‌چنان فرا گرفت که سر درس هر استادی می‌رفت چیز تازه‌ای دستگیرش نمی‌شد.

ابو عبيد جوزجانى كه يكى از شاگردان شيخ است، در آغاز مدخل منطق شفا می‌گوید: شيخ، طبيعيات و الهيات شفا، جز حيوان و نبات آن‌را در مدت بيست روز فقط به اعتماد به طبعش بدون اين‌كه كتابى در نزد او حاضر باشد نوشت.

ب:‏ نظامى در اوائل ليلى و مجنون در سبب نظم كتاب گويد:

اين چار هزار بيت اكثر

شد گفته به چار ماه كمتر

گر شغل دگر حرام بودى‏

در چارده شب تمام بودى‏

ج: سعدى هشت باب گلستان را در كمتر از يك فصل نوشت، چنان‌كه در مقدمه کتاب گلستان نوشته است: «به‌حكم ضرورت سخن گفتيم و تفرّج‏ كنان بيرون رفتيم در فصل ربيع كه آثار صولت برد آرميده بود، و ايام دولت ورد رسيده، و مختم اين: فى الجمله هنوز از گل بوستان بقيتى مانده بود كه كتاب گلستان تمام شده»[1]

د: عارف نامدار شیخ محمود شبستری، گلشن راز را در هيجده سالگى در جواب نوزده پرسش عارف بزرگ خراسان امير حسينى هروى در سال 717 ه ق با كمال اختصار به نظم پاسخ داده است. و بعد بر هر بيتى ابياتى افزوده و مجموع آن 992 بيت شده است.

ه: خواجه طوسى يك صد و سيزده كتاب و رساله بطور مسلّم در رشته‏‌هاى گوناگون مانند تحرير مجسطى بطليموس و اكر مانالاؤس در مثلثات كروى و كشف القناع عن اسرار شكل القطاع و شرح اشارات شيخ رئيس و زيج ايلخانى و تحرير اصول اقليدس و تذكره در هيأت و تنسوخ نامه و اساس اقتباس، از آن جمله‏‌اند، كه هر يك براى امثال ما شبيه معجزه است، ‏تأليف كرده است‏.

و: علّامه حلى را در حدود پانصد مجلد تأليف علمى است كه تذكرة الفقهاء و منتهى و مختلف و قواعد و تحرير و شرح تجريد خواجه در كلام به نام كشف المراد و شرح تجريد خواجه در منطق به نام الجوهر النضيد از آن جمله است‏.

ز: شيخ اكبر محيى الدين را بيش از هشتصد مجلد كتب و رسائل است كه عثمان يحيى آن‌ها را در دو جلد به فرانسه فهرست كرد، فتوحات مكيه و فصوص الحكم و انشاء الدوائر و عنقاء مغرب و شق الجيب فى المهدى عليه السّلام و مفتاح الاسرار در علم حروف و جفر و كتاب السهل الممتنع فى الجفر الجامع كه الدرّ المكنون و الجوهر المصون فى علم الحروف و الجفر هم گفته مى‏‌شود از آن جمله‌‏اند.

ح: توماس اديسون‏ مخترع برق، استعدادى فوق العاده داشت، فكر و مغز فعّال او هرگز از كار نمى‌‏ايستاد، وى در بين سال‌هاى 1870 م تا 1876 م كه از بيست و چهار سالگى او شروع مى‏‌شد يكصد و بيست و دو اختراع به ثبت رسانيد.[2]

حال با توجه به این‌‌‌‌‌‌که « اُمِّيين" جمع" امى" به‌معنى درس نخوانده است»[3]، اگر در یک مجلسی تمام این نوابغ از امثال بو علی سیناها، خواجه نصیر الدین طوسی‌ها، میردامادها، فارابی‌ها، علامه حلی‌ها، شیخ اشراق‌ها و ... گرد هم آیند، و ناگهان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این مجلس وارد شوند، باز هم این آیه شریفه صادق است‌که  «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُم...»،[جمعه 2]؛ «اوست كه در ميان مردم بى‏‌سواد، پيامبرى از خودشان برانگيخت.»

حضرت علامه حسن ز اده آملی حفظه الله تعالی در این زمینه می‌فرمایند: « امّا آيه كريمه، خداوند فرمود: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ‏ فِي‏ الْأُمِّيِّينَ‏ رَسُولًا مِنْهُمْ»، نه تنها مردم آن روز أمّى بودند، بلكه هميشه رسول اللّه در ميان أميين مبعوث است.

اجتماعى از نوابغ دهر و نوادر روزگار، و صاحبان افكار كه ورزش‌هاى فكرى كرده‏‌اند، و گردنه‏‌هاى علمى را گذراندند، مثل فارابی‌ها و كندی‌ها و شيخ رئيس و علامه حلّى و محيى الدّين عربى و خواجه نصير و ملاصدراها، تشكيل شود، پيغمبر خاتم، در ميان چنين اجتماعى كه همه افرادش چنين مردم ذوفنون، كه در هر فنّ مرد يك فن‌‏اند بوده باشد، باز پيغمبر در ميان اميّين مبعوث و محشور است. اين نوابغ، از اشراقات و افاضات منطق وحى رسول امى، از قوه به فعل رسيده‏اند و از اماثل روزگار شدند.»[4]

آری

«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله آموز صد مدرّس شد»[5]

.....................................................

پی‌نوشت:

[1]. مقدمه کتاب گلستان

[2]. برای اطلاع بیشتر ر.ک علامه حسن زاده آملی،  انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه ص  172

[3]. تفسیر نمونه،ج24،ص106

[4]. علامه حسن زاده آملی، مجموعه مقالات، ص،73

[5]. حافظ

 

 

 

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****