چکیده: سزاوار است متفکران وهابی و اندیشمندان اهل سنت تعصبات کور فرقهای را کنار گذاشته و بدون جهت سایر فرق اسلامی را تکفیر ننمایند؛ چرا که این رویه و رویکرد ناصواب تبعات جبران ناپذیری از جمله قتل و کشتار موحدان را به بدنبال خواهد داشت؛ خونهای پاکی که خدای متعال حرمت نگهداشتن آن را واجب کرده است.
از جمله بدترین حربههایی که فرقه متحجر «وهابیت» در مقابله با سایر فرق و مذاهب اسلامی از آن استفاده میکنند، اتهام شرک و کفر به مخالفین خود است. این فرقه انحرافی بدون هیچ دلیل متقن و قرآنی بر اساس برداشتهای ناصحیح و صرفاً با استناد به فهم ناقص و نادرست از ظاهر آیات و روایات، بسیاری از مسلمانان را مشرک قلمداد کرده و آنان را از دایره اسلام بیرون میرانند، و به این وسیله خون هزاران مسلمان موحد یکتاپرست را برزمین میریزند؛ این در حالی است که خدای متعال تمام این رفتارهای افراطی را توبیخ نموده و مرتکبین آنرا به شدیدترین عذابها وعده میدهد.
در منطق این دسته افراد کسانی که به انبیا و اولیای الهی متوسل میشوند و یا اینکه حتی جلسات عزاداری و یا مولودی برپا میکنند مشرکند. کسی حق ندار از غیر خدا چیزی طلب نماید؛ چرا که همهی این امور از خطوط قرمز فرقه وهابیت و از جمله مصادیق شرک و کفر به حساب میآید؛ از اینرو برای روشن شدن چیستی و حد و مرز شرک و کفر لازم است معیار و مرز آن مشخص شود تا اینکه سفاحت و نادانی این دسته افراد روشنتر شود.
بازشناسی معیار شرک در قرآن
شرک، در لغت به معنای نصیب قرار دادن، و درهم آمیخته شدن دو شریک است.[1]
مراتب شرك
1. شرك ذاتی: يعني باور و اعتقاد به اين كه عالم هستی داری دو يا چند خداست، اينگونه اعتقاد، سبب خروج از جرگه اهل توحيد و حوزه اسلام است. خداوند متعال در آیات متعددی از این اعتقاد باطل به شدت نهی مینماید و پیروان آن باور را به عذاب شدید وعده میدهد. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَليمٌ [مائده/73] آنها كه گفتند: «خداوند، يكى از سه خداست» (نيز) به يقين كافر شدند، معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مىگويند دست بر ندارند، عذاب دردناكى به كافران آنها (كه روى اين عقيده ايستادگى كنند) خواهد رسيد».
2. شرك در خالقيت: يعني اعتقاد به اين كه برخی از موجودات عالم را خدا نيافريده، بلكه يكی از مخلوقات، آن را آفريده است. البته این نوع شرک به نوعی مرتبط با شرک ذاتی است؛خداوند متعال این نوع باور و اعتقاد را این چنین مردود اعلام میکند: «أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ [رعد/16] آيا آنها همتايانى براى خدا قرار دادند، به خاطر اينكه آنان همانند خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است؟! بگو: خدا خالق همه چيز است و اوست يكتا و پيروز!».
3. شرك در ربوبيت: يعني اعتقاد به اين كه خداوند در اداره و تدبير جهان هستي شريك دارد، مثلا مشركان عصر حضرت ابراهيم(علیهالسلام) تنها به يك خالق اعتقاد داشتند، ولی به غلط میپنداشتند كه ستاره، يا ماه، يا خورشيد ارباب و مدبر جهانند. قرآن در ردّ اين پندار واهی میفرمايد: «اگر در آسمان و زمين خدايانی جز «الله» بود نظام آن دو به تباهی میگراييد».[2]
4. شرك در عبادت: يعني بندگی، خضوع و پرستش در برابر موجودات ممکن، با اعتقاد به الوهیت آنها، به این معنا که او نیز خداست و سزاوار پرستش و خضوع است. برخی از ملل در مرحله پرستش، چوب، سنگ، يا فلز، يا حيوان، يا ستاره، يا خورشيد، يا دريا، يا درخت را میپرستيدند.[3] قرآن برای نفی اينگونه پرستشها به همه مسلمانان دستور میدهد، در هر روز چندين مرتبه به توحيد در عبادت گواهی دهند و در نماز بگويند: «اإِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين [فاتحه/5] فقط تو را عبادت میكنيم.» و در نکوهش آن دسته افرادی که در دام این چنین شرکی گرفتار شدهاند میفرماید:« قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ [صافات/96] گفت: آيا چيزى را مىپرستيد كه با دست خود مىتراشيد؟!».
دو سؤال اساسی از متفکرین وهابی
1. حال بعد از معرفی اجمالی یک تقسیم بندی مختصر از انواع شرک و ویژگیهای آن، این سوال از متفکران وهابی مطرح میشود که آیا توسل یا برپایی مراسم جشن و سرور برای میلاد امامان معصوم، همچنین برپایی مجلس موعظه و عزاداری برای حضرات معصومین(علیهمالسلام) در کدام یک از طبقات شرک و انواع کفر قرار میگیرد؟
اگر با دیده انصاف و نگاه درون دینی به آموزههای ناب محمدی(صلىاللهعلیهوآله) نگریسته شود به حق باید اعتراف کنید این مناسک به هیچ وجه در زمره افعال شرکآمیز نمیگنجد؛ چرا که حتی یک فرد شیعی درس نخواند و بدور از محیط علم و تحقیق بر این باور نیست که امامان معصوم(علیهمالسلام) مجسمهای از خدا باشند و هیچگاه به داعی پرستش و اولوهیت به ایشان متوسل نمیشود، و هرگز باوری به اولوهیت امامان معصوم خود ندارند. بلکه تنها ایشان را اولیا و مقربانی میدانند که نزد خدای متعال داری مقامی با ارزش هستند، به طوریکه به اذن الهی میتوانند کارهای خارقالعاده انجام دهند، کما اینکه سایر انبیا نیز دارای این شئون بودهاند و هر گاه پیروان برای شفای خود نزد ایشان رجوع میکردند متهم به شرک و کفر نمیشدند.
2. آیا خضوع و طواف به گرد خانهی خدا کفر است؟ آیا سجده و تکریم آدم توسط ملائکه مصداق کفر است؟ اگر قوه عاقله خود را از دست نداده باشید، خواهد گفت که شرک نیست، چرا که این طواف و احترام هر چند به گرد سنگ و شیئی مادی است؛ ولی از آنجایی که امر الهی اقتضای این خضوع و تکریم را دارد، نمیتوان آن را شرک معرفی کرد، کما اینکه وقتی خداوند متعال به فرشتگان خود امر میفرماید که در برابر انسان سجده کنند[4] این سجده و تکریم انسان نیز به واسطه امر الهی نمیتواند رنگ و بوی شرک و کفر را داشته باشد.
حالی سوال این است با توجه به آیات فراوانی که در وجوب تکریم و احترام امامان معصوم(علیهمالسلام) در قرآن مجید وجود دارد[5] چگونه توسل و تکریم و بزرگداشت ایشان مصداق شرک و کفر به حساب میآید.
حاصل کلام
خلاصه کلام اینکه سزاوار است متفکران وهابی و اندیشمندان اهل سنت تعصبات کور فرقهای را کنار گذاشته و بدون جهت سایر فرق اسلامی را تکفیر ننمایند؛ چرا که این رویه و رویکرد ناصواب، تبعات جبران ناپذیری از جمله قتل و کشتار موحدان را به دنبال خواهد داشت؛ خونهای پاکی که خدای متعال حرمت نگهداشتن آن را واجب کرده است.
_____________________________
پی نوشت
[1] مجمع البحرین، ج 5، ص 274؛ العین، ج 5، ص 293.
[2]. انبيا: 22.
[3]. مطهري، مرتضي، معارف اسلامي در آثار شهيد مطهري، معاونت اساتيد، چاپ اول، 1376، ج6، ص97 ـ108، سبحاني، جعفر، منشور عقايد اماميه، اصل28ـ33.
[4]. وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدينَ؛ [اعراف/11] ما شما را آفريديم سپس صورت بندى كرديم بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد!» آنها همه سجده كردند جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود
[5]. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى؛ [شوری/23]بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم]»