می توانید النگوها را پایین داده وقتی قسمت بالا را شستید النگو را به نیت غیر وضو بالا ببرید و ادامه دست را بشویید.
استفتا از دفتر آیه الله سیستانی در قم
برای دریافت پاسخ سؤالتان میتوانید عبارت "چرا نام امام علی(ع) در قرآن نیامده" را سرچ کنید؛ تعداد زیادی سؤال با همین عنوان را دریافت می کنید که کارشناسان سایت پاسخ دادند.
متأسفانه ظاهرا برخی صفحات در انجمن نیستند. و لینک ندارند. برای نمونه همین دو لینک در دسترس بنده بود: http://btid.org/node/160995
در قرآن به امامت و ولایت اشاره شده و آیه ۵۵ مائده معروف به آیه ولایت است. (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ؛ ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پيامبرش و مؤمنانى هستند كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع، زكات مىدهند.)
برای دسترسی به آیات دیگر ناظر بر امامت و ولایت پیشنهاد میکنم لینک زیر رو بازدید بفرمایید.
اما اگر منظورتان این هست که چرا در قرآن به صراحت نام ائمه نیامده؛ باید گفت که در کتاب "شرح تمثیلی بر آیات قرآن کریم" از آقای "محمدرضا رنجبر" آمده:
قرآن برای بیان مطلب خاصی نام کسی را نمی برد؛ مگر ضرورتی پیش بیاید. اگر ضرورت پیش بیاید، نام فرعون را هم می برد. و اگر ضرورتی نباشد نام امیرالمؤمنین هم نمی برد.
دلیل آن این است که قرآن با وصف ها و صفت ها و ویژگی ها کار دارد. چنانکه ما می بینیم که قرآن در بسیاری مطالب خود از وصف استفاده می کند. و مثلا در آیه ٣٣ بقره هم نام پیامبر را نمی برد و وصف او را یادآور می شود. (عبارت "علی عبدنا: بر بنده ما")
خدا نوربخش آسمانها و زمین است. داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشه ای که تلؤلؤ آن گویی ستاره ایست درخشان و روشن از درخت مبارک زیتون که با آنکه شرقی و غربی نیست، شرق و غرب جهان بدان فروزان است و بی آنکه آتشی زیت آن را برافروزد، خودبخود جهانی را روشنی بخشد که پرتو آن نور حقیقت بر روی نور معرفت قرار گرفته و هر که را بخواهد به نور خود هدایت کند.
نورهای چرخ ببریده پی است
آن چو لا شرقی و لا غربی کی است
برق را چون یخطف الأبصار دان
نور باقی را همه انصار دان
امیدوارم که شفای قلبهایمان میلاد و رویش دوباره ای از ایمان و چراغ راه هدایت و لبخند ایزد منان بدرقه راهمان باشد. آمین
«هدایت پذیری انسان مشروط به ظرفیت و قابلیت اوست».
توضیح اینکه:
قرآن وسيله هدايت همه مردم است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ». (بقره، 185)
پس چرا عبارت «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» هدايت قرآن را مخصوص پرهيزكاران معرفى کرده؟
علت آن اين است كه تا مرحله اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسليم در مقابل حق و پذيريش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدايت كتابهاى آسمانى و دعوت انبياء بهره بگيرد.
به تعبير ديگر: افراد فاقد ايمان دو گروهند:
_گروهى هستند كه در جستجوى حقند و اين مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد كه هر جا حق را ببينند پذيرا مى شوند.
_گروه ديگرى افراد لجوج و متعصب و هواپرستى هستند كه نه تنها در جستجوى حق نيستند بلكه هر جا آن را بيابند براى خاموش كردنش تلاش مى كنند.
مسلما قرآن و هر كتاب آسمانى ديگر تنها به حال گروه اول مفيد بوده و هست و گروه دوم از هدايت آن بهره اى نخواهند گرفت .
پس تنها كسانى از آن بهره مىبرند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» همچنان كه نور خورشيد، تنها از شيشهى تميز عبور مىكند، نه از خشت وگِل.
لذا برخی افراد بنابر آیات شریف قرآن از هدايت قرآن بهرهمند نمىشوند که عبارتند از:
«1». فاسقان: «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ» (توبه، 80).
«2». ظالمان: «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (مائده، 51).
«3». كافران: «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» (مائده، 67).
«4». دروغگویان ناسپاس (دلمردگان): «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ» (زمر، 3).
«5». مسرفان و تكذيب كنندگان: «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر، 28).
همانطور که زمين شوره زار هرگز سنبل بر نيارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد بلكه بايد زمين آماده باشد تا از قطرات زنده كننده باران بهره گيرد؛
سرزمين وجود انسانى نيز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاك نشود، بذر هدايت را نمى پذيرد. و لذا خداوند مى فرمايد: (قرآن هادى و راهنماى متقيان است).
در ادامه آیه "متقین" را توضیح داده و می فرماید آنها كه صفات پنج گانۀ زير را از طريق فطرت يا دعوت انبيا به دست آورده اند؛ پرهیزگارانی هستند که هدایت می یابند:
«1». به غیب ایمان دارند. (غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است. امام صادق(ع) فرمودند: مراد از متقین، شیعیان علی (ع) هستند و غیب نیز حجت غائب می باشد: «الْمُتَّقُونَ شِیعَةُ عَلِیٍّ (ع) وَ الْغَیْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ».(کمال الدین، ج۱، ص۱٨) : «ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ». (بقره، 3)
«2». نماز را برپا می دارند: «وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ». (بقره، 3)
«3». اهل انفاق هستند: «وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ». (بقره، 3)
«4». به تمام انبيا و كتب آسمانى ایمان دارند: «وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ».(بقره، 4)
«5». به آخرت یقین دارند: «وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ». (بقره، 4)
نتیجه آنکه :«أُوْلَـٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ». (بقره، 5)
پس پاداش اهل تقوا كه به غيب ايمان دارند و اهل نماز و انفاق و اهل ایمان به انبیاء و يقين به آخرت هستند، رستگارى و فلاح است.
سلام بر شما کاربر گرامی
می توانید النگوها را پایین داده وقتی قسمت بالا را شستید النگو را به نیت غیر وضو بالا ببرید و ادامه دست را بشویید.
استفتا از دفتر آیه الله سیستانی در قم
التماس دعا
یاعلی
سلام بر شما کاربر محترم
برای دریافت پاسخ سؤالتان میتوانید عبارت "چرا نام امام علی(ع) در قرآن نیامده" را سرچ کنید؛ تعداد زیادی سؤال با همین عنوان را دریافت می کنید که کارشناسان سایت پاسخ دادند.
متأسفانه ظاهرا برخی صفحات در انجمن نیستند. و لینک ندارند. برای نمونه همین دو لینک در دسترس بنده بود:
http://btid.org/node/160995
http://btid.org/node/165534
موفق باشید.
یاعلی
سلام بر شما کاربر ارجمند
در قرآن به امامت و ولایت اشاره شده و آیه ۵۵ مائده معروف به آیه ولایت است. (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ؛ ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پيامبرش و مؤمنانى هستند كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع، زكات مىدهند.)
برای دسترسی به آیات دیگر ناظر بر امامت و ولایت پیشنهاد میکنم لینک زیر رو بازدید بفرمایید.
http://btid.org/node/160995
اما اگر منظورتان این هست که چرا در قرآن به صراحت نام ائمه نیامده؛ باید گفت که در کتاب "شرح تمثیلی بر آیات قرآن کریم" از آقای "محمدرضا رنجبر" آمده:
قرآن برای بیان مطلب خاصی نام کسی را نمی برد؛ مگر ضرورتی پیش بیاید. اگر ضرورت پیش بیاید، نام فرعون را هم می برد. و اگر ضرورتی نباشد نام امیرالمؤمنین هم نمی برد.
دلیل آن این است که قرآن با وصف ها و صفت ها و ویژگی ها کار دارد. چنانکه ما می بینیم که قرآن در بسیاری مطالب خود از وصف استفاده می کند. و مثلا در آیه ٣٣ بقره هم نام پیامبر را نمی برد و وصف او را یادآور می شود. (عبارت "علی عبدنا: بر بنده ما")
ان شاء الله توفیق دریافت هدایت را بیابیم. آمین
یاعلی
سلام بر شما استاد بزرگوار
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». (نور، 35)
خدا نوربخش آسمانها و زمین است. داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشه ای که تلؤلؤ آن گویی ستاره ایست درخشان و روشن از درخت مبارک زیتون که با آنکه شرقی و غربی نیست، شرق و غرب جهان بدان فروزان است و بی آنکه آتشی زیت آن را برافروزد، خودبخود جهانی را روشنی بخشد که پرتو آن نور حقیقت بر روی نور معرفت قرار گرفته و هر که را بخواهد به نور خود هدایت کند.
نورهای چرخ ببریده پی است
آن چو لا شرقی و لا غربی کی است
برق را چون یخطف الأبصار دان
نور باقی را همه انصار دان
امیدوارم که شفای قلبهایمان میلاد و رویش دوباره ای از ایمان و چراغ راه هدایت و لبخند ایزد منان بدرقه راهمان باشد. آمین
یاعلی
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
«هدایت پذیری انسان مشروط به ظرفیت و قابلیت اوست».
توضیح اینکه:
قرآن وسيله هدايت همه مردم است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ». (بقره، 185)
پس چرا عبارت «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» هدايت قرآن را مخصوص پرهيزكاران معرفى کرده؟
علت آن اين است كه تا مرحله اى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسليم در مقابل حق و پذيريش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدايت كتابهاى آسمانى و دعوت انبياء بهره بگيرد.
به تعبير ديگر: افراد فاقد ايمان دو گروهند:
_گروهى هستند كه در جستجوى حقند و اين مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد كه هر جا حق را ببينند پذيرا مى شوند.
_گروه ديگرى افراد لجوج و متعصب و هواپرستى هستند كه نه تنها در جستجوى حق نيستند بلكه هر جا آن را بيابند براى خاموش كردنش تلاش مى كنند.
مسلما قرآن و هر كتاب آسمانى ديگر تنها به حال گروه اول مفيد بوده و هست و گروه دوم از هدايت آن بهره اى نخواهند گرفت .
پس تنها كسانى از آن بهره مىبرند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» همچنان كه نور خورشيد، تنها از شيشهى تميز عبور مىكند، نه از خشت وگِل.
لذا برخی افراد بنابر آیات شریف قرآن از هدايت قرآن بهرهمند نمىشوند که عبارتند از:
«1». فاسقان: «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ» (توبه، 80).
«2». ظالمان: «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (مائده، 51).
«3». كافران: «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» (مائده، 67).
«4». دروغگویان ناسپاس (دلمردگان): «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ» (زمر، 3).
«5». مسرفان و تكذيب كنندگان: «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر، 28).
همانطور که زمين شوره زار هرگز سنبل بر نيارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد بلكه بايد زمين آماده باشد تا از قطرات زنده كننده باران بهره گيرد؛
سرزمين وجود انسانى نيز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاك نشود، بذر هدايت را نمى پذيرد. و لذا خداوند مى فرمايد: (قرآن هادى و راهنماى متقيان است).
در ادامه آیه "متقین" را توضیح داده و می فرماید آنها كه صفات پنج گانۀ زير را از طريق فطرت يا دعوت انبيا به دست آورده اند؛ پرهیزگارانی هستند که هدایت می یابند:
«1». به غیب ایمان دارند. (غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است. امام صادق(ع) فرمودند: مراد از متقین، شیعیان علی (ع) هستند و غیب نیز حجت غائب می باشد: «الْمُتَّقُونَ شِیعَةُ عَلِیٍّ (ع) وَ الْغَیْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ».(کمال الدین، ج۱، ص۱٨) : «ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ». (بقره، 3)
«2». نماز را برپا می دارند: «وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ». (بقره، 3)
«3». اهل انفاق هستند: «وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ». (بقره، 3)
«4». به تمام انبيا و كتب آسمانى ایمان دارند: «وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ».(بقره، 4)
«5». به آخرت یقین دارند: «وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ». (بقره، 4)
نتیجه آنکه :«أُوْلَـٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ». (بقره، 5)
پس پاداش اهل تقوا كه به غيب ايمان دارند و اهل نماز و انفاق و اهل ایمان به انبیاء و يقين به آخرت هستند، رستگارى و فلاح است.
در خدمت قرآن باشیم. آمین
یاعلی
صفحهها