پاسخ:
روایاتی داریم دال بر اینکه تلاوت برخی سورهها باعث توفیق یافتن بر تشرّف به حج میشود. باید توجّه داشت که اینها به معنای اثر قطعی و صدر در صدی آنها نیست؛ بلکه به این معنا هستند که تلاوت کننده این سورهها شایستگی تشرّف به حج را دارد! پس، کیفیّت تلاوت، و نیز دیگر اعمال انسان، تأثیر مستقیم بر عملی شدن این وعده دارد و نمیتوان به صِرف تلاوت این سورههای قرآن کریم، انتظار تشرّف قطعی را داشت. دلیل کلّی این مطلب این است که اصولاً حکمت نزول قرآن کریم، هدایت و رشد معنوی انسان است؛ چنانکه میفرماید: «چرا كه او(جبرئیل)، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل كرده است، در حالى كه مؤيّد[كتابهاى آسمانى] پيش از آن، و هدايت و بشارتى براى مؤمنان است.»[بقره؛ 97] لذا تلاوتی اثر کامل خود را بر جای خواهد گذاشت که منجر به ایمان و تأثیر واقعی بر اصلاح اعمال انسان شود.
راه تشرّف به حج
پاسخ:
عمل به استخاره در جایی است که بعد از گذراندن همه مراحل عقلایی، اعم از فکر کردن، مشورت، تحقیق و...، انسان بر سر دو راهی انتخاب، متحیّر بماند. لذا در جایی که مراحل منطقی منجر به نتیجه و انتخاب عقلانی میشود، استخاره مورد نظر، معتبر نیست. ضمن اینکه در هر صورت، عمل به استخاره واجب نیست. به هر حال؛ راهی که برای قانع کردن خانواده شما در این مسیر پیشنهاد میشود این است که از آنجا که با توجّه به نتیجه منفی استخاره، احساس خطری(هر چند بیدلیل) در دل خانواده شما ایجاد شده است، آنها میتوانند با صدقه دادن، هم خطر احتمالی را دفع کنند و هم به دلایل عقلی که پیش رویشان است گردن نهند. چنانکه پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) میفرمایند: « صدقه بلا را برطرف مى كند و مؤثرترينِ داروست. همچنين، قضاى حتمى را برمى گرداند و درد و بيمارى ها را چيزى جز دعا و صدقه از بين نمى برد.» (بحارالأنوار، ج93، ص137، ح71)
پینوشت
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى؛ بحار الأنوار( ط- بيروت)، 1110ق، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بیروت، سال چاپ: 1403 ق، ج93، ص137، ح71.
چگونگی برخورد با استخاره
پاسخ:
از ظاهر سؤال اینگونه به نظر میرسد که جنابعالی نسبت به این رفتارهای شوهرتان قبل از ازدواج نیز اطّلاع داشتهاید. با این وصف، جواب شما در این سؤال نهفته است که ملاک شما برای ازدواج با ایشان چه بوده است؟ و مهمتر اینکه؛ آیا قبل از این، موافق اینگونه اعمال او بودهاید؟! خلاصه کلام اینکه؛ اگر احتمال اصلاح او را میدهید، میتوانید راههای مختلفی از جمله، توجّه دادن او به عاقبت شرابخواری، ایجاد انگیزه قوی برای ترک آن، ایجاد و تقویّت فضای معنویّت و ارتباط با خدا، سوق دادن او به سوی دوستان مؤمن و سالم، یادآوری مرگ و اثرات مخرب شراب بر فرزندانتان و نصیحت همراه با عاطفه و لطایف روحی زنانه و... را استفاده کنید.
واقعیّت این است که ترک عادتها از جمله سختترین کارهاست. امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «أصعَبُ السِّياساتِ نَقلُ العاداتِ؛ دشوارترين سياستها، تغيير دادن عادتهاست.»[غرر الحكم؛ ج1، ص191، ح142] به همین منظور لازم است به جای اصرار بر ترک معاشرت با دوستانش، او را به سمت رفاقت و ارتباط با انسانهای مؤمن و فضاهای معنوی از جمله مساجد، هیئتهای مذهبی و... سوق دهید تا کمکم فضای ذهنی او برای تغییر و ترک عادات قبلی مهیّا شود.
پینوشت
غرر الحکم و دررالکلم؛ تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد؛ 550 ق، محقق / مصحح: رجائى، سيد مهدى، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، قم، سال چاپ: 1410 ق، چاپ: دوم، ج1، ص191، ح142.
ترک یک عادت
پاسخ:
قرآن کریم به عنوان شاهدی بر نبوّت و رسالت پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) برتریهای منحصر به فردی بر سایر سخنها دارد، به شکلی که کسی نتوانسته و نخواهد توانست همانند آن را بیاورد. دلایل معجزه بودن قرآن کریم، متعدد است. اول: با اینکه هنر و افتخار در اعراب، شیوایی و رسایی کلام آنها بوده است؛ امّا هماره در پیشگاه فصاحت و بلاغت قرآن کریم خود را عاجز دیدهاند. لذا قرآن کریم میفرماید: «بگو:اگر انس و جن جمع شوند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى[ديگر] باشند.» [إسراء/88] جنبه دیگر اینکه؛ همه این عظمت، در حالی رخ داد که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله)، نزد هیچ معلّمی درس نخوانده و قلم به دست نگرفته بود، لذا معجزه است. دلیل دیگر اینکه؛ با وجود تنوّع موضوعات مورد اشاره در قرآن کریم، هیچ گونه اختلاف و تناقضی در آن یافت نمیشود؛ چنانکه میفرماید: «آيا در[معانى] قرآن نمىانديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مىيافتند.»[نساء؛ 82] باید بدانیم؛ دلایل اعجاز قرآن کریم بسیار بیشتر اینهاست!
دلایل معجزه بودن قرآن
پاسخ:
حالت افراطی شما در این دوستی باعث غلبه احساس بر منطق و تدبیر شما شده است به همین دلیل، نظر دین در مورد ادامه این نوع از ارتباط با این شرایط، منفی است. یکی از دلایل این مطلب، اثرات مخرّب عادتهای نادرست است که یکی از مصادیق آن، همین وابستگی شدید به یک نفر است. وابستگی که باعث مشکلات روحی فراوانی شده است. امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «عادت، دشمنى است كه انسان را در تملّك خود دارد.»[غرر الحکم؛ ج1، ص53، ح1001] پس بهترین کار، مقاومت مداوم برای فراموشی این عادت و رابطه است. چنانکه اشاره کردهاید، پس از مدّتی، ضمن برطرف شدن تدریجی اثرات آن علاقه افراطی و حاکم شدن دید منطقی(نه احساسی) بر این موضوع، خود را به خاطرترک این رابطه تحسین خواهید کرد.
پینوشت
غرر الحکم و دررالکلم؛ تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد؛ 550 ق، محقق / مصحح: رجائى، سيد مهدى، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، قم، سال چاپ: 1410 ق، چاپ: دوم، ج1، ص53، ح1001.
دوستی افراطی
پاسخ:
همانطور که فرمودید، قیافه ظاهری شما خدادادی است ولی جالب است بدانید که زیبایی ظاهری، تنها درصد کمی از دلیل جذابیّت و محبوبیّت را شامل میشود و این دقیقاً همان چیزی است که نسبت به آن توجّه کمتری دارید. به جای اینکه اینقدر توبه و دعای خود را برای تغییر قیافه خودتان هزینه کنید، اصل محبوبیّت خود در بین مردم را از خدا بخواهید. در این صورت خدای متعال به شما میفرماید: «كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به زودى[خداى] رحمان، براى آنان محبّتى[در دلها] قرار مىدهد.»[مریم؛ 96] راستی! شما گفتید تنهایید در حالیکه خداوند، آنقدر شما را دوست دارد که به بهانه قیافه، دائم همراه شماست و در دلتان حضور دارد. با این نگاه، قیافه شما گنجی است که خدا به شما داده و او برای هیچ بندهای بد نمیخواهد.
مشکل قیافه من
پاسخ:
اگر منظور از سؤال اول این است که "دین و شریعت، قدمت بیشتری دارند یا موجودات خیلی قدیمی؟" باید بدانیم که اصولاً دین(به معنای اعتقاد به وجود خداوند و لزوم اطاعت همه موجودات از او)، فراتر از زمان است؛ لذا تصور وجود چیزی(مثل یوفو و...)، بدون وجود اعتقاد به خدا ممکن نیست. پس دین فراتر از وجود هر مخلوقی است.
هر انسانی، اشرف مخلوقات نیست؛ بلکه طبق آیه قرآن[أنفال/55] چه بسیار انسانهایی که از بدترین جنبندگان هستند و یا اینکه از حیوانات نیز گمراهترند.[أعراف/179] پس؛ انسانی منظور است که نه تنها ظاهرش انسانی است، بلکه به مقامی که برای او قرار داده شده برسد یعنی با تلاش خود به تکامل نهایی که ظرفیّتش را دارد برسد.
نتیجه دیگر اینکه؛ بر فرض وجود موجودات هوشمند دیگری در کرات دیگر، شرافت آنها نیز به هوش آنها نیست؛ بلکه منظور، همان تکامل روح انسانی آنهاست!
اشرف مخلوقات
صفحهها