در سال 83 با حاجحسنآقا و یکی دیگر از دوستان جلسهای با موضوع همکاری آقای علیپروین با باشگاه پیکان داشتیم. آقای پروین در اولین برخورد چنان مجذوب اخلاق و ادب و کمالات حاج حسن آقا شد و بدون مقدمه شروع به درد و دل با ایشان کرد که در ورزش چه جفاهایی که به ایشان نشده است.
حاج حسن آقا با دقت به حرفهای ایشان گوش میداد، بعد از پایان صحبت علی پروین با حاج حسن آقا ایشان با همان چهره گشاده و لبخند برلب، باکلام شیوایشان بعد از کمی شوخی و دادن روحیه مثبت وارد بحث ورزشی کشور و باشگاهها شد.
در همان حال هم علی پروین اشارهای به کاپهای زیبا و ارزنده خود کرد و گفت: حاج حسن آقا این کاپها را من زمانیکه در پرسپولیس بودم بدست آوردم، بابت آنها چه در بازیگری و چه در مربیگری زحمات طاقت فرسایی کشیدم و بیشتر عمر و جوانیم را برای بدست آوردن آنها گذاشتهام.
حاج حسن آقا دوباره پس از تقدیر و تشکر و دادن روحیه به علی پروین گفت: حاج علی آقای گل، برای این دنیایت خوب توشهای برداشتهای که شاید کسی این مقامهای شما را نداشته باشد، ولی برای آخرتت چه جمع کردهای؟ میخواهی در آخرت بگویی این کاپها و مدالها که مزد دنیایم بوده را آوردهام؟
حاج علی آقا من که برای آخرتم توشهای ندارم، ولی عرض میکنم: آیا وزن کارهای فرهنگی و معنویت به اندازه وزن کاپهایت هست؟ آیا همه ما از این بابت نیز تلاش کردهایم تا در مقام خودسازی به مقامهای عالی برسانیم؟
حاج حسن آقا در ادامه کلامش این جمله را چند مرتبه تکرار کرد و گفت: حاجعلیآقا من خودم از این بابت خیلی عقب هستم و کاری انجام ندادهام ولی شما علی پروین الگوی جوانان ورزشکار هستید شما دیگر نیاز به کاپ و مدال ندارید بیایید در ورزش کارهای بزرگ فرهنگی و کارهایی که رضای خدا در آن باشد را انجام دهید.
وقتی علی پروین به نمازجمعه و جماعت میرود، وقتی علی پروین در راهپیمایی و کارهای خیر و مجالس دینی شرکت و فعالیت داشته باشد، جوانان هم جذب این کارهای خوب میشوند و همین کارهاست که دست انسان را در آخرت میگیرد و در روی پل صراط او را نجات میدهد، علاوه بر آخرت این امور انسان را در دنیا نیز جاودانه میکند.
بعد از صحبتهای دوستانهی حاج حسن آقا با علیآقای پروین، علی آقا که تحت تأثیر کلام پر معنی و مغز و پرمحبت حاجحسنآقا بود گفت: حاجحسنآقا من تا به حالا رفیقی نداشتهام که چنین حرفهای پر مغزی را به من بزند، هرکس آمد پیش من بهبه و چهچه کرد و رفت ولی شما دلم را روشن وچشمم را باز کردی. خیلی دوست دارم درخدمت شما در ورزش باشم.
البته چند روز بعد مشکل علی آقا با پرسپولیس حل شد و دست سرنوشت همکاری این دو را رقم نزد.
وقتی خبر شهادت حاجحسن آقا را به علیپروین دادند، ایشان بلافاصله همراه مدیران و مربیان به منزل حاجحسن آمدند و در بازی که پرسپولیس در همان هفته داشت با لباس سرلشگرحسن مقدم وارد زمین شدند.[1]
-----------------------------------
پی نوشت:
[1] برگرفته از ویژهنامه سرلشگرحسن تهرانی مقدم وشهدای غدیر/مصاحبه باناصر شهسواری مدیر عامل سابق باشگاه پیکان