رسانههای دروغپرداز غربی، نقش مهمی در جهتدهی و انحراف افکار مردم جهان نسبت به قضیه فلسطین دارند. آنها تلاش میکنند بعد از بمباران غزه توسط اربابان خود، ذهنهای مردم جهان را نیز با اخبار دروغ خود بمباران کنند؛ اما دیگر این حنای تزویر و دروغ برای ذهنهای تیز و حقیقتجوی عالم، رنگی ندارد.
مطبوعات و رسانهها نقش مهمی در جهتدهی و هدایت افکار عمومی به سمت اهداف تعیین شده خود دارند. کمتر رسانهای را میتوان یافت که خنثی و بیطرفانه عمل کرده و صرفاً انتقالدهنده اخبار و اطلاعات باشد. رسانههای بسیاری هستند که برای جذب مخاطب بیشتر، ادعای بیطرفی در نشر اخبار و اطلاعات میکنند؛ اما با کمی دقت و برخورداری از سواد رسانهای میتوان گزافهگویی این ادعا را درک کرد و به این حقیقت پی برد که ادعای بیطرفی غالباً یک عملیات فریب برای تأثیرگذاری حداکثری بر بیشترین تعداد مخاطب است. معمولاً رسانهها در خدمت اهداف سیاستمداران، احزاب، ایدئولوژی و فرهنگ حاکم بر جامعه خود قرار میگیرند و در رقابت با دیگر رسانهها سعی میکنند خود را بیطرف و انتقالدهنده حقیقت نشان داده و حتی به تخریب رسانه رقیب بپردازند. وجود اختلاف و تفاوت در نقل و تحلیل یک خبر، شاهد خوبی بر این است که نقل اخبار بر اساس نوع زاویه نگاه صاحبان آن رسانه، متغیر و جهتدهی میشود.
معمولاً دولتها و حکومتها تلاش میکنند تا از ظرفیت رسانهها به نفع اهداف خود استفاده کنند. امروزه امپراطوری رسانهای حرف اول و آخر را در آماده سازی افکار عمومی برای پیشبرد کوچکترین و بزرگترین اهداف سیاسی حاکمان میزند. کشورهای به اصطلاح پیشرفته قبل از اقدام به هر چپاول و جنگی، زمینه پذیرش افکار عمومی را با عملیات و بمباران رسانهای فراهم میکنند؛ از این رو شیوههای خبرپراکنی و تأثیر بر افکار عمومی به قدری پیچیده و متنوع است که فهم سخن راست از دروغ بسیار مشکل شده است. بسیاری از نتایج و تحقیقات علوم انسانی و آخرین تکنولوژیهای رسانهای به کار گرفته میشود تا به بهترین شکل بر افکار عمومی تأثیر گذاشته و غارت منابع مادی و معنوی هر کشور با کمترین هزینه و با بیشترین پذیرش صورت پذیرد.
امروزه عدم وجود اخلاق رسانهای سبب ولنگاری و هرج و مرج در عالم رسانه شده و با انتشار حجم زیادی از اطلاعات، فرصت تفکر و تحلیل را از مخاطبان خود سلب کرده است و کار را به آنجا کشانده که این مخاطبان نمیاندیشند که چرا کشورهایی که در طول تاریخ، سابقه تهاجم، چپاول، غارت، قتل و جنایت در کشوری مانند ایران را داشتهاند، دایه مهربانتر از مادر شده و به صورت شبانه روزی و بدون گرفتن حتی یک ریال از مخاطبان خود، برای آنها انواع برنامهها را تولید و پخش میکنند. از خود سؤال نمیکنند که چرا وجهه غالب برنامههای شبکههایی همچون بیبیسی، اینترنشنال، صدای آمریکا و... ارائه یک تصویر سیاه از فضای کشور بوده و نسبت به موفقیتهای بینالمللی ایران در عرصههای مختلف سیاسی، علمی، فرهنگی، ورزشی و... توجه کمتری داشته و هیچ تلاشی برای امیدوار کردن مردم نسبت به آینده انجام نمیدهند؟
به دلیل همین واقعیت سوگیریهای رسانه است که بسیاری از کشورها قوانینی برای جهتدهی فعالیتهای رسانهای بر طبق اهداف راهبردی و سیاستهای کلان خود وضع کرده و برای تخلف از این قوانین مجازاتهای بازدارندهای را به اجرا میگذارند.
در همین رابطه اخباری را که رسانههای غربی در انعکاس اخبار مربوط به تحولات فلسطین به نمایش میگذارند، گویای این حقیقت است که اگر رسانهها بخواهند، میتوانند به راحتی حقیقت را زیر پا گذاشته و جای جلاد و شهید را عوض کنند. صدها مریض و مجروح را دربیمارستان المعمدانی به شهادت برسانند و سپس حماس را مسئول این کشتار هولناک معرفی کرده و ذهن افراد سادهاندیش را نسبت به پذیرش آن وادار سازند؛ اما این نحوه از اطلاعرسانی غیر اخلاقی، نمیتواند بر همه ذهنهای بیدار در سراسر عالم تأثیرگذار باشد و رفته رفته بسیاری از مردم دنیا، دیگر به راحتی به این امپراطوری دروغ اعتماد پیدا نمیکنند. شکلگیری تظاهرات گسترده مردم کشورهای اروپایی در دفاع از مردم مظلوم غزه و آنهم در مقابل ساختمان رسانههای دروغپرداز، نشان میدهد که دیگر رنگ حنای این رسانهها برای ذهنهای هوشیار و تیزبین عالم رنگی ندارد.