علت مجازات نکردن خدا ظالمان را دردنیا

12:06 - 1391/11/02
زندگى دنيا،مجال عمل و تلاش است و آنچه در دنيا انجام می ‏شود حيات اخروى را شكل می‏دهد:«الدنيا مزرعة‏الاخرة»اما پس از مرگ فرصت عمل به پايان می ‏رسد .
قانون

1ـ پاداش و كيفر الهى اختصاص به زندگى دنيا ندارد و حيات پس از مرگ (حيات برزخى و قيامت كبرى) نيز عرصه مجازات و پاداش (بلكه مجال اصلى آن) است؛ بنابراین به طور يقين انسان پاداش و كيفر اعمال خود را - هر چند كوچك باشد - خواهد ديد؛ اما از آن جا كه حيات انسان اختصاص به دنيا ندارد، اگر عده‏اى پاداش و كيفر خود را در دنيا نبينند، دليل بر اين نيست كه پاداش و كيفرى ندارند.

 زندگى دنيا، مجال عمل و تلاش است و آنچه در دنيا انجام می ‏شود حيات اخروى را شكل می‏دهد: «الدنيا مزرعة‏الاخرة» اما پس از مرگ فرصت عمل به پايان می ‏رسد و حيات پس از آن، براساس آنچه در دنيا کسب شده رقم مى‏خورد. پس مجال اصلى پاداش و كيفر، حيات پس از مرگ است.

خداوند می‌فرماید: : «فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره؛ پس هر كس هموزن ذره‏اى نيكى كند آن را خواهد ديد و هر كه هموزن ذره‏اى بدى كند آن را خواهد ديد».(1)

البته بدان معنا نيست كه حيات دنيا خالى از پاداش و كيفر است. چه بسا كسانى پاداش و كيفر اعمال خود را در دنيا ببينند؛ اما پاداش و كيفر تمام اعمال نیست؛ در ضمن آزمونی است که  چگونگی برخورد با آن نیز در زندگی اخروی موثر است.

2ـ  اگر قرار باشد خداوند هر کسی را که مرتکب ظلم و ستمی شد، از روی زمین بردارد، در آن صورت عذاب می‌توانست شامل همه شود و هیچ انسانی روی زمین نماند؛ زیرا همه در زندگی خود مرتکب نوعی ظلم و ستم هر چند کوچک شده‌اند؛ با توجه به این که از نگاه آیات قرآن، گناه نیز نوعی ظلم به خویشتن است. خداوند در قرآن می‌فرماید : : «ولو يؤاخذ اللّه‏ الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابة ولكن يؤخرهم الى اجل مسمّى فاذا جاءاجلهم فان اللّه‏ كان بعباده بصيرا؛ اگر خدا مردم را به آنچه مى‏كنند مؤاخذه مى‏كرد، هيچ جنبنده‏اى را روی زمين باقى نمى‏گذاشت ولى مؤاخذه آنان را تا سرآمدى معيّن به تأخير مى‏اندازد؛ و چون سرآمدشان در رسد خدا به [كار] بندگانش بينااست»(2).

3ـ نعمت بهره‏مندى از موهبت‏هاى دنيا - به عنوان رحمت عام الهى - شامل همه موجودات مى‏شود و كافران وظالمان به حكم اين كه مخلوقات خداوند رحمان هستند، از اين نعمت بهره‏مندند و عمل و عقيده زشت وپليد آنان، مانع از رحمت عام نمى‏شود.

آری رحمت خاص الهى - كه كسب آن نيازمند تحصيل مقدماتى از سوى بندگان است - شامل حال آنان نمی ‏شود. نوع نعمت‏هايى كه ظالمان از آن برخوردارند، از نوع رحمت‏هاى عام الهى می ‏باشد كه مواهب دنيوى است.

 4ـ یکی از سنت‌های الهی، امتحان و آزمایش انسان‌ها و تکامل اختیاری آنها است و این در زمانی است که راه خیر و شر باز باشد و انسان‌ها بتوانند با اختیار خود انتخاب کنند. حال اگر قرار باشد که هر ظالم و ستمگری با انجام ظلم و ستم در دنیا مجازات شود، هیچ کس مرتکب آن نمی شود و کمال انسان‌ها اختیاری نخواهد بود. صحنه زندگی و نعمت‌های آن، آزمایشی است برای انسان‌های ظالم و ستمگر که چگونه نعمت‌های الهی را پایمال می‌کنند و در راه ظلم و ستم بهره می‌گیرند، نیز برای انسان‌های مومن که چگونه از آن بهره می‌گیرند، و آیا در مقابل ستمگران ایستادگی می‌کنند، یا تن به ستم می‌دهند؟ خداوند سرنوشت انسان‌ها را تغيير نمي‌دهد تا انسان‌ها خود آن را تغيیر دهند . پس بايد انسان هاي مظلوم، خود براي رفع ظلم تلاش و مبارزه كنند.

چنانچه لحظه‏اي كه انسان قصد ظلم مي‏كرد به هلاكت مي‏رسيد، صبر و مقاومت در برابر ناملايمات و مبارزه با آن معني نداشت و مومن در آزمون سخت مبارزه با ستم قرار نمی گرفت. از اين راه كمالي براي كسي فراهم نمي‏شد.

 بسياري از افراد از طريق تلاش و مقاومت در برابر مشكلات و مبارزه با ظلم، مشمول رحمت ويژه‏ خداوند مي‏شوند و خدا آنان را از مواهب و الطاف خاص خويش برخوردار مي‏سازد.

5ـ «امهال» و «استدراج» سنتی است که خداوند در زندگی ظالمان مقرر نموده و بر اساس این سنت‌ها، وجود آنان در دنیا و باقی نهادن آنها ضروری است. هم‌چنین رفاه پی در پی و مهلت دادن برای گناه کیفر اعمال آنان است که کیفر اخروی را نیز به دنبال دارد.

استدراج، یعنی امداد اهل باطل در جهت باطل و سرازیر کردن نعمت‌های دنیا بر آنان تا قدم به قدم و درجه به درجه بر کیفر و ظلم خود بیفزایند و استحقاق عذاب الهی را بیابند.

پاره‏اى از آيات بر اين سنت دلالت دارد: «فلما نسوا ما ذكّروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى‏ء حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذاهم مبلسون فقطع دابرالقوم الذين ظلموا؛ همين كه آنچه را به يادشان آورده بوديم به فراموشى سپردند، درهاى همه چیز را بر آنان گشوديم و چون به آنچه يافته بودند شادمان شدند، ناگهان آنها را بگرفتيم و يكباره درمانده و نوميد شدند و گروهى كه ستم مى‏كردندريشه‏كن شدند».(3)

نيز فرمود: «ولولا ان يكون الناس امّة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضّة و معارج عليها يظهرون ولبيوتهم ابوابا و سررا عليها يتكؤون و زخرفا و ان كل ذلك لمّا متاع الحياة الدنيا والاخرة عند ربك للمتقين؛ اگر همه مردم در انكار خداوند امتى واحد نمی‌شدند (همه كافر می‌شدند) قطعا براى خانه‏هاى آنان كه به خداى رحمان كفر می ‏ورزيدند، سقف‏ها ونردبان‏هايى از نقره كه با آنها بالا روند قرار مى‏داديم و براى خانه‏هايشان نيز درها و تخت‏هايى كه بر آنها تكيه زنند و زر و زيورهاى ديگر نيز قرارمی ‏داديم. همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است». (4)

امهال و استدراج سه منشأ و دلیل دارد:

يكم: استدراج نتيجه رفتار كافران و ظالمان است. حالت طبيعى گرايش به دنيا وجمع و تصاحب دنيا است. پس در واقع استدراج دامى است كه براى خود پهن كرده و در آن به تدریج گرفتار مى‏شوند.

دوم: برخى از كفار و ظالمان لياقت سعادت اخروى را به كلى از دست داده‏اند: «والاخرة عند ربك للمتقين؛ آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است»(5).

 اينان اگر در دنيا عمل نيكى انجام دهند، به آنها مهلت زندگی داده و پاداش عمل نیک در دنیا داده مى‏شود تا ظلمى متوجه آنان نشده باشد. اما بهره آنها از رحمت الهى، فقط در دنياى فانى است؛ چرا كه لياقت سعادت اخروى را از دست داده‏اند.

سوم: مهلت دادن به کافران امتحان محسوب مى‏شود؛ هم براى كافران و ظالمانى كه گرفتار استدراج مى‏شوند و هم امتحان براى مؤمنانى كه نعمت‏هاى دنيوى كافران را مشاهده مى‏كنند و شك به دل راه نمی ‏دهند.

امهال، یعنی مهلت دادن. خدا برای رعایت مصالحی، در عقوبت اهل باطل شتاب نمی‌کند؛ بلکه به آنان فرصت و مهلت می دهد.

امورى را می توان به عنوان حکمت امهال نام برد:

اوّل: امهال به همان حکمت استدراج باشد:

 خداوند مى‏فرمايد: «ولايحسبن الذين كفروا انما نملى لهم خير لانفسهم انما نملى لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين؛ كسانى كه كفر ورزيدند مپندارند مهلتى كه به آنان مى‏دهيم، برايشان خوب است.فقط مهلتشان مى‏دهيم تا گناهشان بيشتر شود و عذابى خواركننده دارند»(6).

دوم: فرصت توبه و بازگشت:

اگر خداوند در عذاب ظالمان شتاب كند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولاً انسانى باقى نمى‏ماند كه از عقوبت دنيوى سالم بماند. ثانيا با نبود فرصت توبه، روح نااميدى بر مردم حاكم می ‏شد.

نكته ديگر: سنت الهى ديگرى نيز بر جوامع و زندگى بشر جارى است كه نبايد با استدراج اشتباه شود و آن سنت افزایش نعمت به واسطه شكر است.

خداوند می ‏فرمايد: «لان شكرتم لازيدنّكم؛ اگر سپاس [نعمت‏ها] را به جاى آوريد، به يقين افزونتان دهم».(7)

نيز مى‏فرمايد: «ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماءوالارض؛ اگر اهل قريه‏ها ايمان مى‏آوردند و پرهيزگارى می كردند، بركاتى از آسمان و زمين بر آنان می ‏گشوديم»(8).

پس چنين نيست كه ازدياد نعمت همواره استدراج باشد. سنت‏هاى الهى هر يك راه خود را دارد.

شايد بتوان در جمع سنت‏ها گفت كه حالت اوّلى اين است كه نعمت‏ها در اثر شكر افزون شود و از انسان گرفته نشود اما در صورت كفران و ناسپاسى و ظلم چنين نيست كه نعمت حتما گرفته شود. خداوند در ادامه آيه شكر مى‏فرمايد: «لان كفرتم ان عذابى لشديد؛ اگر ناسپاسى كنيد عذاب من بسيار سخت است». اين تعبيرنمى‏رساند كه در صورت كفران حتما نعمت‏ها كاسته می ‏شود؛ بلكه مى‏گويد عذاب الهى سخت است. ممكن است سنت الهى ديگرى (مانند امهال و استدراج) نعمت‏ها را باقى نگه‏دارد كه در واقع مقدمه عذاب سخت الهى است و يا مهلت داده شده، سبب توبه و بازگشت باشد كه باز بقاى نعمت را به دنبال دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1ـ زلزله(99) آيه 7 و 8.

2ـ فاطر(35) آيه 45

3ـ انعام(6) آيه 44 و 45

4ـ زخرف(43) آيه 35 – 33. براى مطالعه بيشتر ر.ك: اعراف(7) آيات 95، 182 و 183؛ رعد(13) آيه 32؛ قلم(68) آيات 44 و45

5ـ زخرف، آيه 35

6ـ سوره آل عمران(3) آيه 178

7ـ ابراهيم(14) آيه 7

8ـ اعراف، آيه 96. براى آگاهى بيشتر ر.ك: مائده(5) آيه 66؛ هود(11) آيات 2 و 3؛ نوح(71) آيات 10 – 12؛ جن(  ) آيه 16.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 6 =
*****