امام على عليه السلام : المَعذِرَةُ بُرهانُ العَقلِ .
پوزش [از خطا]، دليل خردمندى است.( غرر الحكم : ۴۹۷)
ان شاء الله که خدا ما رو در جرگه خردمندان بگنجاند.(آرزو بر جوانان عیب نیست).
از ادب دورست صائب معذرت روز سؤال
وقت آن کس خوش که جز خجلت جوابی نیستش
دشمنتون شرمنده باشه عزیزم؛ من بسیار خوشوقت خواهم بود، اگر که شما در همه سوالاتی که مربوط به من هست؛ اظهار نظر بفرمایید. در رابطه با نکته ای هم که فرمودید کاملا درسته و باهاتون موافقم عزیزم! (حد و حدود باید حفظ بشه).
فلاسفه تسلسل علل نامتناهی را محال میدانند. نه هر تسلسلی را!
تسلسل علل نامتناهی به این معناست که ما سلسه ای از معلول داشته باشیم بدون اینکه به علت العللی ختم شود؛ اینگونه تسلسل علل نامتناهی محال است.
توضیح مطلب اینکه؛ ما در برهان عقلی تسلسل می گوییم: وجود یا "واجب" است یا "ممکن" . ممکن (که همان معلول است) بودن و نبودن برایش مساوی هست. یعنی هم می تواند باشد و هم نباشد. و اگر بخواهد از این حالت سویه خارج شود؛ باید علتی آن را بوجود بیاورد. حالا اگر ما سلسله ای از معلولها داشته باشیم که علت برای معلول زیرین خود و معلول برای علت مافوق خود باشند؛ در نتیجه تمام علتها از حیث اینکه معلولند ؛ وابسته اند. یعنی قائم بالذات نیستند و نیاز به علت دیگری دارند که آنها را بوجود آورد و اگر به علتی ختم نشوند که معلول و وابسته نباشد (علت العلل) درنتیجه تسلسل علت بصورت بی نهایت بوجود می اید و این محال است. بنابراین اثبات می‌شود که سلسله علتها و معلولها، ختم به "علت العلل" می‌گردد که آن علت العلل؛ خود دیگر معلول علتی دیگر نمی‌باشد. چون تسلسل، محال و باطل است.
ان مثالی که شما زدید در رابطه با اعداد؛ ... بین اعداد رابطه علی و معلولی برقرار نیست؛ مثلا 2 علت 1 نیست. و 2 هم معلول 3 نیست. در رابطه با برج و ... رابطه علی و معلولی برقرار نیست که نامتناهی فرض کردنش محال باشد. لذا تسلسل در مثالی که زدید از نوع تسلسل محال نیست. و با انچه فلاسفه می گویند فرق دارد.
سلام بر شما دوست بزرگوار من
امام على عليه السلام : المَعذِرَةُ بُرهانُ العَقلِ .
پوزش [از خطا]، دليل خردمندى است.( غرر الحكم : ۴۹۷)
ان شاء الله که خدا ما رو در جرگه خردمندان بگنجاند.(آرزو بر جوانان عیب نیست).
از ادب دورست صائب معذرت روز سؤال
وقت آن کس خوش که جز خجلت جوابی نیستش
دشمنتون شرمنده باشه عزیزم؛ من بسیار خوشوقت خواهم بود، اگر که شما در همه سوالاتی که مربوط به من هست؛ اظهار نظر بفرمایید. در رابطه با نکته ای هم که فرمودید کاملا درسته و باهاتون موافقم عزیزم! (حد و حدود باید حفظ بشه).
دوستیتون مستدام، عمرتون جاودان، روزهاتون شاد شاد. آمین
یاعلی
سلام بر شما کاربر محترم
فلاسفه تسلسل علل نامتناهی را محال میدانند. نه هر تسلسلی را!
تسلسل علل نامتناهی به این معناست که ما سلسه ای از معلول داشته باشیم بدون اینکه به علت العللی ختم شود؛ اینگونه تسلسل علل نامتناهی محال است.
توضیح مطلب اینکه؛ ما در برهان عقلی تسلسل می گوییم: وجود یا "واجب" است یا "ممکن" . ممکن (که همان معلول است) بودن و نبودن برایش مساوی هست. یعنی هم می تواند باشد و هم نباشد. و اگر بخواهد از این حالت سویه خارج شود؛ باید علتی آن را بوجود بیاورد. حالا اگر ما سلسله ای از معلولها داشته باشیم که علت برای معلول زیرین خود و معلول برای علت مافوق خود باشند؛ در نتیجه تمام علتها از حیث اینکه معلولند ؛ وابسته اند. یعنی قائم بالذات نیستند و نیاز به علت دیگری دارند که آنها را بوجود آورد و اگر به علتی ختم نشوند که معلول و وابسته نباشد (علت العلل) درنتیجه تسلسل علت بصورت بی نهایت بوجود می اید و این محال است. بنابراین اثبات می‌شود که سلسله علتها و معلولها، ختم به "علت العلل" می‌گردد که آن علت العلل؛ خود دیگر معلول علتی دیگر نمی‌باشد. چون تسلسل، محال و باطل است.
ان مثالی که شما زدید در رابطه با اعداد؛ ... بین اعداد رابطه علی و معلولی برقرار نیست؛ مثلا 2 علت 1 نیست. و 2 هم معلول 3 نیست. در رابطه با برج و ... رابطه علی و معلولی برقرار نیست که نامتناهی فرض کردنش محال باشد. لذا تسلسل در مثالی که زدید از نوع تسلسل محال نیست. و با انچه فلاسفه می گویند فرق دارد.
ان شاء الله که در خدمت علم باشید. آمین
یاعلی
صفحه‌ها