از تصوف تا سیر و سلوک شیطانی

11:06 - 1394/01/26
چکیده: فرقه صوفیه به دلیل کژروی‌ها و آداب و رسوم خود ساخته و گذاشتن بدعت، هم‌چنین به دلیل وجود انحرافات بسیار و بی‌اعتنایی به قرآن و عترت و تعطیل کردن احکام دین مثل پرداخت عشریه به جای خمس، پشمینه پوشی، رقص و سماع، آواز و غنا، انحرافات جنسی و مصاحفه کردن با زنان، كشف و شهود شيطانى و... فرقه‌ای به دور از حقیقت اسلام و کاملا مردود و باطل است.
تصوّف

رهروان ولایت ـ نخستین جلوه‌های صوفی‌گری در قالب زهدگرایی در زمان خلفا و صحابه‌ی پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌واله) ظاهر شده است، و با ظهور کسانی هم‌چون حسن بصری، بایزید بسطامی، جنید بغدادی، معروف کرخی و...  به عنوان یک مکتب، رسماً آغاز به کار کردند.

پيروان اين مكتب معتقدند كه راه به سوى كمال انسانى و دست‏يابى بر حقائق معارف منحصر در اين است كه آدمى به طريقت روى آورد، و طريقت(در مقابل شريعت) عبارت است از نوعى رياضت كشيدن در تحمل شريعت كه اگر كسى از اين راه سير كند، به حقيقت دست مى‌‏يابد، و بزرگان اين مكتب چه شيعيان و چه سنيان سند طريقت را منسوب كرده‏‌اند به علی بن ابی طالب(علیه‌السلام).[1]

تعریفی که از حقیقت تصوّف کرده‌اند: تلاش برای ترك لذت‌های دنيايی و آخرتی و رجوع به فنا و ترك نسبت چيزی به خود و یافتن صفت‌های پسنديده و اخلاق نيكو باشد.[2] امّا تصوفی که ابتدا ظهور داشت عبارت بود از زهدی مفرط و خشن كه عبادت‌های شاق و طاقت‌فرسا، كناره‌گیری و گوشه‌نشینی را نیز با خود همراه داشت[3] که رفته رفته به انواع بدعت‌ها و انحراف‌ها و التقاط مبتلا شدند.

دربارۀ شخصیت بزرگان و بنیان‌گذاران این فرقه باید گفت که خود آن‌ها غالباً نیز دچار فساد عقیدتی و انحرافات فکری بودند به عنوان مثال، حسن بصری، کسی است که امیرالمومنین(علیه‌السلام) تا امام باقر(علیه‌السلام)را درک کرده و نه تنها به آن‌ها ایمان نیاورده، بلکه در برابر آن‌ها ایستاده و بر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)جهت درگیری با اهل جمل، طعنه زده و بنا بر نقلی در نهایت، مقام قضاوت در حکومت حجاج‌ بن یوسف ثقفی را می‌پذیرد. جنيد بغدادی نیز اولين كسی بود كه رقص و سماع را وارد تصوف كرد و دیگران از او پیروی نمودند.[4]

فرقه صوفیه به واسطه بدعت‌هایی که گذاشتند، عرفان و سیرو سلوک را از مسیر اصلی خود منحرف ساختند به گونه‌ای که علامه طباطبایی(رحمه‌الله‌علیه) در این باب می‌نویسد: «...براى سير و سلوك، رسم‏‌ها و آدابى كه در شريعت نامى و نشانى از آن‌ها نيست باب كنند، و اين سنت تراشى هم‌واره ادامه داشت، آداب و رسومى تعطيل مى‏‌شد و آداب و رسومى جديد باب مى‏‌شد، تا كار بدان‌جا كشيد كه شريعت در يك طرف قرار گرفت و طريقت در طرف ديگر، و نتیجه این شد که حرمت محرمات از بين رفت، و اهميّت واجبات از ميان رفت، شعائر دين تعطيل و تكاليف ملغى گرديد، يك نفر مسلمان صوفى جائز دانست هر حرامى را مرتكب شود و هر واجبى را ترك كند، كم كم طائفه‌‏اى به نام قلندر پيدا شدند، و اصلا تصوف عبارت شد از بوقى و منتشايى و يك كيسه گدايى، بعدا هم به اصطلاح خودشان براى اين‌كه فانى فى اللَّه بشوند، افيون و بنگ و چرس استعمال كردند».[5]

اهل بیت(علیهم‌السلام)  اولین کسانی هستند که با این نوع از تصوف به دلیل منافات داشتن با روح اسلام ناب به مخالفت برخاستند و صراحتا این جریان و سران آن را مورد رد و انكار قرار دادند. بزنطى مى‌گويد: مردى از اصحاب ما به امام صادق(علیه‌السلام)عرض کرد: دسته‌ای در زمان ما پيدا شده‌اند كه به آن‌ها صوفيه گفته مى‌شود شما دربارۀ آن‌ها چه مى‌فرماييد؟ حضرت فرمود: «آنان دشمنان ما هستند هر كس به سوى آن‌ها اظهار تمايل كند از آن‌ها محسوب مى‌شود و با آن‌ها محشور خواهد شد. زود است كه عده‌اى از مدعيان دوستى ما اهل‌بيت نسبت به آن‌ها تمايل خواهند نمود و خود را تشبيه به آن‌ها كرده و به نام و لقب آن‌ها ملقب خواهند شد و گفته‌هاى آنان را تأويل و توجيه خواهند كرد. آگاه باش، هر كس به آن‌ها تمايل نمايد از ما نيست و من از او بيزارم و هر كس نسبت به آنان ابراز مخالفت و انكار نمايد و آن‌ها را رد نمايد مانند كسى است كه پيش روى پيغمبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با كفار جهاد كرده باشد».[6]

بنابراین فرقه صوفیه به دلیل کژروی‌ها و آداب و رسوم خود ساخته و گذاشتن بدعت، هم‌چنین به دلیل وجود انحرافات بسیار و بی‌اعتنایی به قرآن و عترت و تعطیل کردن احکام دین مثل پرداخت عشریه به جای خمس، پشمینه پوشی، رقص و سماع، آواز و غنا، انحرافات جنسی و مصاحفه کردن با زنان،  كشف و شهود شيطانى و ....  فرقه‌ای به دور از حقیقت اسلام و کاملا مردود و باطل است.

 

_______________________________
پی‌نوشت:
[1]. ترجمه تفسير الميزان، ج‏5، ص457.
[2]. دكتر عبدالحسین خسروپناه، مقالۀ «تصوف رویکرد شريعت‌گريز و مرجعيت‌ستيز».
[3]. ذهبیه تصوف علم، اسدالله خاوری، ص 11.
[4]. دكتر عبدالحسین خسروپناه، مقالۀ «تصوف رویکرد شريعت‌گريز و مرجعيت‌ستيز»
[5]. ترجمه تفسير الميزان، ج‏5، ص458.
[6]. سفینه البحار، ج 2، واژه صوف.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 14 =
*****