پوستر | خدمت به مردم تا لحظه آخر

15:32 - 1401/09/17

محافظان کنار رفته و راه را باز کردند تا دختر نزدیک شود.

 پاکت نامه در دستش بود چند قدم بیشتر با سید فاصله نداشت.

 روبروی سید که رسید، سید دستش را دراز کرد تا نامه را بگیرد، اما دست سید به نامه نرسید چرا که یک باره صدای مهیبی همه چیز را لرزاند .

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 4 =
*****

سایر تصاویر