رهنمودهای تربیتی امام کاظم

22:24 - 1398/05/30

چکیده: برای رسیدن به اطمینان بخش ترین شیوه های تربیتی كه ضمن دربرداشتن همه ابعاد زندگي بتواند فرزند را به سعادت حقيقي برساند ضروري است که زندگاني معصومين(علیهم السلام) را به‌طور كامل و دقيق از منظر تربيت نگريست و از خلال سيره رفتاري و گفتاري آنها تربيت صحيح را عرضه نمود

رهنمودهای تربیتی امام کاظم

آنچه در امر تربيت مهم و اساسي است، ارايه شيوه‌هاي اطمينان بخش تربيتي است كه ضمن دربرداشتن همه ابعاد زندگي انسان، او را به سعادت حقيقي كه همان مقام قرب الهي است نايل گرداند و بي‌شك چنين شيوه‌هاي تربيتي جز از سيره قولي و عملي اسوه هاي راستين دين يعني معصومين(علیهم السلام)ميسر نيست.
بدين جهت، ضروري مي‌نمايد زندگاني معصومين(علیهم السلام) را به‌طور كامل و دقيق از منظر تربيت نگريست و از خلال سيره رفتاري و گفتاري آنها تربيت صحيح را عرضه نمود.
در اين مقاله، تلاش بر آن است گوشه‌هايي از سيره امام كاظم(علیه السلام) در تربيت فرزندان را هر چند ناقص به تصوير بكشيم.

گام نخست در تربيت

از ويژگيهاي انحصاري اسلام، نگاه عميق و ريشه اي به امر تربيت است، از ديدگاه اسلام، زمينه هاي تربيت را نه از لحظه تولد كه از مدتها قبل بايد فراهم نمود؛ از بزرگترين هدفهاي ازدواج، تربيت فرزندان صالح و شايسته است.
ازدواج تنها يافتن شريك در زندگي مشترك و پيوند ساده ميان زن و مرد نيست، بلكه مرد بايد مادري شايسته و لايق را براي فرزندان آينده خود برگزيند، امام كاظم(علیه السلام) فرموده است:« ... واختاروالنطفكم... مادران شايسته اي براي فرزندان آينده تان برگزينيد»[1] و نيز آن حضرت ويژگيهايي را براي انتخاب همسر فرمود كه رعايت آنها شرط موفقيت در زندگي آينده است. برخي از اين معيارها عبارتند از:

صالح بودن
آن حضرت از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل مي كند كه فرمود: «خداوند فايده اي بهتر از همسر صالحه به انسان نداده تا وقتي او را مي بيند خوشحال گردد و هرگاه شوهر خارج از منزل است، خود و مال شوهر را حفظ نمايد».[2]
همچنين، آن حضرت دعايي را به اصحاب تعليم دادند كه از خداوند طلب همسر صالح و مهربان كنند: «اللهم ارزقني زوجة صالحة ودوداً...» [3]

كفو بودن
همشأن بودن والدين، در تربيت اولاد نقش بسزايي دارد، اگر والدين از نظر سطح سواد و فرهنگ و مسايل اخلاقي و اقتصادي به هم نزديك نباشند، دچار تضاد و ناهماهنگي در تربيت خواهند شد و تربيت مطلوب حاصل نخواهد شد. امام كاظم(علیه السلام) در حديثي مي فرمايد: «با همسراني كه همسطح و كفو شما باشند ازدواج كنيد...» [4]

عاطفه همسر
فرزند بيش از هر چيز بويژه در دوران كودكي به محبت نياز دارد.
با محبت بودن همسر از دو جهت اهميت دارد؛ از يك سو كانون خانواده را صفاي بيشتري مي بخشد و باعث نيرو و توان بيشتر مدير خانواده يعني شوهر مي گردد و از طرف ديگر فرزندان تشنه محبت، خود را از چشمه زلال محبت سيراب و روان آنها را طراوت مي بخشد. امام كاظم(علیه السلام) در دعايي كه به اصحاب تعليم دادند، طلب همسر با عاطفه را از خداوند سفارش نمودند. [5]

عفاف و پاكدامني همسر
عفاف و پاكدامني از معيارهاي ضروري انتخاب همسر است؛ زيرا فرزندان طيب و پاكيزه از دامان مادران پاكدامن و با عفت پرورش خواهند يافت.
امام كاظم(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل مي كند كه فرمود:« با زنان فلان طايفه ازدواج كنيد، زيرا آنها با عفت هستند و زنان آنان نيز با عفتند و با زنان فلان طايفه ازدواج نكنيد، زيرا آنان باعفت نيستند و زنانشان نيز با عفت نخواهند بود.» [6]
امام هفتم(علیه السلام) بيش از آنكه ديگران را به انتخاب همسر شايسته توصيه كند، خود بدين امر اساسي اهميت مي داد و براي فرزندان خود مادران صالح و شايسته انتخاب نمود.
براي نمونه، به منزلت دو نفر از همسران آن حضرت اشاره مي كنيم.
1. مادر امام رضا(علیه السلام): از عون بن محمد كندي روايت شده كه من مردي را آگاهتر از علي بن ميثم به كارهاي ائمه(علیه السلام) و ازدواجشان نديدم، او مي گفت كه «حميده مصفاه» مادر موسي بن جعفر(علیه السلام) كه از اشراف و بزرگان عجم بود، كنيزي خريد و اسم آن تكتم بود و او در عقل و دين و احترام به حميده بهترين زن بود، به طوري كه به احترام حميده هيچ گاه در مقابل او نمي نشست، حميده به فرزندش گفت: پسرم، من كنيزي بهتر از تكتم سراغ ندارم و شكي ندارم اگر فرزندي داشته باشد، خداوند او را پاكيزه مي گرداند و من اين كنيز را به تو بخشيدم، درباره او سفارش به نيكي كن، آنگاه كه حضرت رضا(علیه السلام) از آن بانو متولد شد، او را «طاهره» ناميد.
2. ام احمد (مادر شاهچراغ): ام احمد تنها زني است كه امام كاظم(علیه السلام) در وصيتنامه خود از او ياد مي كند. مرحوم مجلسي درباره او مي نويسد: مادر احمد از زنان مورد احترام بود و امام كاظم(علیه السلام) علاقه شديدي به او داشت، هنگامي كه حضرت مي خواست از مدينه به سوي بغداد حركت كند، وديعه هاي امامت را پيش او سپرد و فرمود: هرگاه كسي پيش تو آمد، در هر وقتي از اوقات كه باشد و اين امانت را از تو طلب كرد، بدان كه من به شهادت رسيدم و او جانشين بعد از من و امامي است كه اطاعت او بر شما و ديگران واجب است. [8]

رفتار با فرزندان

اولين نيكي به فرزند
انتخاب نام نيكو، از حقوق فرزند بر والدين و نشانه احترام و اهميت آنها به آينده فرزند است.
نام، علامتي است كه فرزند آن را تا پايان عمر به همراه دارد؛ اگر نيكو باشد مايه سرور و شادي فرزند و اگر ناپسند و زشت باشد، باعث اندوه و حسرت او مي گردد.
موسي بن بكر از امام كاظم(علیه السلام) نقل مي كند كه فرمود: «اولين كار نيك پدر براي فرزند اين است كه نام نيكو برايش انتخاب نمايد». [9]

عقيقه و وليمه فرزند
عقيقه و وليمه علاوه بر آثار اجتماعي چون اطعام فقرا و مؤمنين، براي كودك نيز مؤثر خواهد بود؛ زيرا از طرفي نشانه احترام والدين به كودك است و از طرف ديگر به منزله تأمين و حفظ سلامتي فرزند است.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه فرمود: «هر نوزادي در گرو عقيقه است.» [10]
اهميت عقيقه تا بدانجاست كه امام كاظم(علیه السلام) فرمود: «هنگام تولد فرزند عقيقه براي او واجب است.» [11] تعبير به وجوب هر چند از نظر فقهي واجب شرعي نيست و عقيقه يك عمل مستحبي است، اما نشانه اهميت آن مي باشد.

احترام به فرزند
كودك ادب و احترام را در آموزشگاه خانواده فراگرفته و آن را در صحنه اجتماع به نمايش مي گذارد.
از سليمان بن حفص مروزي نقل شده كه گفت: موسي بن جعفر فرزند خود علي را "رضا" ناميد و هر زمان كه نام او را بدون خطاب به او بر زبان جاري مي كرد، مي فرمود: «بگوييد فرزند من رضا، نزد من بيايد و به فرزند خود "رضا" چنين گفتم و فرزند من رضا چنان گفت و هر گاه آن جناب را مخاطب قرار مي داد، مي فرمود يا ابالحسن.» [12]

فرزند و محبت
فرزندان گلهاي بوستان زندگي هستند و كام تشنه آنها جز با محبت والدين سيراب نمي شود.
هر نوع كوتاهي در سيراب نمودن آنها، اثري جز پژمرده شدن اين گلهاي معطر به دنبال ندارد.
برخي والدين از نقش محبت در رشد معنوي و حتي جسماني فرزندان خود غافلند و كمتر به اهميت و تأثير سحرآميز آن توجه دارند، در حالي كه محبت داروي شفابخش بسياري دردهاست، بسياري از ناسازگاريها و پرخاشگريهاي فرزندان را با محبت مي توان پيشگيري نمود.
نكته مهم در محبت و عاطفه به فرزندان، اظهار و ابراز آن است، چه بسيار والديني كه فرزندان خود را زياد دوست دارند، اما كمتر اين عاطفه قلبي خود را ابراز مي كنند. از بهترين شكلهاي اظهار محبت، در آغوش گرفتن و بوسيدن فرزند در كودكي و هديه دادن در نوجواني و جواني است.
مفضل بن عمر نقل مي كند كه بر موسي بن جعفر(علیه السلام) وارد شدم، در حالي كه فرزندش علي(علیه السلام) در كنارش نشسته بود و او را مي بوسيد. مي فرمود: «پدر و مادرم فداي تو باد، چقدر خوشبو و پاكيزه است بوي تو و چقدر خلقت تو پاك و طاهر است و چقدر فضل تو ظاهر است...» [13]

وفاي به وعده
وفاي به وعده، حتي در برابر كفار، از صفات پسنديده و مورد توجه پيشوايان دين است.
اين عمل مهم در برخورد با كودكان اهميت بيشتري دارد.
كودكان جز به تحقق وعده والدين نمي انديشند، در وفاي والدين ترديد ندارند و همواره به انتظار لحظه موعود مي نشينند، هرگونه تأخير و تخلف در وفاي به وعده آنها را مي آزارد و به تخريب روحيه اعتماد به والدين مي انجامد.
افزون بر اين، چنين كردار ناپسندي، غيرمستقيم درس پيمان شكني به آنان مي آموزد. «كليب صيداوي» نقل مي كند كه امام كاظم(علیه السلام)فرمود: «هنگامي كه به فرزندانتان وعده داديد، وفا كنيد؛ همانا كودكان چنان مي پندارند كه شما به آنها روزي مي دهيد. خداوند متعال به خاطر هيچ چيزي به اندازه زنان و كودكان خشمگين نمي شود.» [14]

كودكان و نماز
نماز ستون دين و سرچشمه همه نيكيهاست.
هرچند اين امر مهم همزمان با سن تكليف بر انسان واجب مي شود؛ اما هرچه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، بيشتر با نماز مأنوس مي شوند و زودتر شيريني عبادت و ارتباط با پروردگار را مي چشند.
نماز در نوجواني و قبل از تكليف، تجربه اي شيرين و جذاب است، هنگام تكليف، احساس سختي فرايض را از انسان دور مي سازد.
بدين جهت ائمه(علیه السلام)فرزندان خود را، قبل از سن تكليف با نماز آشنا مي ساختند.
امام كاظم(علیه السلام) فرمود: «مروا صبيانكم بالصلاة اذا كانوا سبع سنين...، هنگامي كه فرزندانتان به سن هفت سالگي رسيدند، آنها را به نماز فرمان دهيد». [15]

فرزندان و مسؤوليت
مسؤوليت دادن به فرزندان، از روشهاي مؤثر تربيتي است.
مسؤوليت، اگر متناسب با توان كودكان باشد و در انجام دادن آن ياري شوند، اعتماد به نفسشان را تقويت مي كند و آنان را براي پذيرش و به انجام رساندن مسؤوليتهاي بزرگتر آماده مي سازد.
علاوه بر اين، كودكان احساس مي كنند والدين براي آنها احترام قايلند و آنها را ناتوان نمي انگارند.
امام كاظم(علیه السلام)همزمان با وصي اصلي قرار دادن حضرت رضا(علیه السلام)سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعيل و احمد) را در مسؤوليت وصايت با امام هشتم(علیه السلام)همراه ساخت.

تفاوت يا تبعيض؟
تبعيض و تفاوت دو واژه نزديك، ولي متفاوت است.
تبعيض بدين معناست كه در ميان افراد همپايه و همسان بي دليل فرد يا افرادي را برتر به شمار آوريم؛ ولي تفاوت عبارت است از برتري شايستگان.
در سيره تربيتي امام كاظم(علیه السلام) تبعيض ممنوع و تفاوت مجاز شمرده شده است.
تبعيض ميان فرزندان بذر كينه و اختلاف و بدبيني به والدين را در دل كودكان مي پراكند.
امام كاظم(علیه السلام) از پدرانش چنين نقل مي كند: «مردي يكي از دو فرزند خود را بوسيد و ديگري را رها كرد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با ناراحتي فرمود: چرا بين آنها به مساوات رفتار نمي كني؟»[16]
تفاوت اگر بجا و  منطقي باشد،  موجب پيشرفت  فرزندان مي شود؛ زيرا حس   رقابت سالم را در آنها تقويت مي كند.
امام كاظم(علیه السلام) در مواردي ميان فرزندانش تفاوت قايل مي شد. رفاعه از حضرت موسي بن جعفر(علیه السلام) پرسيد: اي فرزند رسول ا...(صلی الله علیه و آله)، مردي چند پسر دارد؛ آيا برتر شمردن يكي بر ديگران، درست است؟
امام(علیه السلام) پاسخ داد: «بلي، مانعي ندارد؛ زيرا پدرم حضرت صادق(علیه السلام) مرا بر عبدا...، برادر بزرگترم ترجيح مي داد.»
تفاوت نهادن ميان فرزندان امري بسيار ظريف و حساس است و به كمال دقت و ظرافت نياز دارد؛ زيرا ممكن است فرزندان آن را تبعيض پندارند.
پس والدين بايد:
1. هنگام تفاوت نهادن ميان فرزندان به گونه اي رفتار كنند كه كسي آن را تبعيض به شمار نياورد.
2. دقت كنند كه سبب برتري فرزندي كه برتر مي شمارند، كاملاً آشكار باشد.
3. در صورت امكان، امتياز فرزند برتر را با عباراتي سازنده، بيان كنند.

امام هفتم(علیه السلام) در مواردي حضرت رضا(علیه السلام) را بر ديگران ترجيح مي داد، او را الگوي ديگر فرزندان معرفي مي كرد و وجه برتري اش را آشكار مي ساخت.
اسحاق بن موسي(علیه السلام) مي گويد: امام كاظم(علیه السلام) به فرزندانش مي فرمود: «برادرتان علي(علیه السلام) دانشمند آل محمد(صلی الله علیه و آله) است، درباره دينتان از او بپرسيد و آنچه را بيان مي كند، به خاطر بسپاريد».
همانا ابوجعفر(علیه السلام) به من فرمود: «دانشمند آل محمد(صلی الله علیه و آله) در شمار فرزندان تو خواهد بود. كاش وي را درك مي كردم. بي ترديد او همنام اميرمؤمنان علي است». [18]

موقعيت اجتماعي فرزندان
فرزندان تا وقتي به بلوغ شرعي، عقلي و اجتماعي دست نيافته اند، به مراقبت والدين و هدايت آنها نياز دارند.
فراهم ساختن زمينه مساعد براي دستيابي فرزندان به جايگاه اجتماعي مناسب، بخشي از وظايف والدين در برابر فرزندان است.
آنها بايد براي رسيدن به اين هدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب ياري دهند.
امام كاظم(علیه السلام) فرمود: «شخصي با فرزندش خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: اي رسول خدا، حق اين فرزند بر من كدام است؟
حضرت فرمود: نام نيكو برايش انتخاب كن، او را ادب بياموز و در موقعيتي نيك قرار ده ، جايگاه اجتماعي مناسب برايش فراهم ساز.» [19]

والدين و موعظه فرزندان
هرچند روش غيرمستقيم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان(عليهم السلام) بيش از آنچه مي گفتند با كردار خود، مردم را ارشاد مي كردند؛ ولي پند مستقيم نيز در سيره آنها بسيار مشاهده مي شود.
امام كاظم(علیه السلام) بعضي از فرزندانش را چنين اندرز مي دهد: «فرزندم! بپرهيز از اينكه خداوند تو را در گناهي كه از آن نهي ات كرده، ببيند؛ بپرهيز از اينكه پروردگار تو را از اطاعتي كه بدان فرمانت داده، دور مشاهده كند. بر تو باد به تلاش و كوشش.
هرگز خود را از كوتاهي در عبادت خداوند تهي مشمار؛ زيرا خداوند چنان كه شايسته است عبادت نمي شود؛ و از مزاح بپرهيز كه نور ايمانت را مي برد و تو را سبك مي سازد؛ و از اندوه و كسالت دور باش، كه از بهره دنيا و آخرتت جلوگيري مي كند.» [20]

تربيت از تولد تا مرگ
امام(ع) هنگام تولد فرزندش حضرت رضا(علیه السلام) اذان و اقامه را در گوشش زمزمه فرمود و روان نو رسيده خود را با آواي توحيد صفا بخشيد.
نجمه مادر حضرت رضا(علیه السلام) مي گويد: هنگامي كه وضع حمل كردم، پسرم علي بن موسي دستهايش را بر زمين قرار داده، سر را به سمت آسمان بلند كرد و لبهايش را حركت داد، گويا سخن مي گفت. پدرش موسي بن جعفر(علیه السلام) بر من وارد شد و فرمود: اي نجمه، كرامت پروردگارت گوارايت باد. آنگاه نوزاد را، كه در لباس سفيد پيچيده بودم، به حضرت دادم. امام(علیه السلام) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت؛ آب فرات خواست، كامش را با آب فرات آشنا ساخت؛ سپس او را به من داد و فرمود: بگيرش كه بقية ا... در روي زمين است. [21]
حضرت حتي در لحظات پاياني عمرش نيز به تربيت فرزندانش مي انديشيد.
آن بزرگوار در وصيتنامه اش نكات تربيتي مهمي به يادگار نهاده، مي فرمايد: «درباره صدقات و اموال و فرزندان وصيت مي كنم، ابراهيم، عباس، اسماعيل، ام احمد و علي را، بويژه در امر زنان؛ و پسرم علي در امر آنها مختار است نه پسران ديگرم.
همچنين در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بيتم او اختيار دارد... من داراي اموالي هستم كه صدقه قرار داده ام؛ فرزندم علي بدان آگاه و راست گفتار است و بايد بدين وصيت عمل كند، و اگر از برخي از فرزندانم به عنوان وصي نام بردم، براي احترامشان بوده تا در اجراي وصيت شركت كنند.
فرزندان و همسرانم هر يك در همان خانه اي كه هستند، اقامت كنند... هيچ يك از فرزندانم حق شوهر دادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا(علیه السلام) اگر رضا خشنود نبود و كسي بدين كار اقدام كرد، با خداوند و رسول و ولي اش مخالفت كرده، در مقام جنگ با حق برآمده است.» [22]

پي نوشت ها:
[1]. سوره اعراف؛ آيه 179.
[2]. زندگاني امام كاظم(علیه السلام) (عمارزاده)، جلد1، ص325.
[3]. همان، ص318.
[4]. همان، ص 325.
[5]. همان، ص334.
[6]. مسند امام كاظم(علیه السلام)، ج2، ص536.
[7]. بحار، ج48، ص279 (پاورقي).
[8].همان،
[9].- الكافي، ج6، ص18.
[10]. الكافي، ج6، ص24.
[11]. همان.
[12]. ترجمه عيون اخبار الرضا(علیه السلام)، ص14.
[13]. همان، ص23.
[14]. مستدرك الوسائل، ج3، ص558.
[15]. همان.
[16]. همان، ص3، ص7.
[17].عيون اخبار الرضا(علیه السلام)، ص27.
[18]. الكافي، ج6، ص48.
[19].تهذيب، ج6، ص362 و استبصار، ج3، ص96.
[20]. تحف العقول، ص306.
[21]. عيون اخبار الرضا(علیه السلام)، ص17-16.
[22]. بحار، ج 48، ص280-276.

منبع: خلاصه ای از مقاله « رهنمودهای تربیتی امام کاظم(علیه السلام) »نویسنده: علی همت بناری، مجله ماهنامه کوثر، شماره 15و 16.

در این مطلب در قالب فرازهای مختلف، بخشهای آموزنده‌ای از نکات تربیتی فرزندان، در زبان و عمل حضرت موسی بن جعفر(علیهم السلام) مورد بررسی قرار می‌گیرد، فرازهایی که هر کدام از آنها دریایی از نکات و آثار را در خود جای داده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 8 =
*****